هر کسی که در این کشور باشد و ذره ای هم با فوتبال سر و کار داشته باشد خوب می داند که این ورزش با این وضعیت آینده خوبی ندارد و این موضوع جدیدی نیست . اینکه در فوتبال بی اخلاقی ها در حد بالای خود قرار دارد ، اینکه احترام به پیشکسوت معنا نداشته باشد ، اینکه بدون داشتن لیاقت مبلغی نجومی داشته باشی و خیلی از این حرفها نه تنها تازگی ندارد بلکه دردی قدیمی است .

اما در اینجا هدف فوتبال نیست بلکه هدف رسانه است . رسانه ای که معلوم نیست از فرهنگ خوشحال میشود یا از بی فرهنگی . البته شاید بهتر باشد که بگوییم که رسانه ها از کدامیک منفعت بیشتری میبرند؟

در این هفته های اخیر تقریباً کسی نیست که از وقایع بازی پیروزی و داماش با خبر نباشد اما یک سوال مطرح است و آن اینکه آیا این بازی این همه بیننده داشته است و این تعداد همه شاهد این صحنه ها بوده اند؟ یا صدا و سیما با هرزگی خبری خود باعث همه گیر شدن این خبر و اشاعه این منکر شد. من در این ایام این خبر را از کسانی شنیدم که حتی یکبار هم فوتبال ندیده اند و فرق بین توپ فوتبال و تنیس را تشخیص نمی دهند اما آنچنان با آب و تاب این واقعه تاسف بار را تعریف میکردند که گویا خود آنجا بوده اند و شاید امروز کسی نباشد که نداند در فوتبال ما در این هفته ها چه گذشته است و این مسئله سوالات زیادی را در ذهن مخاطبا ایجاد کرده است؟

آیا سنت اسلام بر عدم اشاعه منکر نیست؟ آآیا مدعیان اسلام مداری در صدا و سیما حتی یک بار سیره امیر مومنان را نخوانده اند ؟ آیا باید رسانه ملی تریبون پخش منکر باشد؟ آیا حفظ آبروی مومن در اسلام اهمیت ندارد؟آیا سهم صدا و سیما از سهم شیث و نصرتی کمتر نیست؟آیا نباید آقایان صدا و سیما را به محرومیت دائمی از حضور در فرهنگ این کشور محکوم کرد؟آیا.......؟

این پرسش ها قطعاً تمامی ندارد و تنها کسانی که دغدغه فرهنگ انقلاب اسلامی را دارند باید از بی کفایتی و بی درایتی متولیانی این چنین ، افسوس بخورند و اگر از این غم بمیرند نباید بر آنها خرده گرفت و حرف پایانی اینکه وقت آن نشده که متولیان رسانه ملی به کارنامه رنگین خود نگاهی بیندازند و آیا اگر این کار را بکنند باز هم می توانند در مقابل ملت ایران سر بلند کنند.آقایان لطفاً کمی فکر کنید!