1. جریان شبهروشنفکری به علت فهم و درک ناقص و نادرست از تمدن غرب، غربی شدن را ترقی، پیشرفت و توسعه نامید و همواره با به تصویر کشیدن دستاوردهای تکنولوژیک غربی، آن را آرمان و راه درست حرکت جامعه ایرانی دانست. درست از سر این فهم نادرست و مسیرنمایی غلط بوده است که جامعه ایرانی به علت برخورداری از ریشههای کهن تمدنی ایرانی اسلامی، گرفتار نوعی برزخ و بلاتکلیفی تاریخی شده است؛ بلاتکلیفیای که حرکت جامعه ایرانی در مسیر رشد و بالندگی بومی را دچار نوسان و کندی کرده است.
2. غرب گرایی این جریان در کنار خودباختگی آن بالتبع جامعه ایرانی را برای مدتی طولانی گرفتار خودباختگی کشندهای ساخت که خود باعث دست شستن جامعه ایرانی از بسیاری از دستاورهای تاریخی در علم و فرهنگ و تمدن خود شد و نوعی انقطاع و بریدگی در پیوستگی تمدنی به وجود آورد. این خودباختگی هرچند تا حد زیادی توسط انقلاب اسلامی برطرف شده اما هنوز انقطاع از دستآوردهای تمدنی جامعه ایرانی ادامه یافته است.
3. تمنای غربی شدن شبه روشنفکران ایرانی، از یکسو باعث تلاش این جریان برای سوار شدن بر جنبشهای اصیل مردمی معاصر ایران و تغییر جهت دادن آنها بهسمت آرمانهای مدرن شده و از سوی دگر شاکله آن را به وادی خیانت به ایران و اسلام کشانده است. حوادث روی داده در انقلاب مشروطه، مدرنسازی عصر پهلوی و همچنین توسعه یافته کردن ایران در دوره سازندگی و اصلاحات در سالهای گذشته و همچنین تلاشهای جریان سبز در دو سال گذشته، همه حکایت از این ماجرا دارد.
جریان شبهروشنفکری به علت زیست 200 ساله خود در جامعه ایرانی بیتردید به جریانی ریشه دار بدل شده و خشکاندن ریشههای آن برای برطرف ساختن آثار و تبعات نابههنجار آن، نیازمند درک و معرفتی عمیق و همگانی است. با این همه بهنظر میرسد این جریان که به موازات بحران در جهان مدرن و رستاخیز اسلامی، خود دچار بحرانی فراگیر شده است، دست به تلاشی همهجانبه برای حفظ موجودیت خود خواهد زد و در این راه از همه ابزارهای موجود بهره خواهد برد. به همین دلیل توجه به نکاتی چند ضرورت دارد:
الف. این جریان به علت بهره بردن از آموزههای تاریخی خود در جامعه ایرانی، در شرایطی که به دیکتاتورهایی چون پهلویها دسترسی نداشته باشد، اهداف خود را در لفافه دین و از زبان برخی علمای ظاهربین دینی پیگیری میکند و به همین دلیل میتواند جامعه دینی را دچار دودستگی و انحراف کند که این، هوشمندی علمای دینی و جامعه دین دار ایرانی را میطلبد.
ب. جریان شبهروشنفکری ایرانی در سالهای اخیر با جریانهای مشابه خود در کشورهای اسلامی پیوند خورده و به نوعی هم افزایی با آنها از طریق کارتلهای رسانهای غرب دست زده است. به همین دلیل مواجهه با آن نیازمند هم افزایی جریانهای انقلابی در جهان اسلام، حول محور بیداری و مقاومت اسلامی است.
ج. جامعه ایرانی هرچند در ماههای اخیر گرفتار جریانی بیریشه شده و نگران انحراف در مسیر انقلاب اسلامی خود است اما باید توجه داشته باشد که جریان اصلی انحرافی آن از 200 سال گذشته تا کنون جریان شبهروشنفکری بوده است و به همین دلیل نباید دچار غفلت و حواس پرتی از آن شود!
۹۰/۰۴/۰۵
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.