در این میان توجه به این نکته ضروری است که آمریکا بعد از 11 سپتامبر و آگاهی از شدت احساسات ضدآمریکایی در جهان، دیپلماسی عمومی را در دستور کار خود قرار داد. در سالهای بعد از آن نیز یکی از اهداف کلیدی و پنهان دیپلماسی عمومی آمریکا در حوزهی امنیتی، تضعیف جهان اسلام بهوسیلهی ایجاد اختلاف میان کشورها و مذاهب اسلامی بود و یکی از راههای مقابله با اتحاد مسلمانان، تقویت فرقههای جعلی و منحرف و امروز نیز بهرهبرداری از این فرقهها و به خصوص افراطگرایان اسلامی در کشورهای افغانستان، پاکستان و یمن برای جلوگیری از اتحاد اسلامی از محورهای دیپلماسی عمومی غرب است.
از محورهای دیپلماسی عمومی غرب، ایجاد اختلاف میان کشورهای مسلمان با ترفندهایی از جمله بزرگنمایی تهدید نظامی ایران برای کشورهای منطقه با هدف رودررو قرار دادن ایران با کشورهای خاورمیانه یا طرح موضوع ساختگی هلال شیعی و دامن زدن به اختلافهای مرزی بین کشورهای اسلامی از راه جنگ رسانهای است.
امروزه در جهان معاصر به دلیل افزایش دانش و پیشرفتهای بسیار سریع در عرصههای مختلف از جمله عرصهی فناوری و تکنولوژی، رسانهها زمینهی هر چه بیشتر ارتباطات میان ملتها و دولتها را فراهم آوردهاند و استفاده از این ظرفیت در حوزهی دیپلماسی عمومی نکتهی بسیار حیاتی است.
در دیپلماسی وحدت اسلامی، محوریت وحدت حول مشترکات امری کلیدی است و دیپلماسی رسانهای به عنوان مهارتی قدرتمند در روابط بینالملل میتواند بسیاری از شایعهپراکنی و دروغپردازیهای رقبا را در تبیین نقاط اختلاف و اشتراک، خنثی و راه رسیدن به اهداف را صاف و هموار نماید. جمهوری اسلامی ایران به دلیل ویژگیهای منحصر بهفرد و جهتگیریهای مستقل سیاست خارجی خود که برگرفته از آرمانهای اصیل انقلاب اسلامی و آموزههای مکتب تشیع است، محدودیتها و چالشهای گوناگونی را در عرصهی بینالملل تجربه میکند.
تقابل سیاستهای کشورمان با منش قدرتهای برتر جهانی که در پی بسط و گسترش سلطهی خود در نقاط مختلف جهان بهویژه خاورمیانه هستند، منجر به بروز اصطکاکات زیاد در سطح منطقهای و بینالمللی گشته است. این قدرتها از تمامی ابراز در اختیار خود از جمله روابط سیاسی، سازمان ملل، سازمانهای تخصصی بینالمللی، مکانیزمهای اقتصادی و مالی، رسانهها، افکار عمومی و ... استفاده کرده و در تلاش هستند با اعمال فشارهای گوناگون تغییرات مطلوب را در جهتگیریهای ایران وارد سازند. قطعنامههای سازمان ملل، تحریمهای اقتصادی و جنگ روانی، آشکارترین شکل این فشارها محسوب میشود.
نقش آفرینی انکار ناپذیر افکار عمومی ایجاب میکند قبل از هرگونه اقدامی، زمینههای روانی و اجتماعی آن فراهم شود. همچنین راههای اعمال فشار متنوعتر و جدیدتری نیز مورد استفاده قرار میگیرد. اکنون تخریب وجههی جمهوری اسلامی ایران نزد افکارعمومی جهان به یکی از مهمترین اهداف غرب تبدیل گشته، چرا که در پیش گرفتن هرگونه اقدام عملی برضد کشورمان، از جمله اعمال محدودیتهای سیاسی، اقتصادی و غیره نیازمند همراه ساختن افکارعمومی جهانی است.
در عین حال افکارعمومی داخل کشورهای هدف نیز مورد توجه بیشتر قرار گرفته و شاهد برنامهریزیهای گستردهای در این زمینه هستیم. شبکههای مختف ماهوارهای و سایتهای گوناگون اینترنتی ابعاد فعالیت خود را توسعه داده و در هماهنگی کامل، کوچکترین واقعهی داخلی را به سرعت به یک جنجال خبری تبلیغاتی تبدیل میکنند و در این میان اهمیت بسیار زیاد رسانهها در تحقق دیپلماسی عمومی کشورها سبب شده است تا اهمیت دیپلماسی رسانهای روز به روز افزایش یابد به نحوی که امروز توجه نکردن به دیپلماسی رسانهای، به معنای پذیرفتن شکست در عرصهی دیپلماتیک است.
نقش آفرینی انکار ناپذیر افکار عمومی ایجاب میکند قبل از هرگونه اقدامی، زمینههای روانی و اجتماعی آن فراهم شود. همچنین راههای اعمال فشار متنوعتر و جدیدتری نیز مورد استفاده قرار میگیرد. اکنون تخریب وجههی جمهوری اسلامی ایران نزد افکارعمومی جهان به یکی از مهمترین اهداف غرب تبدیل گشته است.
کاربرد کلمهی دیپلماسی به مفهوم فعلی آن به اواخر قرن هجدهم باز میگردد. در این زمان بود که این واژه به طور خاص به حرفهی فرستادگان دولتها که مجوز برقراری ارتباط با کشورهای خارجی را در دست داشتند، اطلاق گردید و کسانی که به این امر اشتغال داشتند، دیپلمات نامیده شدند. به عبارت دقیقتر، دیپلماسی نحوهی اجرای سیاستها در خارج از کشور، نسبت به دولتهای بیگانه است. در واقع دیپلماسی، اجرای سیاست خارجی دولت است.
اما برای دیپلماسی معنای دقیقتری را نیز باید شناخت و آن عبارت است از تدوین سیاست خارجی و اجرای آن، یعنی دیپلماسی و سیاست خارجی در واقع دو روی یک سکهاند؛ زیرا در تعریف دیپلماسی گفتهاند: «روش حل و فصل مسائل مربوط به روابط خارجی با دول دیگر، به وسیلهی مذاکره یا هر طریق مسالمتآمیز دیگر» و این تعریف هم تدوین و هم اجرای آن را در بر میگیرد. بنابراین روابط دیپلماتیک، وسیلهی اجرای سیاست خارجی است و دیپلماتیک صفت خاص روابط خارجی دولت است. عامل اجرایی این سیاست را دیپلمات و نحوهی ادارهی آن را دیپلماسی میگویند.[1]
با توجه به این تعریف دیپلماسی رسانهای، به معنای به کارگیری رسانهها برای تکمیل و ارتقای سیاستهای خارجی یک کشور محسوب میشود. اصطلاح دیپلماسی رسانهای از بدو تولد با ابهامها و پیچیدگیهای فراوانی روبهرو بوده است و تعاریفی که توسط محققین ارائه شده، گویای فاصلهی زیاد برداشتها از این عبارت است.
این ابهامها را میتوان در دو محور دنبال کرد: «اول تأثیر رسانهها بر دیپلماسی است که حوزهی بسیار گستردهای را شامل میشود و دوم کارکرد دیپلماتیک رسانهها که تا حدودی حرفهایتر و شاید بتوان گفت تخصصیتر به موضوع پرداخته است.» در مجموع میتوان گفت دیپلماسی رسانهای عبارت است از استفادهی رسانهها برای رسیدن به اهداف دیپلماتیک، تأمین منافع، تکمیل و ارتقای سیاست خارجی(گیلبوا ، 2000) اساساً بهکارگیری رسانهها در جهت تکمیل و ارتقای سیاست خارجی یک کشور که منجر به حفظ و تأمین حداکثری منافع ملی و همچنین اهداف، مقاصد و مبانی از پیش طراحی شده در یک «محدودهی جغرافیایی» خاص یا «حوزهی ارزشی» مشخص یا «چارچوب فکری» معین باشد را دیپلماسی رسانهای میگویند.
با توجه به پیشروی رسانهها در تمام ابعاد زندگی امروز، دیگر رسانهها مانند گذشته فقط منعکس کنندهی رفتار سیاستمداران و کشورها نیستند بلکه گاه بهعنوان یک بازیگر فعال در میدان سیاست در تصمیمسازیها و حتی تصمیمگیریها نقش مؤثری ایفا میکنند. اما یکی از مشکلات در بهرهگیری از دیپلماسی رسانهای، یکسان دانستن آن با دیپلماسی عمومی است. آقای «گیلبوا» به عنوان اولین کسی که به تفاوتهای دو مقولهی دیپلماسی رسانهای و دیپلماسی عمومی پرداخت و به ابهامهای موجود در دیپلماسی رسانهای و استفادهی نادرست از آن توسط سیاستمداران اشاره میکند و معتقد است دیپلماسی رسانهای در محتوا، بازهی زمانی، اهداف، روشها و ابزارها با دیپلماسی عمومی تفاوت دارد.»[2] (گیلبوا،1995)
دیپلماسی رسانهای، به معنای به کارگیری رسانهها برای تکمیل و ارتقای سیاستهای خارجی یک کشور محسوب میشود. اصطلاح دیپلماسی رسانهای از بدو تولد با ابهامها و پیچیدگیهای فراوانی روبهرو بوده است و تعاریفی که توسط محققین ارائه شده، گویای فاصلهی زیاد برداشتها از این عبارت است.
رسانه در حوزهی دیپلماسی کارکردهای بسیاری دارد که شاید بتوان به اختصار به سه کارکرد دیپلماسی رسانهای اشاره کرد: (اسماعیلی،1388)
1. کارکرد برجستهسازی رسانهها در دیپلماسی رسانهای؛
2. کارکرد دیپلماسی رسانهای در خلق رویدادهای رسانهای؛
3. دیپلماسی رسانهای و کارکرد مداخلهگرایانه.
از نکات اساسی در دیپلماسی رسانهای برای مقابله با تهاجم وسیع تبلیغاتی و رسانهای دشمنان، وحدت اسلامی، تهاجم رسانهای متقابل به دشمن است. این مهم میتواند بهوسیلهی ایجاد جریان سازی خبری مثبت برای افزایش امید در مردم منطقه و جریان سازی خبری منفی برای نا امید کردن دشمنان، انجام شود. به گونهای که دشمنان را به تجدید نظر در برنامههای خود وادار سازیم و دوستانمان را به ادامهی راه حق و عدالتخواهی امیدوار نماییم.
برای رسیدن به وحدت در بین کشورهای اسلامی، بهرهمندی از دیپلماسی وحدت اسلامی در مناسبات رسمی و غیررسمی موضوعیت دارد اما برای تحقق این مهم اهمیت پرداختن به دیپلماسی عمومی و به نحو اولی دیپلماسی رسانهای باید مورد توجه قرار گیرد. اما قبل از هر چیز باید با بهرهمندی از اندیشمندان حوزه، فرق و مذهب و همچنین متخصصان امر رسانه و ارتباطات به تدوین استراتژی دیپلماسی رسانهای اقدام نمود. باید توجه داشت دیپلماسی رسانهای، زیر مجموعهی سیاست خارجی محسوب میشود و موفقیت ما در آن است که بتوانیم از دو بال دیپلماسی رسانهای و دیپلماسی خارجی با هم بهره بگیریم تا به سمت هدف نهایی خود پرواز کنیم.
از نکات اساسی در دیپلماسی رسانهای برای مقابله با تهاجم وسیع تبلیغاتی و رسانهای دشمنان، وحدت اسلامی، تهاجم رسانهای متقابل به دشمن است. این مهم میتواند بهوسیلهی ایجاد جریان سازی خبری مثبت برای افزایش امید در مردم منطقه و جریان سازی خبری منفی برای نا امید کردن دشمنان، انجام شود.
با در نظر گرفتن این واقعیت میتوان گفت شیوهها و روشهای سنتی گذشته در دستگاه سیاست خارجی نمیتواند به تنهایی پاسخگوی تغییر و تحولات اساسی روز باشد. بهطور قطع تجربهها و سیاستهای اصولی و مبنایی ما در عرصهی روابط بینالملل میتواند همچنان کارایی لازم را داشته باشد اما برای رسیدن به اهداف تعیین شده باید روشها و تکنیکهای جدیدی را به کار گرفت تا ضمن حفظ اصول مترقی خود در سیاست خارجی از مسیر تحولات سریع در 3 دههی اخیر که با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران آغاز شده، عقب نمانیم. یقیناً یکی از نیازهای کشور در جهت پیشبرد سیاست خارجی، هماهنگی و مکمل بودن دیپلماسی رسانهای کشور با سیاست خارجی نظام است. در این ارتباط رسانههای مردمی مهمترین جایگاه را در همگرایی یا واگرایی بین دیپلماسی رسانهای و سیاست خارجی ایفا میکنند.
در پایان به نظر میرسد بررسی سازوکار دیپلماسی رسانهای در جهان امروز و رسانههای موجود و ترسیم استراتژی دیپلماسی رسانهای در چارچوب دیپلماسی وحدت اسلامی امری ضروری است که توجه یا بیتوجهی به آن میتواند سهم بهسزایی در پیروزی گفتمان انقلاب اسلامی در سطح منطقهای و فرا منطقهای داشته باشد و به طور کلی در راستای منویات مقام معظم رهبری در حکم انتصاب دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در خصوص توجه به دیپلماسی وحدت اسلامی میتوان با توجه ویژه به مقولهی دیپلماسی رسانهای در تحقق 4 مقولهی مهم فرمایش ایشان یعنی «وضعیت کنونی جهان اسلام»، «خطمشی در مواجهه با این وضعیت»، «تعیین چشمانداز» و «ارائهی راهبرد» گامهای موثرتری برداشت و امید است که مسئولین امر به این مهم دقت مضاعفی بنمایند.(*)
پینوشتها:
[1]. به نقل از مقالهی آقای عبدالمجید زواری، منتشرشده درسایت اندیشکدهی بینالملل http://www.irtt.ir
[2]. در مقالهی دیگری به این موضوع پرداخت شده است.
*محمد محسن دوباشی؛ پژوهشگر علوم ارتباطات و رسانه/انتهای متن/