«جدال سران سه قوه»

تک جمله‌ها و کنایه‌های ریز و درشت مقامات کشور در این همایش، روز دوشنبه در جای جای صفحات روزنامه‌ها برجسته بود و به طرز عجیبی این عبارت‌ها، با آرایش خاصی در تقابل با هم چیده شده بودند!
سه شنبه هم همین ماجرا در رسانه‌ها ادامه داشت، اما این بار بهانه چیز دیگری بود، به عنوان نمونه به این تیترها دقت کنید:
«احمدی نژاد دستگاه‌های اجرایی را از پذیرفتن دستور لاریجانی منع کرد/آتش پاستور زیر خاکستر بهارستان» ، «در خواست برخورد قضایی با مدیر عامل و دبیر سازمان هدفمندی یارانه ها» ، «تفسیر قانون اساسی به عهده‌ی رییس جمهور نیست» و...
گفتنی‌ها البته درباره‌ی این موضوع بسیار است و بنای این نوشته نیز بر توصیف این چنین رفتارهایی نیست؛ تلخی این رفتارها هم آن‌قدر واضح است که نیازی به توضیح ندارد. فضایی که امروز در جامعه‌ی ایران نمود یافته و از این مهم تر، پیامی که امروز از همین جامعه به بیرون مرزها مخابره می‌شود، مملو از اختلاف، جدایی و شکاف است، آن هم در سطوح بالا و میان مسؤولین و مقامات کشور...
سؤال از مقصر اصلی و این‌که آیا رسانه‌ها را باید مولد این اختلافات دانست یا مروج آن‌ها، مشکلی را حل نمی‌کند؛ مسأله مهم‌تر این است که بپرسیم «اساسا چرا در کشور شاهد این قبیل رفتارها هستیم؟»
 
بعید به نظر می‌رسد که بیان صریح رهبر انقلاب در ابتدای امسال به گوش عده‌ای نرسیده باشد که فرمودند: «اختلاف در درون، منازعه در درون، موجب فشلی می‌شود» به سختی می‌توان باور کرد کسی در مضمون این بیان رهبری تردیدی داشته باشد که: «اگر منازعه کنیم، سر مسایل گوناگون – مسایل سیاسی، مسایل اقتصادی، مسایل شخصیتی- دست به یقه شویم، دشمن ما جری می‌شود».
آیا واقعا چنین هشداری برای درک خطرات اختلاف‌ها کافی نیست که رهبری یادآور شدند: «جرأتی که دشمن در سال‌های گذشته پیدا کرد، به خاطر اختلافات بود». و در نهایت آیا با این همه تأکید مقام معظم رهبری در یک سخنرانی، آن هم در ابتدای سال 91، نباید «استراتژی وحدت» را مطالبه‌ی کانونی ایشان در راستای تحقق شعار سال دانست؟
 
آیا واقعا چنین هشداری برای درک خطرات اختلاف‌ها کافی نیست که رهبری یادآور شدند: «جرأتی که دشمن در سال‌های گذشته پیدا کرد، به خاطر اختلافات بود». و در نهایت آیا با این همه تأکید مقام معظم رهبری در یک سخنرانی، آن هم در ابتدای سال 91، نباید «استراتژی وحدت» را مطالبه‌ی کانونی ایشان در راستای تحقق شعار سال دانست؟
 
 
این نوشته البته به دنبال طرح گلایه‌های متداول از رفتار و عملکرد مسؤولین یا رسانه‌ها نیست- که گفتنی‌ها را گفته‌اند و امروز نوبت گوش شنواست- چه این‌که همان‌گونه که عنوان شد، ابعاد موضوع آن‌چنان روشن و پیامدهای مخاطره‌آمیز چنین رفتارهایی، آنقدر واضح است که قلم را در بیان آنها به تردید می‌اندازد، با این فرض هدف این گزارش تنها هشداری جدی به کسانی خواهد بود که هنوز خود را در دایره‌ی ولایت‌مداری تعریف کرده و برای تحقق مطالبات رهبر انقلاب دغدغه‌مند اند.
برای این گروه مخاطبین -و البته برای دیگران هم – روشن است که راهبرد دشمن را در این زمینه می‌بایست در دو سطح مجزا و البته هم راستا تعریف کرد. یکی ایجاد شکاف و تعمیق آن و دیگری القای این شکاف در بدنه‌ی اجتماعی کشور.
بررسی برش‌های طولی و عرضی در ادبیات جامعه‌شناسان سیاسی و نهادینه کردن این فاصله‌ها پس از ایجاد برش‌ها ، مباحث مفصلی را می‌طلبد اما آن‌چه مسلم است همین هدف‌گذاری در چند پاره‌سازی را می‌توان در محیط‌های مختلف پیرامونی به روشنی مشاهده کرد. اولین سطح این پروژه در میان کنش‌گران سیاسی قابل بازیابی است؛ که با اجرای آن، مجموعه‌ی احزاب و گروه‌های مدافع ساختار حکومتی را که به عنوان حلقه‌ی محافظ بیرونیِ هسته‌ی نظام قلمداد می‌شوند به از هم‌گسیختگی دچار سازد، فاز دوم ماجرا اما در درون هسته‌ی قدرت است؛ که این هدف نیز با تشدید تنازعات و رویارویی‌های مهره‌های بالایی، گام‌به‌گام در حال اجراست.
این هر دو فاز البته مرحله‌ای تکمیلی هم دارند و آن القا و باورمندسازی افکار عمومی در خصوص وجود تنش‌های شدید در بدنه‌ی قدرت و گروه‌های مدافع و پیرامونی آن است. و در نهایت اختلال در سطوح بالای قدرت با ضعف در تصمیم‌سازی و تزلزل در ارزش‌ها همراه شده و در بدنه‌ی جامعه سرد شدن در پایبندی به آرمان و بی‌اعتمادی به نظام را به دنبال خواهد داشت.
فضای افکار عمومی جامعه‌ی ایران، امروز پر از نشانه‌هایی گویا از اجرای همین سناریوست و ناگوار است وقتی مشاهده می‌شود بسیاری از نقش‌ها در این بازی را، نیروهای خودی – خواسته یا ناخواسته – به عهده گرفته‌اند. به هر حال آمار موجود از این روند فعالیت روزنامه‌ها و رسانه‌های مجازی کشور هرگونه تردید را برای هر مخاطبی از بین می‌برد.
 
بررسی دقیق و ارزیابی‌هایی که در انتهای این نوشته ارایه خواهد شد، همگی گواه روشنی بر اجرای موفق طرح القای شکاف در بدنه‌ی قدرت کشور است. و این نقطه محل طرح سؤال ابتدایی این مقاله خواهد بود که این القای شکاف بر مبنای کدام رفتار مسؤولین در حال پی‌گیری است؟ ‌آیا در این ماجرا رسانه‌ها تنها متهم این پرونده‌اند که بر اساس خبرهایی به کلی ناصحیح به دنبال القای چنین مفهومی هستند یا پرونده‌ متهمین دیگری هم دارد که هریک به نوعی در طراحی دشمن در حال ایفای نقش‌اند؟
برای روشن‌تر شدن پاسخ این سؤال، نمودارهای ذیل را حتما با دقت ملاحظه کنید:

 

 

  

  

  

  

 به نقل از سایت تحلیلی و تبیینی برهان