lمنطقه سبز در رسانه ملی

توهم فیلم ضدامریکایی هالیوودی در ذهن مدیران رسانه ملی هر چند هرساله از سوی کارگردانها و تولیدکنندگان مستقل امریکایی فیلم های مستند و تا حدودی نمایشی قابل توجهی در انتقاد از عملکرد دولت و نظام حاکم در امریکا تولید میشود، ولی نباید این خط مستقل و ضعیف رسانه ای را با فیلمهایی که از سوی کارگردانها و کمپانیهای شناخته شده صهیونیستی برای سرپوشی هوشمندانه برخی مسائل مهم و جهت دهی به افکار عمومی تولید میشود اشتباه گرفت. مدیران رسانه ملی هرچند فیلمهای ضد امریکایی ارزشمندی همچون « فریب اوباما» و « توطئه 13» را در کارنامه خود دارند ولی به تفاوت ظریف این دو خط رسانه ای بی توجهند. فیلم سینمایی منطقه سبز توسط کارگردانی ساخته شده است که در آثار پیشین اش، گرایش ضداسلامی خود و همچنین وفاداری اش را به مجموعه نظامی-صنعتی در امریکا و سیاستهای جنگ طلبانه این مجموعه در قبال کشورهایی چون عراق، به وضوح به اثبات رسانده است. پائول گرین گراس کارگردان منطقه سبز در سال 2006 فیلم سینمایی شبه مستند یونایتد 93 را کارگردانی کرده است. یونایتد 93 به صراحت حملات یازده سپتامبر را نتیجه عمل برخی مسلمانان معتقد به آیات قرآن معرفی میکند و برای از میان برداشتن این خطر جهانی راه جنگ و مقابله بمثل را پیشنهاد مینماید. فیلم منطقه سبز هرچند در نگاه اول یک فیلم انتقادی از دروغ گویی در خصوص سلاح های کشتار جمعی عراق به نظر میرسد ولی در واقع بطن سیاستهای جنگ طلبانه امریکا را تأیید میکند.
مردم عراق به شکرانه حضور امریکایی ها بر آنها سجده میکنند!
این عنوان اصلی ترین پیام فیلم منطقه سبز است که در تمامی بخشهای آن قابل لمس می باشد. فیلم به مخاطب خود میگوید هرچند ممکن است در خصوص سلاح های کشتار جمعی اغراق یا دروغی اتفاق افتاده باشد ولی آنچه مهم است این است که مردم عراق حالا دیگر آزاد شدند. شاید آنچه که سربازان امریکایی برای آن به عراق آمدند (سلاح های کشتار جمعی) وجود نداشته باشد ولی هدف مهمتری تحقق یافته است و آن آزادی یک ملت و یک سرزمین از دست یک نظام دیکتاتور و ظالم برای همیشه است. در بدو ورود میلر و همرزمانش به بغداد مردم عراق به آنها خوشآمدگویی میکنند و با حرکاتی شبیه به سجده در مقابل سربازان امریکایی سپاسگزاری و قدرشناسی خود را از حضور آنها نشان میدهند. در سکانسهایی بسیاری مخاطب میبیند که مردم عراق به برکت حضور امریکایی ها بعد از مدتها سختی و گرسنگی توانسته اند به انبارهای مخفی صدام دسترسی پیدا کنند و مایحتاج اولیه زندگی خود را از آنجا بردارند. بسیاری از دیگر سکانسهای فیلم نیز مردم عراق را عقب مانده فرهنگی و نیازمند آموزش برای زندگی در دنیای جدید نشان میدهد. گویی صدام سالها این مردم را در فقر فرهنگی نگه داشته است و آنها بدیهیات یک زندگی مدنی جدید را نمیدانند و حالا به برکت حضور امریکایی ها باید آموزش ببینند. این انگاره را در سکانسهایی که سران عراق دور هم جمع شده اند تا درباره آینده کشورشان گفتگو کنند به خوبی میتوان تشخیص داد. جمعی که به نظر میرسد باید فرهیختگان عراق باشند با صدای بلند شبیه به فریاد با هم سخن میگویند و به یکدیگر اجازه حرف زدن نمیدهند. در نهایت نیز همه آنها با عصبانیت سالن گفتگو را ترک میکنند. در نسخه پخش شده فیلم از شبکه اول سیما تمامی این صحنه ها بدون جرح و تعدیلی وجود داشت.
