سید مرتضی حاضر نبود دروغ بگوید. الان فیلمسازها اگر بخواهند مستندی از آن روزها بسازند به بهانهی نداشتن وقت کافی، به جای رفتن به مناطق عملیاتی، راهی شهرک سینمایی دفاع مقدس میشوند و در آنجا با فضاسازی سعی میکنند آن روزها را برای مخاطب تداعی کنند. اما سید زیر بار اینها نمیرفت. باید در منطقهی عملیاتی و لوکیشن واقعی فیلم میگرفت. در خود قتلگاه.
او دوربینش را همانجایی میکاشت که رزمندگان جانانه مقاومت کردند و شهید شدند تا حرف و حدیث آخرش را همانجا بزند. و حدث ما حدث... سید حاضر نبود دروغ بگوید. نمیدانم رمزش چیست اما صیاد هم قصد داشت که واقعیت عملیات ثامنالائمه را به تصویر بکشد که عمرش کفاف نداد. باید که عمر قرنهایی سر بیاید/ تا مثل یک آوینی دیگر بیاید.
فکر میکنم که روشنفکر واقعی کسیاست که تا 20 سال آینده را ببیند. این روزهایی که بحث ولایت پذیری در فتنه خدشه دار شد، خیلی از کسانی که در فتنه ناباورانه فریب خوردند، رفیقان او بودند. فتنهای که از بیرون طراحی شد اما مجریان داخلی در قصهی فتنه خیلی مقصر بودند.
چقدر خوب شد آقا سید مرتضی که نبودی ببینی! نمیتوانم بگویم که چقدر خوب شد ندیدی، چون شهید شاهد، ناظر و حی است. اما خیلی سخت بود آقا سید مرتضی! رفقایی که تو با دیدن اولین زاویههای انحراف در آنها به ایشان نامه زدی، یکی یکی فریب خورند.
بعد از 20 سال دیدیم که فرزند صبحی با بودجههای میلیاردی ساخته شد که در آن هنرپیشهی معلومالحالی با شلوار جین نقش مادر امام را بازی میکند. چه کسانی از او پشتیبانی میکنند؟ کسانی که به نوعی به خود ما منتسب هستند. چگونه است که ما برای ساخت یک مستند چند میلیونی گیر میکنیم اما بودجه های میلیاردی در اختیار اینها قرار میگیرد. در اختیار چهل سرباز! چقدر خوب شد آقا سید مرتضی که نبودی! چقدر خوب شد!

یادت هست آقا سید مرتضی وقتی که بعد از رحلت امام(ره) در یک جمع خصوصی کسی گفت که هیچ کس دیگر امام نمیشود!!! یادت هست که یقهی او را گرفتی؟ یادت هست که چقدر ناراحت شدی و اولین بار برای حمایت از ولایت آقا شمشیر کشیدی؟ و بعد از آن نامهای نوشتی و در انتهای آن گفتی که "حضرت آقا! سر ما و فرمان شما" و با آن نامه اولین اظهار ارادت را به آقا کردی؟
آقا سید! شما جنگ نرم را خوب میفهمیدی و میشناختی! یادت هست که سر قصهی ماهواره شما تذکر دادی که برادران! اینترنت به مراتب می تواند خطرناکتر از ماهواره باشد. حالا همه این جنگهای فیسبوکی و توییتری را میبینند. من مدتی قبل در سوریه بودم در یکی از روستاهای حاشیهی شهر حلب، نصف مردم "ندا آقاسلطان" را میشناختند. در یک روستا! آقای موسوی و کروبی با گرفتن پول از محمود عباس و عبدالله اردنی و ... می خواستند جنگهای فیسبوکی راه بیاندازند.
اگر امروز بودی آقا سید مرتضی، تویی که جنگ در بوسنی اهل تسنن را تحمل نیاورده بودی، هر جا که جنگ میشد -در افغانستان، عراق، پاکستان و تاجیکستان- حضور داشتی، امروز با دیدن حوادث بحرین، یمن و مصر چه می کردی؟ بالاخره حتما یک تیم فیلمبرداری به این کشورها میفرستادی، دغدغهی گروههای فیلمبرداری امروز کجا ودغدغههای آوینی کجا!
آقا سید! بعضی از لبنانی ها در این هشت ماه فتنه خواب راحت نداشتند! زنگ میزدند و میگفتند اگر نمیتوانید جمع کنید ما بیاییم! به خاطر همین است که حضرت آقا فرمودند اگر از همهی اشتباهات سران فتنه بگذریم، از گناه خدشه دار شدن آبروی نظام نخواهیم گذشت.
آقا سید! ندیدی که در قلب حادثه در وسط خیابان انقلاب، به کریسیتن امانپور اجازه داده شد رو به دوربین بایستد و بگوید:
«this is the end of the road»
اگر تو بودی تحمل نمیکردی! تو بودی بعد از فتنه لااقل دو تا مستند میساختی تا فرزند من متوجه شود که از کجا ضربه خورده! بفهمد که به فرمودهی حضرت آقا برای این فتنه، 20 سال برنامهریزی شده بود! همه چیز برنامه ریزی شده بود و فقط خدا خواست که نشد.
اگر تو بودی دو تا مستند کار میکردی تا فرزند من بفهمد که در این 16 سال چه بلایی بر سر او در دانشگاه آزاد اسلامی آوردند. دانشگاهی که هنوز دست همانهاست. یا دانشگاه هنر که خود فارغ التحصیل آن هستی! دانشگاهی که وقتی باران میزند، دختر و پسر میریزند بیرون و ترانهی "بارون بارون" میخوانند. سید! حسب ظاهر کار به دست حزباللهیهاست اما درواقع آنها سوار کار نیستند.
اگر تو امروز بودی قطعاً دغدغهات دغدغهی ما نبود. تو به هنگام شهادت روی برانکارد، مدام استغاثه میکردی و نام مادرت فاطمه را صدا میزدی. ناگهان سه بار روی همان برانکارد گفتی "اللهم اجعل مماتی فی سبیل الله"، تو حسرت خوب مردن را داشتی! و آخرین صحبتم از نوشتههای خود سید مرتضی: «راستی برای مرگ آمادهای؟ اگر الان ملک الموت سر رسد و تو را به عالم باقی فراخواند هر چند با شهادت، آمادهای؟ دیدم که نه! شهوت زیستن مرا به خاک بسته است، چنگ در خاک زده و ریشه دوانده است و می دانستم که شهدا را پیش از این که مرگشان سررسد، دعوت می کنند و آنان لبیک میگویند و تا چنین نشود، اجل سر نمیرسد. راستی برای مرگ آمادهای؟»