بیتردید، یکی از مسائلی که در رابطه با تربیت فرزند بسیار حائز اهمیت است آشنا کردن او با مسائل دینی است چرا که به عنوان یک مسلمان علاوه بر نقش تأمین آتیه فرزندان، وظیفه خطیر دیگرکه آن دیندار کردن و آشنایی فرزندان به اسلام است، بر عهده هر مسلمانی است و اهمیت آ ن والاتر و بالاتر از مسئله اول است.
اما امروزه، با وجود پیشرفت تکنولوژی و فن آوری اطلاعات و با وجود دسترسی دانش آموزان به اینترنت و ماهواره، دیدگاهها و نوع سرگرمیهای دانش آموزان خواه و ناخواه تغییر کرده است. دیگر اسباب بازیهای دستی مانند ماشینهای اسباب بازی و عروسکها و حتی بازیهای فکری غیر دیجیتال تنها سرگرمی دانش آموزان نیست و بازیهای کامپیوتری و کنسولهای بازی، عمیقا بین گروه سنی ۸ تا ۱۸ سال ریشه دوانده است و نکته مهم اینجاست که بیشتر این بازیها تولید غرب و مطابق با فرهنگ غرب است.
در عصر حاضر که با یک جستجوی ساده اینترنتی میتوان به حجم وسیعی از اطلاعات مذهبی دست یافت که بسیاری از آنها پایه و اساس درستی ندارند، با آموزش مداحی، نمی توان دانش آموزان را دین مدار تربیت کرد.
در جایی که دانش آموزان حتی در قرائت قرآن مشکل دارند و نمیتوانند یک سوره از قرآن را بدون غلط بخوانند، و در جایی که بسیاری از دانش آموزان با سادهترین مفاهیم دینی به خوبی آشنا نیستند و در بسیاری از موارد تنها به دانستن نامی و عملی بسنده میشود بدون آنکه دلیل آن و فلسفه آن برای دانش آموزان توضیح و بسط داده شود تا در ذهنشان نهادینه شود، آموزش مداحی چه تاثیری میتواند داشته باشد؟
البته در همین خبر به افزایش مدارس قرآنی نیز اشاره شده است، اما سوال اینجاست که برای بسط فرهنگ اسلامی در کودکان و نوجوانان، آیا باید به دانش آموزانی که در مدارس قرآنی ثبت نام میکنند و درصد کمی از دانش آموزان را هم در بر میگیرند بسنده کرد؟
آیا نمیشود، به جای آموزش مداحی به دانش آموزان مستعد، کلاسهای تفسیر قرآن را در مدارس بر پا کرد تا به جای تربیت حافظان بیاطلاع و مداحان خوش صدا، کسانی را تربیت کنیم که بر اساس تواناییها و سنشان، مطلع و مسلط به نص قرآن باشند؟
آیا بهتر نیست مدارس دولتی و عادی، مانند مدارس سمپاد (تیزهوشان)، در کنار دروس قرائت و دینی، کلاس ترجمه و تفسیر قرآن برقرار شود؛ و قرآن را به صورت اصولی و همراه با تفسیر و توضیح و بسط شرایط زمانی به دانش آموزان آموزش دهند و با احترام به شعور وتواناییهای درک دانش آموزان، به آنها اجازه تفکر و درک عمیق مفاهیم دینی را بدهند؟
آیا نمیتوان کلاسهای آشنایی با احادیث و سیره پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) را به جای کلاس آموزش مداحی نهادینه کرد تا وقتی از امام حسین (ع) صحبت میشود، دانش آموز تنها نامی و تاریخچه مختصری از این بزرگوار نداند و فلسفه قیام امام حسین (ع) برایش روشن باشد تا در آینده هم دچار انحراف نشود؟
متاسفانه، با انحراف سالهای اخیر در طبقه مذهبی کشور، مداحان در موقعیتی برتر از واعظان و روحانیون قرار گرفته اند؛ به همین ترتیب گرایش رمانتیک و احساسی جایگاه بالاتری نسبت به آموزه های منطقی و فلسفی دینی و همچنین کلاس های اخلاق یافته است؛ رفتارهای سو و بی اخلاقی هایی که امروز با عناوین دینی و عاشورایی در لایه های متعدد فضای سیاسی مشاهده می شود را می توان به این افزایش جایگاه نگرش رمانتیک و مداحان مرتبط دانست. وضعیتی که هر چند با چهره و لایه ای مذهبی است، اما کشور و طبقه مذهبی را به بومی سازی فرهنگ ستاره پرست (سلبریتی گرایی) غرب نزدیک می گرداند.
در حالی که مدیران مذهبی جریان اصولگرا تا به امروز در راستای تایید جریان اسلام گرایی به نقد اهمیت یافتن خوانندگان و بازیگران در جوامع غربی می پرداختند، این روزها به دلیل سوتدبیرها مدیریت احساسی بخشی از جوانان مذهبی و اصولگرا به دست مداحانی افتاده است که از کمترین اطلاعات حوزوی و علمی دین برخودارند. این چنین است که پدرخوانده بخشی از این مافیای به ظاهر مذهبی با زیر پاگذاشتن حداقل های آموزه های اخلاقی دینی، منبر مداحی را به فحاشی، قذف و تهمت آلوده می کند و همین فرد توسط سیاسیون و سمپات های جریان های مدعی بصیرتی چون جبهه پایداری مورد حمایت قرار می گیرد.
در هر حال، آنچه مسلم است، از ائمه طاهرین روایت است که یادگیری در خردسالی مانند این است که بر روی سنگ نقش کشیده شود به این معنی که دیگر این علم از ذهن او محو نخواهد شد و بر عکس اگر کسی در سن بالا قصد فراگیری چیزی را داشته باشد، مانند این است که نقشی بر روی آب کشیده شود. این روایت خود بیانگر اهمیت آموزش صحیح مفاهیم اسلامی به کودکان و نوجوانان است و در این میان پرهیز از افراط و تفریط نیز حایز اهمیت است. افراط و تفریط حتی در آموزش فضایل دینی هم میتواند مشکل ساز شود و کودکان و نوجوانان را انسانهایی دین گریز تربیت کند. در این بین آموزش صحیح و بنیادی با کمک گرفتن از کارشناسان مذهبی و روانشناسان میتواند برای تربیت کودکان و نوجوانانی دیندار و در پی آن جوانانی متدین راهگشا باشد و به نظر نمیرسد وقتی پایهها متزلزل است، آموزش مداحی بتواند راهگشا باشد و باید فکر دیگری کرد.