این فرایند تکاملی جنبه های مثبت و منفی گوناگونی دارد که عدم توجه به آنها می تواند خسارت بسیاری را به زندگی فردی و اجتماعی افراد وارد نماید. این فرایند از نظر وابستگی فزاینده به زیر ساخت های اطلاعاتی و میزان آسیب پذیری و الزامات امنیتی احتمالی آن نیز قابلیت بررسی و تحلیل دارد. چرا که اتکای زیادی به فناوری های نو ظهور عرصه اطلاعات، جامعه را در سطح بی سابقه ای به وابستگی کشانده است به نحوی که زندگی با شرایطی دیگر، در ذهن انسان ها تصور نمی شود. این وابستگی ها در اعماق زندگی انسان ها نیز نفوذ کرده و مرزهای حریم خصوصی افراد را نیز دستخوش تغییرات خود قرار داده است . با کمی تامل به وضوح می توان دریافت که مرزهای کشورها نیز به نحو اولی دچار تغییرات شده است و این شرایط جدید ، استراتژی های منحصر به خود را می طلبد که با آن بتوان مسیر تکامل جامعه و انسان ها را در نگاه سعادت محور ترسیم نمود. چرا که آینده ای که فناوری های جدید زندگی ها را به آن سمت فرا میخواند کلبه ای دیجیتالی است که تمام ابعاد آن را مجاز ها تشکیل خواهد داد و توجه به این نکته حائز اهمیت است که اگر برای برخورد با این پدیده تنها به برنامه ریزی در سطح سیاست ها و تاکتیک ها بسنده کرد نمی توان انتظار نتیجه ای مطلوب را داشت چرا که ما در زمینی بازی میکنیم که هر نوع حرکت ما با هر نتیجه ای یک پیامد مهم دارد و آن اینکه ما قواعد این بازی را پذیرفته ایم.

وضعیت کنونی دنیای ارتباطات ، شرایط جدیدی را بر دنیا تحمیل کرده است که به دنبال خود زمینه های نبردی تازه را فراهم کرده است که چندین سال است اغاز شده و در آینده ای نه چندان دور تبدیل به نبردی تمام عیار خواهد شد. نبرد اطلاعاتی در نگام عام دربرگیرنده ی اقداماتی است که برای کسب برتری انجام میگیرد .
برای نیل به این هدف نه تنها باید در اطلاعات ، فرایند های اطلاعات محور ، سیستم
های اطلاعاتی و شبکه های ارتباطی دشمن نفوذ کرد بلکه باید از زیر ساخت های
اطلاعاتی در داخل کشور نیز محافظت نمود و علاوه بر این سطح باید ابعاد فرهنگی و
اجتماعی این نبرد را نیز تحت کنترل قرار داد. زمانی که یک کشور توانایی، اراده و ظرفیت لازم را در اختیار داشت و در پرتو آن توانست، اهداف و ارزش‌های حیاتی خود را حفظ، توسعه و تعمیق ببخشد، در واقع آن کشور از قدرت ملی لازم برخوردار بوده و در این نبرد پیچیده توانایی مقابله خواهد داشت. قدرت ملی دارای مؤلفه‌های نظامی، سیاسی، فن‌آوری، اقتصادی، ژئوپلتیکی، انسانی، فرهنگی و ... است و قدرت در چهره جدید خود لزوماً آشکار نمی باشد، بلکه با فرهنگ و اندیشه آمیخته شده و در نظریه‌های جدید عمدتاً ماهیت «نرم افزاری» پیدا نموده است. اهمیت این موضوع از آن جهت است که انبار تسلیحات در این نبرد اطلاعاتی، فرهنگ و اندیشه می باشد فلذا توجه به ابعاد مختلف جهاد فرهنگی از مهمترین نیازها می باشد. تدابیر ارزشمند مقام معظم رهبری در عرصه های مختلف این نبرد و پیروی نسل جوان از فرامین ایشان یکی از نقاط قوت کشور طی سالیان گذشته بوده است و تیز بینی و دقت نظر ایشان در اهمیت فضای مجازی نیز برگی دیگر از نگاه کلان و استراتژیک ایشان است که امید است نسل جوان با لبیک به این مطالبه ی رهبری ، نقش خود را به عنوان سربازان ولایت به بهترین نحو ایفا نمایند. اما توجه به سطوح مختلف این نبرد حائز اهمیت میباشد تا مجاهدان این عرصه با یافتن جایگاه خود به فعالیت در این جبهه بپردازند.

در یک نگاه می‌توان این نبرد را به سه سطح تقسیم نمود.

1. سطح راهبردی

سطح راهبردی متأثر از فرهنگ راهبردی یک نظام سیاسی است، این سطح شامل رهبران و نخبگان یک کشور است. و می‌تواند به عنوان بالاترین سطح رویارویی قدرت نرم تلقی ‌شود. به عبارت دیگر، این سطح، سطح تقابل اراده‌های سیاسی و استراتژی‌ها در محیط بین‌الملل است. هدف اصلی در این سطح افزایش قدرت هنجارسازی کشور خودی و تضعیف قدرت هنجارسازی حریف در محیط بین‌المللی است بنابراین، به هر میزانی که یک بازیگر و یا بازیگران بتواند در این سطح قدرت ایجاد کنند و یا بر قدرت هنجارسازی دیگران تأثیر بگذارند، از میزان قدرت تأثیرگذاری هنجاری بیشتری در محیط بین‌الملل برخوردار خواهند بود. هدف در این سطح تأثیرگذاری بر اندیشه و حوزه شناختی نخبگان و رهبران حریف و هچنین تأثیر بر عزم و اراده آنان می‌باشد.

2. سطح میانی

سطح میانی بر عنصر مردمی قدرت ملی یک کشور تأکید دارد، که در این سطح متأثر از فرهنگ ملی است. فرهنگ ملی مجموعه زیرساخت‌های فکری، ارزش‌های بنیادین و رویه‌های رفتاری مردم بصورت مشترک می‌باشد. سطح مردمی از اهداف سطح راهبردی(نخبگان و مسئولان نظام سیاسی) پشتیبانی می‌کند و به تصمیمات نخبگان و رهبران مشروعیت بخشیده و بر عزم و اراده آنها تأثیر می‌گذارد. باورمندی یک ملت و میزان انسجام و عزم ملی متأثر از این سطح است.

هدف از این سطح، سلب اراده و انگیزه از مردم و بی‌تفاوت نمودن جمعیت‌های برخوردار از باور و آرمان (مردمان همراه نظام سیاسی) و تبدیل آنها به جمعیت‌های بی‌تفاوت،
معارض و، مخالف و در نهایت شکل دادن به نافرمانی‌های مدنی با ایجاد شکاف بین دو
سطح راهبردی و میانی می‌باشد همچنین، این سطح با حمایت عاطفی – روانی و تخصیص منابع انسانی به جنگ از نیروهای مسلح و سطح تاکتیکی حمایت می‌کند.

3. سطح تاکتیکی

پایین‌ترین سطح رویارویی سطح تاکتیکی آن است و آن شامل، قدرتی است که در سطح نیروهای یک کشور شکل می‌گیرد. این سطح متأثر از فرهنگ دفاعی یک کشور می‌باشد. در این سطح قدرت، به شکل تقابل اراده و روحیه رزمندگان دو یا چند کشور در میدان نبرد ظهور می‌یابد. قدرت در این سطح بر اندیشه دفاعی و نگرش رزمندگان و همچنین بر میزان ایستادگی، مقاومت و آسیب‌پذیری آنها مؤثر است.

هدف اصلی از تهدید نرم در این سطح، تأثیر بر نگرش رزمندگان، سلب اراده و روحیه مقاومت در جبهه خودی توسط حریف است.

ذکر این سطوح 3گانه از این باب حائز اهمیت می باشد که همه فعالان این عرصه در سطوح مختلف بتوانند جایگاه و میزان اثر فعالیت خود را ارزیابی کرده و در نگاه کلان تر بتوان نقاط ضعف را شناسایی نمود.

در ادامه مقالات به ابعاد مختلف این شورا از نظر ضرورت، نقش، الزامات و اولویت ها پرداخته خواهد شد.