وبلاگ شخصی محسن دوباشی

پاتوق نوآوری و پیشرفت ایران

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهید آوینی» ثبت شده است

نامه‌ای که «شهید آوینی» در مورد انقلاب اسلامی نوشت

نامه‌ای که «شهید آوینی» در مورد انقلاب اسلامی نوشت

روزهای ابتدایی فروردین ماه هر سال به برکت خون شهید سیدمرتضی آوینی، عطرآگین به هنر انقلاب اسلامی است. به همین مناسبت نامه‌ای که شهید آوینی به برادرش در سال ۱۳۵۸ در مورد انقلاب اسلامی نوشت را برای مخاطبین بازنشر می‌دهیم:

بسم‌الله الرحمن الرحیم

برادر:

دلم می‌خواست امروز که ایران، این پسر گمشده، بعد از قرن‌ها می‌رود که به آغوش خانواده‌ی خویش بازگردد، در کنارم بودی و با هم زیر لوای اسلام عزیز و در کنار امام خمینی این فرزند راستین محمد و این نشانه‌ی خدا بر زمین، جهاد می‌کردیم:

گرفتار تاریکی بودیم که امام خمینی از قلب تاریخی که می‌رفت تا فراموش شود، چون محمد فریاد برآورد که «واعتصموا بحبل‌الله جمیعا و لاتفرقوا» – همه به ریسمان خداوند چنگ بزنید و بیاویزید و پراکنده نشوید – و ما که هنوز دست و پا می‌زدیم تا به خویشتن خویش بازگردیم. از این سخن تازه شدیم و دریافتیم که آنچه می‌جستیم، یافته‌ایم و به یقین رسیدیم و حتی من که همواره بویی از محمد در مشام داشتم در آغاز باور نمی‌کردم که در این ظلمت‌کده‌ی زمین بتوان نقبی به سوی نور زد – که ابعاد آنچه روی داد، آن هم گسترده بود که زمین را دربر می‌گرفت و خدا این تردید را که جز لمحه‌ای به طول نینجامید بر من ببخشاید – و برق یقین بی‌هیچ واسطه‌ای بر دلم نشست. همانگونه که بر کوه سینا، و ایمان آوردم و برادر!

زمان گم شد و مکان و کویر بود و آن که دعوت به حق می‌کرد محمد بود و خدا را شکر که گوش ایمان من به آوای الله آشنا بود و نمی‌دانی که چه خوش بود.

با همان عشقی که اباذر با محمد بیعت کرد، ما به امام خمینی پیوستیم و برادر، او را ندیده‌ای: دست خداست بر زمین؛ آن همه به صفات خداوندی آراسته است که هنگامی که دست محبتش را بر سر شیفتگان بالا می‌آورد، سایه‌اش زمین و آسمان را می‌پوشاند و آن زمان که از حکمت و عرفان سخن می‌گوید، می‌بینی که او خود نفس حقیقت است.

من بوی خوشش را از نزدیک شنیده‌ام و صورتش را دیده‌ام که قهر موسی را دارد و لطف عیسی را و آرامش سنگین محمد را برادر!

ایران، مادر تمدن نوینی است که معیارها و مقیاس‌هایی دیگر دارد و حکمت و فلسفه‌ای دیگر و هنری دیگر و… ادبیاتی دیگر. من هرگز نمی‌توانم وسعت مکتبی و فرهنگی این انقلاب را در این نامه تصور کنم. اما برایت باز هم خواهم نوشت، هر چند که وقتم بسیار تنگ است.

مادر به تو گفت (در پشت تلفن) که من کار پیدا کرده‌ام. این چنین نیست؛‌ من زندگی یافته‌ام. عشق خمینی بزرگ و عظمت فرهنگی آنچه می‌گوید، مرا آنچنان شیفته‌ی خود ساخته است که نمی‌توانم جز به حکمتی که در حال تدوین آن هستم بیندیشم و و جز به فرهنگی که در حال احیای آن هستیم… و این فرهنگ آن همه با آن فرهنگ کهنه و منحط غرب متفاوت است و آن همه با آن فاصله دارد که نمی‌توان گفت. کارم در راه خداست (فی‌سبیل‌الله) و برای آن پولی دریافت نمی‌کنم. تنها سهمی اندک از بیت‌المال می‌برم که خورد و خوراک را بس باشد و بس. جهادی را که آغاز کرده‌ایم، امام خمینی «جهاد سازندگی» نام نهاده است. شمشیرمان قلم است و بیل و کلنگ و در راه سازندگی ایرانی آزاد گام نهاده‌ایم؛ ایرانی که منشا حرکت نوین تاریخ و خاستگاه فرهنگ نوینی است که دنیای تاریخ را سراسر دربر خواهد گرفت.

والسلام – برادرت مرتضی (۱۳۵۸)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی
تأملی بر سیاست فرهنگی آیت‌الله خامنه‌ای

تأملی بر سیاست فرهنگی آیت‌الله خامنه‌ای

به‌مناسبت سالگرد شهادت پیش‌آهنگِ غریبِ هنر انقلاب

تأملی بر سیاست فرهنگی آیت‌الله خامنه‌ای

سخنرانی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای  در روز اول فروردین - که همه ساله به‌مناسبت و مناسکی ملی برای طرح برخی از مباحث کلیدی و سیاست‌های کلان جمهوری اسلامی تبدیل شده است -  امسال اگرچه عمدتاً معطوف به مسائل حوزه‌ی سیاست و اقتصاد بود، اما در بخش پایانی اشارات صریح و مهمی به حوزه‌ی فرهنگ هم داشت که البته کمتر بازتاب پیدا کرد. از این رو شایسته است این بخش از سخنان نیز مورد تحلیل و واکاوی قرار گیرد، خصوصا با توجه به این‌که در فرصت محدود این سخنرانی، مباحث حوزه‌ی فرهنگ مجال شرح و بسط نیافت و چه بسا بخش‌هایی از آن مباحث پرسش‌هایی نیز در برخی اذهان  ایجاد کرده باشد که نیازمند تبیین و تفصیل است. مناسبت سالگرد شهادت سید مرتضی آوینی و خصوصا اشاره به‌نام آن بزرگوار و فعالیت‌های‌ او در همین سخنرانی در مقام «پیش‌آهنگِ میدان فرهنگ و هنر انقلاب»، فرصتی است تا با مروری بر سخنان رهبر فرهیخته‌ی انقلاب در دیدارهای مکرّری که با اصحاب فرهنگ و هنر و مدیران فرهنگی و رسانه‌ای طیِ قریب به سه دهه رهبری جمهوری اسلامی داشته‌اند، به تبیینی از سیاستِ فرهنگیِ مدنظر ایشان، دست یابیم. طبعا تبیین ارائه شده در این نوشتار، به قدر بضاعتِ مزجات نویسنده و نیز مبتنی بر شناخت و برداشت اوست و لذا باب مطالعات، تبیین‌ها و نقدهای دیگر در این عرصه گشوده است.
پرسش این است که آیا دیدگاه ایشان مبتنی بر اجرای نوع خاصی از سیاست‌ فرهنگی (Cultural policy) است که در ادبیات مطالعات فرهنگی تحت عنوان «یکدست‌سازی» و «همگن‌سازی» (Homogenization) از آن یاد می‌شود؟ آیا چنین برداشتی به‌واقع بر شخصیت و نگرش فرهنگی‌ آیت‌الله خامنه‌ای منطبق است؟
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی