با توجه به بیانات رهبری در نمایشکاه کتاب امسال، نباید فضای شور و هیجان کتابخوانی محدود به زمان و مکان نمایشگاه شود، برای گسترش و تعمیق فرهنگ کتابخوانی چه راهکار عملی وجود دارد؟
مقام معظم رهبری برای حضور در نمایشگاه به نکاتی در زمینهی رفع موانع موجود برای گسترش فرهنگ کتابخوانی اشاره فرمودند که از جملهی آنها میتوان به مسئلهی کاغذ و موانع پیش روی آن، بحث ترجمهی کتابهای داخلی ،فروشگاههای زنجیرهای کتاب و... اشاره نمود. قاعدتاً باید برای این راهکارها برنامههای اجرایی نوشته شود. به اصطلاح باید کارهایی را طراحی کرد که به این اهداف برسیم. طبیعتاً در این خصوص هم بخشهای دولتی باید مشارکت داشته باشند و هم بخشهای خصوصی. در واقع همهی دستاندرکاران و مدیران باید دست به دست هم دهند تا این مشکلات برطرف شود.
در بحث رفع موانع موجود، رهبر انقلاب به مسئلهی کاغذ اشاره کردند که دولت و وزارت ارشاد میتوانند در این زمینه به ناشران کمک کنند. در حال حاضر چه موانعی در مقابل این مسئله وجود دارد و دولت در چه زمینهای میتواند بهترین کمک را داشته باشد؟
اصلیترین مانع بر سر راه این قضیه این است که ما در حالی که پتانسیل و ظرفیت بینیازی از خارج را داریم و میشود کارخانههای نیمهتمام کاغذ راهاندازی شود و ما را از واردات کاغذ بینیاز کند، این کارخانهها راهاندازی نشده یا نیمهکاره رها شده است. در نتیجه ما کلاً محتاج واردات کاغذ هستیم. در حال حاضر شاید بالای 80 درصد نیازمان از خارج وارد میشود. ما سالانه حدود یک میلیون تن محصولات سلولزی نیاز داریم. ظرفیت اسمی کارخانهی کاغذ پارس حدود 100 هزار تن است که معمولاً بیشتر از 40 یا 50 هزار تن تولید ندارد. کارخانهی مازندران و نکا هم که عموماً کاغذ مطبوعات تولید میکنند، سرجمع حدود 100 هزار تن ظرفیت دارند. بنابراین ما بقیهی نیازمان را از خارج وارد میکنیم.
سایر محصولات سلولزی مثل مقوا هم همین وضعیت را دارند، دلیل این مشکل این است که حمایت کافی از این کارخانهها نمیشود و اینها در تولید با مشکلاتی مواجه میشوند. به هر حال باید این حمایت تنظیم شود. از یک طرف نباید به گونهای از این کارخانهها حمایت شود که کیفیت آنها پایین بیاید و از طرفی دیگر نباید کاری کنیم که کارخانهها در آستانهی تعطیلی قرار بگیرند یا اینکه مجبور شوند خط تولیدشان را به جای کاغذ معطوف به سایر محصولات کنند.
به نظرم این مشکل یک کار ظریف میطلبد. متأسفانه طرح و برنامههایی که در مورد کاغذ وجود داشت دو سال تمام در بایگانیها باقی ماند و باعث شد که فرصتها از بین بروند. ما 7 یا 8 مورد از مشکلات حوزهی نشر را استخراج کرده بودیم که باید به آنها پرداخته میشد تا وضعیت نشر به حالت بحرانی نرسد. در سال 89، در اختتامیهی نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، با توجه به ذیغ وقت، من دو سه مورد از این مشکلات را به رئیسجمهور گفتم. یکی از آنها مسئلهی کاغذ بود که پیشنهاد دادیم کارخانههای نیمهتمام کاغذ کامل شوند. به طور مشخص منظورمان کارخانهی کاغذ کارون در خوزستان بود که دستگاههایش هم نصب شدهاند. البته این کارخانه یک بار به دروغ در دولت هشتم افتتاح شده، در حالی که هنوز بخش تولید خمیر کاغذ آن راهاندازی نشده است.
راهکاری که پیشنهاد دادیم این بود که دولت با دادن وام و مشارکت چاپخانهداران و توزیع سهام کارخانه بین آنها منابع مالی لازم برای راهاندازی کارخانه را تأمین کند تا این کارخانه راهاندازی شود. یادم هست که نمایندهی محترم مردم شوشتر هم پیگیر این ماجرا بود و خیلی تلاش کرد تا این کارخانه راهاندازی شود، اما متأسفانه با وجود اینکه آقای رئیسجمهور در همان جلسهی اختتامیه اعلام موافقت کرد و گفت حتی میتوانیم با اقساط 30، 40 یا 50 ساله کارخانههای اینچنینی را به بدنهی چاپ و نشر واگذار کنیم، این موضوع اساساً پیگیری نشد تا اینکه دوباره مقام معظم رهبری در این خصوص تذکر دادند. امیدواریم که مسؤٍولین تذکر اخیر ایشان را به جد دنبال کنند تا این مشکل برطرف شود.
رهبر انقلاب بحث فروشگاههای زنجیرهای کتاب را هم مطرح کردند و فرمودند، باید مکانهایی دائمی برای عرضهی کتابها در سراسر کشور برقرار شود. در اولین نگاه، شهر کتاب به ذهنمان خطور میکند. آیا واقعاً شهر کتاب منظور رهبری بوده است؟ آیا میتوان گفت شهر کتاب تا امروز مسئولیت خودش را در این رابطه خوب انجام داده یا اینکه فقط ویترین یک سری از کتابهای لوکس بوده است؟
نه، قطعاً فقط الگوی شهر کتاب منظور نیست، اگرچه شهر کتاب هم جای خودش را دارد و بخشی از نیاز را برطرف میکند. برای مثال، چهار پنج سال پیش به همت تعاونی ناشران قم، مساعدت شهرداری و حمایت وزارت ارشاد وقت زمینی در شهر قم تهیه شد و در آن پاساژی برای عرضهی کتاب احداث شد. در واقع خود ناشران سهامدار این پاساژ هستند و کمک وزارت ارشاد به آنها در حد پیگیری پرداخت وام بود.
این کار میتوانست یک الگوی خیلی خوبی باشد و در سایر شهرها تعمیم پیدا کند.
در هر شهری میتوان یک فضای چند هزار متری در نظر گرفت، پاساژی بزرگ برای عرضهی کتاب احداث کرد و سالنهایی بر پا نمود تا در آنها نشستهایی در حوزهی کتاب برگزار شود. کاری که در قم انجام شد میتوانست الگویی برای سایر شهرها باشد.
در هر شهری میتوان یک فضای چند هزار متری در نظر گرفت، پاساژی بزرگ برای عرضهی کتاب احداث کرد و سالنهایی بر پا نمود تا در آنها نشستهایی در حوزهی کتاب برگزار شود. کاری که در قم انجام شد میتوانست الگویی برای سایر شهرها باشد.
در کنار اینها شهرداری تهران همت کرده و باغ کتاب را به مرحلهی نهایی رسانده است. اگر بهرهبرداری مناسب و خوبی از باغ کتاب شود، این مکان با 36 هزار متر مربع فضای مسقف میتواند مکانی برای برگزاری نمایشگاههای تخصصی کتاب و نشستهای متعدد در این زمینه، آسیبشناسی این حوزه، برنامهریزی برای تداوم فعالیتهای اینچنینی و تبادل تجربیات باشد. نمونههایی مشابه این موضوع در دولت نهم آغاز شده بود و با مساعدت بعضی استانداریها و شهرداریها تا حدودی پیش رفته بود.