شیخ طوسی در جلد چهارم تهذیب الاحکام نقل کرده است که در دوران حکومت امیرالمؤمنین، مردم پس از 28 روز، هلال عید فطر را مشاهده کردند. امام (علیهالسلام) به منادی دستور داد به مردم اعلام کند که ماه رمضان 29 روزه بوده است و یک روز روزه قضا بگیرند که ظاهرا در آن سال، اول ماه رمضان هوا ابری بوده و ماه دیده نشده است. از اینرو مردم شعبان را کامل و 30 روز حساب کرده بودند و در پایان ماه رمضان با رؤیت هلال در شب 29 معلوم شده است که ماه شعبان نیز 29 روزه بوده و مردم یک روز از آغاز رمضان را روزه نگرفتهاند، از اینرو حضرت امیر دستور دادند یک روز روزه قضا شود. این ماجرا را ابوریحان بیرونی نیز از کتابهای زیدیه نقل کرده است. میرزای قمی نیز در «غنائم» میگوید مکررا در زمان ما اتفاق افتاد که مردم 28 روز روزه، و روز 29 را عید گرفتند، کما اینکه چند سال پیش نیز در ایران مردم 28 روز روزه گرفتند.
در تاریخ ابن قاضی شُهبه در ضمن حوادث ماه رمضان سال 796 آمده است: در این ماه موضوع غریبی اتفاق افتاد و آن اینکه: قاضی حنبلی اثبات و اعلام کرد که اول ماه رمضان سه شنبه است. مردم شب چهارشنبه به جستوجوی هلال رفتند ولی دیده نشد. عصر روز چهارشنبه، قضات هشتگانه برای مراسم سلام بر سلطان وارد شدند. سلطان از قاضی حنبلی درباره کیفیت اثبات ماه رمضان پرسید. قاضی گفت: دو نفر نزد من شهادت دادند. سلطان دچار شک و شبهه شد و پرسید اگر شب پنجشنبه هم دیده نشود، تکلیف چیست؟ و سخن بالا گرفت.
در سال 1393 قمری در قطر، از یکی از شهرها خبر رسید که شب جمعه هلال رؤیت شده و روز جمعه عید است. رادیو هم مردم را به افطار روز جمعه دعوت کرد و مردم نیز جمعه را عید گرفتند، ولی در شب دوم یعنی شب شنبه هم قطعا ماه دیده نشد و تنها در شب سوم، یعنی شب یکشنبه عدهای تیزبین آن را به شکلی ضعیف دیدند که 25 یا 30 دقیقه در افق پیدا بود. از اینرو مردم مضطرب شدند و یقین پیدا کردند که روز جمعه و ترجیحا روز شنبه از ماه مبارک رمضان بوده است.
مفتی قطر مینویسد: در سال 1400 بیجا و برخلاف واقع و بر اساس شهادت دروغ رؤیت هلال در شب دوشنبه اعلام شد، در حالیکه شب دوشنبه و نیز شب سهشنبه کسی ماه را ندید و معلوم شد این شهادت باطل بوده است و مردم تنها در شب چهارشنبه، ماه را دیدند و برای همه معلوم شد که ادعای رؤیت شب دوشنبه دروغ محض بوده است.
شورای عالی قضایی عربستان هفت سال پیش، روز چهارشنبه برابر با دیماه 1383 را روز اول ذیالحجه 1425 اعلام کرد. روزنامهها و رادیو و تلویزیون عربستان نیز روز چهارشنبه را اول ماه دانستند، ولی ناگهان عصر جمعه برابر با سوم ماه، شورای عالی قضایی عربستان اعلام کرد که جمعه چهارم ماه و روز سهشنبه اول ماه بوده است.
در زمان مرحوم آیتالله حاج آقا حسین بروجردی نیز روزی هلال برای آیتالله سیداحمد خوانساری در تهران اثبات شد و ایشان اعلام عید کرد، ولی برای آیتالله بروجردی ثابت نشده بود. عدهای از بزرگان علمای تهران برای رعایت حرمت مرحوم خوانساری - و اینکه اگر آیتالله بروجردی اعلام عید نکند، شخصیت ایشان مخدوش میشود - نزد آیتالله بروجردی آمدند و ایشان هم به اعتماد آیتالله خوانساری و برای حفظ حرمت ایشان بعدازظهر اعلام عید کردند.
ابن خلکان گوید: گروهی از مردم استهلال میکردند، انس بن مالک، خادم رسولالله که نزدیک به 100 سال داشت و نیز ایاس بن معاویه که معروف به کیاست و زیرکی بود، در بین مردم بودند، در اینحال ناگهان انس بن مالک گفت: من هلال را دیدم، آنجاست! و با دستش به آن اشاره میکرد ولی مردم هلال را نمیدیدند. ایاس بن معاویه آمد و دستی به چشمان انس کشید و گفت: اباحمزه! نگاه کن ببین چه میبینی؟ انس بن مالک گفت: الان چیزی نمیبینم. و مردم دانستند که انس تار مویی را جلو چشمش هلال پنداشته است.
شیخ محمد جواد مغنیه در کتاب الفقه علی المذاهب الخمسه میگوید: در سال 1939 میلادی عیدقربان در مصر دوشنبه بود، در عربستان سعودی سه شنبه و در بمبئی چهارشنبه! وی همچنین میگوید: در سال 1964 یکی از مراجع نجف و مقلدانش روز جمعه را عید گرفتند و مرجع دیگری نیز در نجف اشرف روز شنبه را عید اعلام کرد.
مرحوم آیتالله سیدمحمد حسینی تهرانی، درباره عید فطر 1396 و اختلاف فتوای مرحوم آیتالله خویی با مشهور فقها، از اختلاف و دو دستگی انتقاد میکند و این تشتت و آثار جانبی آن باعث شد مرحوم تهرانی، طی سه نامه، مبنای آیتالله خویی را نقد کند و از ایشان بخواهد از این نظر، عدول یا حداقل احتیاط کند. آیتالله خویی هم به دو نامه از این نامهها پاسخ داده و بر نظر خود اصرار ورزیدند و پیشنهاد مرحوم تهرانی مبنی بر عدول از فتوا به احتیاط را هم نپذیرفتند.
شیخ یوسف قرضاوی نیز در همین راستا مینویسد: آغاز ماه رمضان 1409 را برخی کشورها پنجشنبه، برخی جمعه و برخی شنبه گرفتند. وی همچنین در گفتوگویی با شبکه الجزیره در روز یکشنبه پنجم ماه رمضان 1418 اظهار داشت: من در آمریکا دیدم این اختلاف از کشورهای اسلامی به مسلمانان آمریکا، بلکه حتی به داخل یک خانواده نیز سرایت کرده است. بهطوری که شوهر روزه نبود، ولی همسرش روزه بود؛ فرزند افطار میکرد، ولی پدرش روزهدار بود. یکی به پیروی از پاکستان، دیگری به پیروی از عربستان و سومی به پیروی از مصر روزه میگرفت. آیا این عاقلانه است؟
در عید فطر سال 1419 در لبنان، اختلاف شدیدی در ثبوت عید بین شیعیان بروز کرد که بر اثر آن غوغایی برپا شد و لبنان معرکه عظیمی گشت! عدهای از شیعیان به استناد شهادت شهود، روز دوشنبه را و عدهای به استناد سخن منجمان که رؤیت هلال در عصر یکشنبه را غیرممکن میدانستند، سهشنبه را عید فطر اعلام کردند. در لبنان روزنامهها و نشریات متعددی به این موضوع پرداختند و با مقالات علمی و گاه غیرعلمی هر یک از این دو گروه از نظر خود دفاع کردند؛ عین همین اختلاف و درست به همان دلیل در عید فطر 1424 در ایران نیز بروز کرد.
مرحوم آیتالله سیدمرتضی موحد ابطحی، درباره استادش عالم بزرگ آیتالله آقا سیدعلی نجفآبادی میگوید: سالی برای ایشان هلال ماه رمضان ثابت شده بود و حکم به اول ماه کرد. عدهای از آقایان مخالفت کردند و حتی روی منابر به آن مرحوم ناسزا گفتند. عاقبت، همین بیاعتناییها و ناسزاگوییها سبب مرگ ایشان شد.
نتیجه: همه این موارد نشان میدهد که این اختلافات، منحصر به زمان ما نیست منتها چون زمان ما زمان ارتباطات و دسترسی به رسانههاست، اختلافات بیشتر برجسته یا نقل میشود.
۹۰/۰۶/۰۸
۰۸ شهریور ۹۰ ، ۰۸:۲۸

سلام خوبی ؟ وبلاگ زیبایی داری اتفاقا من یه سایت دارم که خوشحال میشم باهات تبادل لینک بکنم . اگر تو هم مایل بودی منو به اسم بهترین های ایران لینک کن و بهم بگو تا منم با افتخار لینکت کنمwww.bestiran.ir