مشروعیت بخشی به رسانه های امریکا بخصوص وال استریت ژورنال سه گروه در منطقه سبز به دنبال حقیقت و درستی هستند. نماینده امنیتی سیا، سربازان وفادار و میهن پرستی چون میلر و خبرنگاران و رسانه ای امریکایی. خانم دین خبرنگار نشریه وال استریت ژورنال است. او صادقانه به دنبال انعکاس حقیقت در نشریه مطبوع خود است. خبر سلاح های کشتار جمعی نیز که در این روزنامه منتشر شده است در واقع یک فریب از سوی پاندستون بوده است نه سوداگری خود روزنامه. پاندستون به روزنامه قول میدهد که مصاحبه ای با منبع خود الراوی ترتیب دهد ولی پس از انتشار خبر از قول خود سرباز میزند.
وال استریت ژورنال با تیراژ بیش از دو میلیون نسخه در روز پر تیراژترین روزنامه بین المللی امریکاست که حوادث سیاسی و اقتصادی را در سطح بین المللی به طرز هوشمندانه ای رصد کرده و جهت میدهد. این روزنامه که پیشتر در تملک خاندان بانکرافت قرار داشت در حال حاضر توسط گروه بورس بازرگانی شیکاگو (CME) که اعضا و مالکان صهیونیست فراوانی در آن حضور دارند اداره میشود. این نشریه در پیش از حمله به عراق، در طول آن و پس از حمله نقش کلیدی در جهت دهی افکار عمومی و حتی افکار سیاستمداران مناطق مختلف جهان در راستای توجیه حضور نظامی امریکا در عراق و در اختیار گرفتن منابع نفتی این کشور ایفا کرد. اما در شبکه اول جمهوری اسلامی ایران این روزنامه و خبرنگار آن به عنوان رسانه ای درست کار، صادق و جویای حقیقت معرفی میشوند که بی صبرانه و مجدانه در پی آن اند که حقایق مربوط به سلاح های کشتار جمعی در عراق را به گوش جهانیان برسانند.
حمایت از پروژه دنباله دار ویک لیکس داستان افشای تکاندهنده اطلاعات توسط یک فرد ناشناس امنیتی یا نظامی، دستمایه ای است که در فیلم های ده سال گذشته هالیوود به کرات به چشم میخورد. هرچند بسیاری از این فیلمها همچون Nothing but the truthو Burn After Reading در ابتدا وجهه انتقادی به خود میگیرند اما در عرصه اجتماعی زمینه روانی لازم برای باور به پدیده های همچون افشاگری های ویکی لیکس را فراهم میآورند. کارکرد این سناریوی چند ساله در سینمای هالیوود این نتیجه گیری را باورپذیر میسازد که فیلمهایی از این دست ساخته شده اند تا زمینه روانی لازم برای عملیاتهای جنگ روانی همچون افشاگری های مشکوک ویکی لیکس را فراهم آورند. منطقه نیز در کارکرد فرهنگی رسانه ای خود به این سناریو تعلق دارد و با تصویر سازی ساده لوحانه از سیستمهای پیچیده امنیتی نظامی و همچنین ارائه وجهه ای معصومانه و مستقل از رسانه های چند ملیتی این توهم را باور پذیر میسازد که ممکن است روی اسرار پشت پرده جریانهای بین المللی توسط فردی حقیقت جو و گمنام افشا شوند. متأسفانه مدیران مسؤول تهیه فیلمهای خارجی در رسانه ملی بدون در نظر داشتن عوارض جانبی پخش اینگونه آثار و بدون شناسایی سناریوهای عملیات روانی جاری در فیلمهای روز هالیوود خواسته یا ناخواسته به چنین سناریوهایی مدد میرسانند.
به نقل از سایت اهل البصر
۹۱/۰۱/۱۴ موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی