روز 5 شنبه که این نامه منتشر شد و آن را خواندم به عنوان یک حرکت دانشجویی آن را نگاه کردم و به جهت آغاز نشر مطالب تحلیلی انتخابات در وبلاگ نسل جوان آن را منتشر کردم و از همان روز چندین مطلب در جوابیه این نامه و همچنین مطالب مربوط به آرایش سیاسی انتخابات آماده کردم که امروز هنگامی که خواستم آنها را در وبلاگم منعکس کنم به حجم زیادی از نظرات برخورد کردم که لازم دیدم اولاً به آن بپردازم و سپس به انعکاس مطلب جدید رو بیاورم.البته لازم به ذکر است که بنده تاکنون به هیچ یک از طرفین و جبهه ها و جریانات انتخابات مجلس تمایلی نداشته و مشغول مطالعه و تحلیل اوضاع هستم اما به اختصار چند مطلب را بیان میکنم.
اولا آنکه این مطلب نوشته بنده نبوده و همانطور که در ابتدای نامه آمده متعلق به جمعی از دانشجویان دانشگاه امام صادق است که من به نقل از وبلاگ جمع صادق آن را منعکس نمودم و در انتها نیز لینک آن را ذکر کردم و لازم به ذکر است که من دانشجوی این دانشگاه نبوده و نیستم.
ثانیا در این نامه مطالبی منتشر شده بود که جای تامل و بررسی داشته و از این باب ارزش مطالعه و دقت را دارد .
ثالثا این چه منطقی است که ما تا حرفی را میشنویم سریع آن را سازمان یافته و حاصل تلاش دستان پشت پرده می دانیم. دیدم که برخی نوشته اند که این صحبت ها برای تخریب حضرت استاد علامه مصباح یزدی است و به نوعی این حرفها دون شان دانشجو و دانشگاه است. آیا در این نامه توهین و جسارتی به اصول و مبانی شده است یا اینکه شما دانشجو و دانشگاه را فقط با معیار خودتان ارزیابی میکنید.
رابعا عده ای گفته اند که چرا ذیل این نامه، اسامی منتشر کنندگان نیامده است؟ من در درستی یا نادرستی این مسئله حرفی ندارم.
خامسا متاسفانه رویه ای که توسط برخی از منتسبین به جبهه متحد اصول گرایان و هم چنین جبهه پایداری پیش گرفته شده است، نفی دوستان در جهت اثبات خود است. من با درون مایه نامه که همین اصل را پی میگیرد مخالفم و با جواب دوستان هم که باز از این رویه پیروی میکند نیز مخالفم. اگر خود را اصلح میدانید به طرح دیدگاه و برنامه هایتان بپردازید و چرا در پی تخریب دوستانتان هستید.
شاید لازم است که یادآوری کنیم که شما همه در یک جبهه هستید و آن جبهه دفاع از ارزشهای انقلاب است ، پس فاین تذهبون؟