مقدّمه
با توجه به وضع?ت فرهنگ? کشور و توص?ه و تأک?د مقام معظّم رهبر? (دام ظلّه) مبن? بر پ?گ?ر? جدّ? «مهندس? فرهنگ?» در کشور، ا?ن رسالت بر دوش فرهنگ سازان سنگ?ن? ب?شتر? م? نما?د. مهندس? فرهنگ? به دنبال اح?ا و انتقال فرهنگ ناب اسلام? به نسل ها? آ?نده است و برا? رس?دن به ا?ن هدف، ارائه طرح ها? علم? و قابل اجرا ضرور? است.
خدا? متعال در قرآن کر?م م?فرما?د: «إِنَّ اللّهَ لاَ ?ُغَ?ِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّ? ?ُغَ?ِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ» (رعد: 11)؛ خداوند سرنوشت ه?چ قوم? را تغ??ر نم?دهد، مگر ا?نکه خودشان آن را تغ??ر دهند.
از ا?ن آ?ه، چند مطلب قابل استنباط است:
1. تأک?د آ?ه ب?شتر بر فعال?تها? اجتماع? و گروه? است.
2. اراده جمع? انسانها در ا?ن تغ??رات اجتماع?، نقش اساس? دارد.
3. اگر همکار? گروه? باشد چن?ن نتا?ج? به دست م?آ?د.
4. مش?ّت اله? بر ا?ن تعلّق گرفته است که انسانها با اراده خود، سرنوشت خو?ش را رقم بزنند؛ ?عن? خداوند تغ??ر سرنوشت اقوام و ملل را متفرّع بر اراده خودشان قرار داده است.2
5. جبر تار?خ? و نگاه جبرگرا?انه به انسان و سرنوشت او مردود است، اما تغ??ر سرنوشت به دست خود مردم از سنّتها? اله? است و سنّت اله? جبر ن?ست.3
بهتر?ن نمونه خارج? ا?ن تغ??رات در عصر پ?امبر خدا صل?اللهعل?هوآلهرخ داد که برا? رس?دن به ا?نهدف، آن حضرت
به جوانان اعتماد کردند و فرمودند: به شما درباره
نوجوانان و جوانان به ن?ک? سفارش م?کنم که آنها دل? رق?قتر (آمادهتر) دارند. خداوند مرا به پ?امبر? برانگ?خت تا مردم را به رحمت اله? بشارت دهم و از عذابش بترسانم. جوانان سخنانم را پذ?رفتند و با من پ?مان محبت بستند، ول? پ?ران از قبول دعوتم سر باز زدند و به مخالفتم برخاستند.4
برا? ا?جاد ا?نگونه تحوّلات فرهنگ? و اجتماع?، با?د به پ?امبر خدا صل?اللهعل?هوآله اقتدا کرد و به سراغ نوجوانان و جوانان رفت؛ ?عن? با تأل?ف قلوب و تشک?ل گروهها? اول?ه، آنها را به سو? فرهنگ ناب اسلام? دعوت نمود تا پس از جامعهپذ?ر? و پذ?رش فرهنگ ناب اسلام?، جامعه ن?ز به سو? تعال? رهنمون گردد. ا?ن کار فقط در سا?ه فعال?تها? فرهنگ? م?سّر است؛ چراکه پ?امبر خدا صل?اللهعل?هوآله ن?ز ا?نگونه تحوّلات فرهنگ? را پد?د آوردند و د?گر ائمّه معصوم عل?همالسلام هم به آن حضرت اقتدا کردند. برا? حفظ عزّت به دست آمده توسط انقلاب اسلام? ن?ز با?د تلاش فرهنگ? کرد و با علم و ا?مان به هدف و حضور در م?دان عمل و انجام وظ?فه، آن را به سرمنزل مقصود رسان?د.
1. ضرورت فعال?تها? فرهنگ?
برا? حفظ، انتقال و اح?ا? هر فرهنگ?، فعال?ت فرهنگ? ضرور? بوده و فرهنگ ناب اسلام? ن?ز از ا?ن قاعده مستثنا ن?ست. از ا?نرو، اح?ا و ن?ز بقا? آن به فعال?ت فرهنگ? ن?از دارد؛ ز?را فرهنگساز? در اسلام بنا به دلا?ل ذ?ل ضرور? است:
1. فرهنگ ناب ش?ع? فقط با فعال?ت فرهنگ? قابل انتقال است. ب?شک، ش?عه واقع? کس? است که در کلام معصومان عل?همالسلاممعرف? شده. ش?عه کس? است که بتواند در حفظ اعتقاد، اخلاق فرد? ـ اجتماع?، تعبّد، مسئول?تپذ?ر? و د?گر اوصاف ش?ع?، الگو? خوب? باشد.5 چن?ن انسان? در هر لحظه، به وظ?فه اله? ـ اجتماع? خود م?اند?شد و به دنبال تشخ?ص وظ?فه و انجام آن است. برا? او، انجام وظ?فه مهمتر از نت?جه است و بلکه انجام وظ?فه برا?ش ع?ن نت?جه است. ا?ن مطلب همان معنا? «روح حماس?» است که عشق، عرفان، شجاعت، ا?ثار، اخلاق و رفتار اله? را با هم جمع کرده. در چن?ن معنا??، عرفان با روح حماس?، و حماسه ن?ز عرفان? م?شود.6
چن?ن انسان? از روح حماس? بالا?? برخوردار است؛ همچنانکه از امام حس?ن عل?ه السلام با داشتن چنان روح حماس?، دعا? «عرفه» صادر شده است. هم ا?شان م? فرما?د: ق?ام کردم تا د?ن جدّم و پدرم را اح?ا کنم.7 اصلاً دعا و مناجات ا?شان جنبه عرفان? ـ حماس? دارد و عزلت و گوشهنش?ن? را نف? م?کند. در واقع، دعا و مناجات آن حضرت غ?ر خدا را حذف کرده و در کنار دعا به م?دان عمل آمده است تا عدالت نبو? و علو? را اح?ا نما?د و جامعه را اسلام? بسازد؛8 چ?ز? که امام خم?ن? قدسسره آنها را در خود جمع کرده بود و برا? اح?ا? آن، جامعه اسلام? را بنا نهاد.
هرگاه ش?عه به ا?ن مقام برسد، مصداق کس? خواهد بود که در دعا? «آل ?اس?ن» به عنوان سرباز امام عصر7 معرف? شده است: «و نصرت? معدة لکم»؛9 و من برا? ?ار? شما (اهلب?ت عل?همالسلام) آمادهام. او با به دست آوردن چن?ن مقام?، در امتحانات عصر ظهور، سرافراز خواهد گرد?د.
اح?ا? ا?ن روح?ه در خود و د?گران و ن?ز نهاد?نه کردن فرهنگ تش?ّع در جامعه، کار? سخت، ول? بزرگ است که بدون فعال?ت مستمر فرهنگ? و فرهنگساز? ممکن ن?ست. پس با فعال?ت فرهنگ?، تفکر ناب ش?ع? قابل انتقال است و شخص پس از پذ?رش اسلام و ولا?ت ائمّه اطهار عل?همالسلام، از آنان پ?رو? کرده، در پ? ارتقا? معنو? خود و جامعه خو?ش است؛ چ?ز? که در س?ره ترب?ت? معصومان عل?همالسلام الگوساز? شده است.
2. ز?ارت عاشورا بهتر?ن معرّف روش فعال?ت فرهنگ? است. فعال?ت فرهنگ? ?ک جر?ان پ?وسته گروه? و اجتماع? است که «ز?ارت عاشورا» ا?ن جر?ان را در دو جبهه مثبت و منف? به تصو?ر کش?ده و ر?شه تار?خ? آندو را از صدراسلامتاکربلا معرف? کرده و سپس فرهنگ عاشورا?? را به مسئله «ظهور» متصل کرده است.
به نظر م?رسد امام باقر عل?هالسلام از طر?ق ا?ن ز?ارتنامه، ?ک خط فرهنگ? پ?وستها? را از صدر اسلام تا ظهور امام عصر عل?هالسلام ترس?م کردهاند10 که با فعال?ت مستمر فرهنگ? اح?ا خواهد گرد?د.
تأمّل و تفکر در فرهنگ عاشورا، روح د?گر? در کالبد انسان م?دمد؛ همان روح? که او را عاشق حق و حق?قت م?گرداند و عزّت را در آزادگ? و مرگ سرخ را پ?روز? م?داند. عاشورا ?ک حماسه است که با نگرش حس?ن?، ناظر بر س?است و حکومت است، نه ?ک تراژد? که فقط اشک و گر?ه به دنبال داشته باشد. اشک برا? حس?ن عل?هالسلامهم با?د برا? آزادگ?، عزّت، غ?رت، عفّت، عشق، اخلاق، معنو?ت و مظلوم?ت حس?ن عل?هالسلام باشد. در ا?ن صورت، حس?ن عل?هالسلام برا? مبارزه، ا?ثار و شهادت آمده است تا جامعه را به عدالت برساند و امّت جدّش را در هم?ن دن?ا نجات دهد.
با ا?ن ب?ان، دو فرهنگ «عاشورا» و «انتظار» به هم پ?وند خوردهاند که با فعال?ت فرهنگ? مستمر و گسترده، با?د جامعه اسلام? را به آن دو پ?وند زد. دهها روا?ت در ا?نباره آمده و ا?ن پ?وند را معرف? کردهاند؛ روا?ات? از قب?ل «القائمُ منّا اذا قام طلب بثار الحس?ن»11 که ب?ن ا?ن دو امام پ?وند برقرار کردهاند و همگ? دلالت دارند بر ا?نکه فرهنگ حس?ن? همان فرهنگ مهدو? است و اگر امام? در کربلا به خاطر تنها?? شه?د شد، امام? د?گر به خاطر همان تنها??، در غ?بت به سر م?برد.12
از ا?نرو، عاشورا پشتوانه فرهنگ? ظهور است که با?د ا?ن فرهنگ در جامعه منتظر اح?ا شود و از آن به عنوان ?ک راهبرد اساس? برا? زم?نهساز? ظهور استفاده کرد.13 از ا?نرو، برا? اح?ا? آن، فعال?تها? فرهنگ? طاقتفرسا و پ?وسته فرهنگ? لازم است.
3. جر?ان انقلاب اسلام? به گونها? است که مقام معظّم رهبر? (مدظلّه) فرمودند: فرا?ند تحقق نظام اسلام? جهان? در پنج مرحله تحقق م??ابد که با انقلاب اسلام? شروع شده است. از نظر ا?شان، مراحل ا?ن حرکت عبارتند از: ا?جاد انقلاب اسلام?، تأس?س حکومت اسلام?، ا?جاد دولت اسلام?، ا?جاد کشور اسلام?، و ا?جاد دن?ا? اسلام?. به ب?ان ا?شان، ما در مرحله چهارم هست?م که سختتر?ن مرحله است.14
برا? گذر از ا?ن مرحله و ن?ز حفظ ارزشها و کمالات به دست آمده، ناگز?ر به فعال?ت فرهنگ? هست?م تا علاوه بر تثب?ت سه مرحله به دست آمده، جامعه را مه?ّا? پذ?رش مراحل بعد? و در نها?ت، ظهور امام عصر عل?هالسلامگردان?م.
4. امام خم?ن? قدسسره فرمودند: «فرهنگ مبدأ همه خوشبخت?ها و بدبخت?ها? ملت است.»15 ا?شان در جا? د?گر فرمودند: «انقلاب فرهنگ? ز?ربنا? انقلاب اسلام? است.»16 پس انقلاب ما ?ک انقلاب فرهنگ? است؛ انقلاب? که بدون فعال?تها? فرهنگ? دوام نخواهد ?افت؛ ?عن? در ا?ن کشور، همه فعال?تها? علم?، اقتصاد?، نظام?، خانوادگ?، حقوق?، اجتماع? و مانند آن با?د رنگ و بو? فرهنگ? داشته باشد تا در مس?ر اهداف اصل? انقلاب باشد. با چن?ن ادعا??، توسعه فرهنگ? با?د در رأس همه امور قرار گ?رد؛ آنچه تاکنون انجام نگرفته، و وظ?فه ما در ا?ن زم?نه سنگ?نتر است. بنابرا?ن، چن?ن طرحها?? را با?د در برنامه توسعه کشور? قرار داد تا توسعه در مس?ر اهداف انقلاب اسلام? قرار بگ?رد.
5. با انقلاب اسلام?، رشد و تعال? نسب? در کشور آغاز شده و مراحل? را ط? کرده است که ا?نهمه مرهون زحمات، ا?ثارها، رشادتها، شهادتها و استقامتها? کسان? است که عاشقانه استقامت کردهاند. انتقال چن?ن فرهنگ? به نسلها? متأخّر در سا?ه فعال?تها? فرهنگ? م?سّر است تا افراد جد?دِ ترب?ت و تعل?م ?افته وارد اجتماع شوند. در غ?ر ا?ن صورت، ارزشها? به دست آمده محکوم به فنا و نابود? هستند؛ ز?را دشمنان اسلام عزم خود را جزم کردهاند تا بار د?گر، تجربه شکست اسلام در آندلس را در ا?ران پ?اده کنند و با جنگ فرهنگ?، اسلام انقلاب? را از پا? درآورند. البته انتقال فرهنگ به صورت غ?رمستق?م و ناخودآگاه صورت خواهد گرفت و ا?ن هدف فقط در سا?ه فعال?تها? درون گروه? و روابط صم?مانه و غ?ر ادار? شکل م?گ?رد که هم?ن پ?شنهاد اصل? ا?ن طرح است.
2. تعر?ف «فرهنگ»
در تعار?ف توص?ف?، «فرهنگ» را به معنا? وس?ع? گرفتهاند که شامل عقا?د، افکار، باورها، آداب و رسوم، اخلاق، فلسفه و هنر، ادب?ات، ابداعات و اختراعات، نظامها? س?اس? و اقتصاد?، و محصولات ماد? و معنو? م?شود.17 بنابرا?ن، «توسعه فرهنگ?» معنا? عام? دارد که شامل همه امور، اعم از افکار، عقا?د، باورها، رفتار، هنر، ادب?ات، بناها، نوع لباس و هر چ?ز? م?شود که اطراف ما را احاطه کرده است و م?تواند در فرهنگساز? نقش داشته باشد؛18 ?عن? تفه?م و پذ?رش فرهنگ ناب اسلام در ابعاد فکر? و اعتقاد?، در لا?هها? ارزش?، هنجار? و رفتار? جامعه آشکار خواهد گرد?د.19 که در ا?ن صورت، م?توان ادعا نمود فرهنگساز? اسلام? در جامعه صورت م?گ?رد.
با ا?ن تعر?ف، همه شئون زندگ? فرد? و اجتماع? ما تحت تأث?ر و تأثّر فعال?تها? فرهنگ? قرار گرفته است که اگر توجه کاف? بدان نشود از مس?ر خود خارج م?شود و به صورت منفعل پ?ش خواهد رفت؛ ?عن? از طرف فرهنگ غالب مورد هجوم قرار م?گ?رد و منحرف م?شود؛ آنچه امروزه در عرصه جهان? اتفاق افتاده و فرهنگ رسانها? غرب همه فرهنگها را به گونها? روزافزون منفعل و در برابر خود، مقهور ساخته است.
بنابرا?ن، «توسعه فرهنگ?» معنا? خاص? دارد و ن?ازمند طرح و برنامه و?ژها? است که امروزه از آن به «مهندس? فرهنگ?» ?اد شده است. ب?شک، همه مد?ر?تها و معاونتها? ادار?، س?اس?، اقتصاد?، نظام?، د?ن?، علم? و مانند آنها در فرهنگساز? جامعه مسئول هستند و با?د سهم آنها در مهندس? فرهنگ? در نظر گرفته شود.
3. فرهنگ ساز? فعّال، نه منفعل
با ورود به هزاره سوم، برگ نو?ن? از صفحات تار?خ ورق خورده و جهان با عرصهها? جد?د فرهنگ? مواجه گشته است. در واقع، مبادلات فرهنگ? محور اصل? پد?دهها? نو?ن به شمار م?روند و چالشها? فراوان? پ?ش رو? ملتها و دولتها قرار دادهاند. ا?ن چالشها ممکن است در زم?نهها? فکر?، اخلاق?، رفتارها? فرد? ?ا اجتماع? باشند که همگ? آنها از تزاحم ?ا تعارض فرهنگها سرچشمه م?گ?رند.20 بد?نرو?، فرهنگسازان جوامع هم به تکاپو افتاده و به دنبال شناخت درست وضع?ت جهان? برآمدهاند تا راهکارها? مقتض? را پ?دا کنند که در ا?ن زم?نه، دو د?دگاه و دو راهکار متفاوت وجود دارد: د?دگاه اول با صبغه جبرگرا??، فرهنگ جوامع را منفعل دانسته و معتقد است: فرهنگ خودش ساخته و بازساخته شده است تا در نها?ت، به همانندساز? تحم?ل? فرهنگ? با فرهنگ غالب برسد. ا?ن نظر?ه تهاجم فرهنگ? رسانها? غرب را توج?ه م?کند و در پ? به انفعال کشاندن فرهنگها? د?گر است.
د?دگاه دوم بر فرهنگساز? فعّال تأک?د دارد و معتقد است: تغ??رات فرهنگ? قابل پ?شب?ن? هستند و م?توان آنها را به سو? اهداف مورد نظر هدا?ت نمود که نخبگان و خواص جامعه در هدا?ت ا?ن تغ??رات، نقش بسزا?? دارند.21
ا?ن د?دگاه با تعال?م اله? در زم?نه خلقت بشر، ارسال رُسُل و اخت?ار انسان سازگار? ب?شتر? دارد؛ ز?را پ?امبر گرام? صل?اللهعل?هوآله پس از سالها مقاومت، فرهنگ اسلام ناب را اح?ا نمودند و ائمّه هد? عل?همالسلام برا? پو?ا?? و حفظ آن رنجها و مص?بتها? فراوان? تحمل نمودند. رهبر کب?ر انقلاب اسلام? ن?ز با شناخت صح?ح فرهنگ اسلام ناب، سالها مقاومت کردند تا انقلاب عظ?م فرهنگ? در عرصهها? ارزش?، هنجار? و رفتار? کشور به وجود آمد؛ چ?ز? که با فداکار? و ا?ثار ا?ن ملت، تاکنون حفظ شده و به دست ما رس?ده است. ب?ترد?د، پو?ا?? و بقا? ا?ن فرهنگ به فعال?ت و هوش?ار? ب?ش از پ?ش در تمام عرصهها? اجتماع? و فرد? ن?ازمند است.
در ا?نباره، مقام معظّم رهبر? (مدظلّه) م? فرما?د:
بنده بارها مکرّر تأک?د کردهام که با?د شکل نظام و روح و محتوا? نظام را از اسلام بگ?ر?م، نه از مکاتب ب?گانه؛ فرهنگ ها?? که خواسته اند حرف و فکر و راه آنها را?ج شود.22
بنابرا?ن، برخورد منفعلانه با مسائل فرهنگ? کشور موجب تضع?ف و حذف آنها خواهد گرد?د؛ ?عن? از موضع اول?ه آرمانها و ارزشها? انقلاب اسلام? عقبنش?ن? و بستر مناسب? برا? حملات ضد فرهنگ? دشمن و بعض? از خواستهها? نامشروع د?گران فراهم خواهد گشت. ا?ن س?ر نزول? در طولان? مدت، موجب حذف فرهنگ خود? ن?ز م?گردد؛ چراکه جلو? انتقال نسل? فرهنگ را م?گ?رد و به جا? جهش فرهنگ? مثبت و انتقال درست آن به نسل آ?نده، تضاد فرهنگ? را در جامعه به وجود م?آورد.23
4. عوامل فرهنگ ساز و رسانه ملّ?
مهمتر?ن عوامل مؤثر در ترب?ت و فرهنگساز? انسان عبارتند از: د?ن، خانواده، دولت، جامعه و مح?ط اجتماع?، گروه همسالان (اعم از مدرسه و مانند آن) و رسانهها.24 طبق تحق?قات م?دان? و بررس?ها? علم?، تا دو دهه پ?ش، مهمتر?ن عوامل مؤثر در ترب?ت، خانواده ?ا د?ن بود؛ اما امروزه رسانهها ?ک? از مهمتر?ن عوامل ترب?ت? و فرهنگساز? به شمار م?آ?ند و د?گر عوامل را تحت شعاع قرار دادهاند؛ رسانهها ب?شتر?ن اوقات افراد را پر م?کنند و به وس?له رنگ، تصو?ر، نور و صدا تأث?رها? عم?ق روان? و عاطف? بر مخاطب بر جا? م?گذارند. بنابرا?ن، ارتباط با د?گران مهمتر?ن عامل انتقال فرهنگ است و بدون آن فرهنگساز? و ترب?ت افراد معنا?? ندارد.25
با ا?ن جابهجا?? عوامل، الگوها و روشها? ترب?ت? سنّت? د?گر کارا?? نخواهند داشت و در عمل، حوزه فرهنگ و ترب?ت با ?ک فاجعه مل? مواجه است. ا?ن واقع?ت آنجا به خوب? آشکار م?گردد که به جا? فرهنگ? کردن رسانه، فرهنگ را رسانها? کردهاند.26 حال که کشور ما از ا?ن فاجعه ب?نص?ب نمانده و رسانهها نقش اول فرهنگساز? را به دست گرفتهاند، بهتر?ن راه حل برا? مهار آن، تعم?ق فعال?تها? فرهنگ?، با مشارکت همه اقشار و گروهها? اجتماع? است.
بهتر?ن راه مقابله با رسانه ها
همانگونه که گفته شد، رسانهها از طر?ق توسعه و تعم?ق ارتباطات، مهمتر?ن عامل فرهنگساز شده و به هم?ن دل?ل، چالشها? خطرناک? را به وجود آوردهاند. در واقع، رسانهها با محدود کردن حوزه ارتباط? د?گر عوامل، به ا?ن مقام رس?دهاند که با هم?ن روش، م?توان فرهنگساز? در کشور را اصلاح کرد و به تقو?ت جا?گاه ترب?ت? خانواده، نهاد آموزش، د?ن، دولت و مانند آن نا?ل گرد?د؛ ?عن? با توسعه و تعم?ق ارتباطات و تشک?ل گروهها? اجتماع? همسان در م?ان جوانان و نوجوانان م?توان به انتقال صح?ح فرهنگ و ترب?ت نسلها? آ?نده پرداخت. به نظر م?رسد، بهتر?ن ش?وه برا? ارائه طرحها? جد?د فرهنگ? در زم?نه مهندس? فرهنگ? کشور، هم?ن راه باشد.
بنابرا?ن، ترس?م مباحث ارتباطات و گروهها? اجتماع? در ا?نجا ضرور? به نظر م?رسند که به اقتضا? مباحث ا?ن طرح ارائه م?گردد.
ارتباطات
تک?ه گاه طرح حاضر ب?شتر بر حوزه فرهنگ، ارتباطات و تشک?ل گروه ها? اول?ه است؛ چراکه ا?ن سه مبحث برا? فرهنگ ساز? در ا?ن طرح دارا? اولو?ت هستند؛ ?عن? پس از ارتباط موفق با شخص ?ا گروه هدف، انتقال فرهنگ ممکن خواهد بود؛ جا?گاه? که رسانهها آن را فتح کرده و امروزه به جا? نهاد خانواده، د?ن و مدرسه با مخاطبان خود سخن م?گو?ند.
البته آنچه در ا?نجا مهم است ارتباطات انسان? است، نه ارتباطات جمع?؛ چراکه ارتباطات جمع? ب?شتر در حوزه ارتباط سرد و رسانها? مطرح است و مباحث مربوط به خود را دارد و از حوزه طرح و مهندس? فرهنگ? ب?رون است. ارتباط گرم در حوزه ارتباطات انسان? مطرح است و مباحث گستردهتر? را به خود اختصاص داده؛ مباحث? که در زم?نه فرهنگساز? نقش و?ژها? دارند.
تعر?ف «ارتباط»، «ارتباط اجتماع?» و «ارتباط انسان?»
برا? «ارتباط» تعار?ف متفاوت? ارائه شده که در مجموع، به سه دسته قابل تقس?م هستند. دستها? به ارتباط و دستها? به ارتباطات اجتماع? و دستها? به ارتباطات انسان? اشاره کردهاند. در واقع، ارتباط اجتماع? مقدّمها? برا? رس?دن به ارتباط درست انسان? است. از ا?نرو، تعر?ف اول به حوزه ارتباط اجتماع? و تعر?ف دوم به ارتباطات انسان? پرداخته است.
1. «ارتباط» عبارت از فراگرد انتقال پ?ام از سو? فرستنده برا? گ?رنده است، مشروط بر ا?نکه در گ?رنده پ?ام مشابهت معنا?? با معنا? مورد نظر فرستنده ا?جاد شود. بد?نرو?، هر چه معنا? مورد نظر در فرستنده پ?ام با معنا? موجود در طرف گ?رنده پ?ام نزد?کتر باشد، ارتباط موفقتر است.27
2. جامعهشناسان در حوزه ارتباطات اجتماع? متفقالقول ن?ستند؛ بعض? به روش، بعض? به عمل، و بعض? به کارکرد و مانند آن پرداختهاند؛ اما در مهمتر?ن تعر?ف آن گفتهاند: «ارتباط» سازوکار? است که روابط انسان? بر اساس آن شکل گرفته و تمام مظاهر فکر? و وسا?ل انتقال و حفظ آنها در مکان و زمان بر پا?ه آن روابط توسعه پ?دا کرده است. در «ارتباط»، م?توان حالات چهره، رفتار، حرکات، طن?ن صدا، کلمات، نوشتهها، چاپ، راهآهن، تلفن، پ?ام کوتاه، چت و تمام وسا?ل? را که به مرور زمان ساخته م?شود، که در تعامل با د?گران، ب?ن شما رابطه برقرار م?کنند، به عنوان «وسا?ل ارتباط جمع?» نام برد.28
3. در حوزه ارتباط انسان? ن?ز تعار?ف متفاوت? ارائه شده که مهمتر?ن آنها، ارتباط را «فراگرد تفه?م، تفاهم و تسه?م معنا» در نظر گرفته است. سپس در تب??ن سه واژه مهم تفه?م، تفاهم و تسه?م معنا گفتهاند: ارتباط با «تفه?م» سر و کار دارد؛ ز?را در صورت تفه?م، ارتباط شکل گرفته است و «تسه?م معنا» در واقع همان ارتباط با د?گران است؛ ?عن? انسانها چ?ز? را که دوست دارند با د?گران در م?ان م?گذارند. وقت? ا?ن دو مطلب ب?ن انسانها اتفاق ب?فتد، «تفاهم» هم ا?جاد شده است. با ا?ن ب?ان، تسه?م هد?ها? است که انسان? به د?گر? داده و ا?ن د?گر? گاه? ممکن است خودش باشد که در ا?ن صورت، انسان با خودش ارتباط درست? برقرار کرده است و ن?ز ممکن است آن طرف خدا باشد که در ا?ن صورت، با خدا? خود ارتباط درست? برقرار کرده است.29
بنابرا?ن، آنچه در ا?ن فراگرد ارتباط? مورد توجه قرار گرفته خود «معنا» است که تفه?م و تفاهم و تسه?م برا? انتقال آن شکل گرفته. پس با توجه به مقصود اصل? فعال?تها? فرهنگ?، تعر?ف «ارتباط انسان?» ما را به هدف م?رساند و خود ارتباط و ارتباط جمع? تنها به عنوان ابزار? مطرح است که ما را به هدف (انتقال فرهنگ به نسل آ?نده) م?رساند.
دلا?ل وجود? ارتباطات
پس از تعار?ف مذکور، دلا?ل? را برا? تکو?ن و توسعه ارتباطات ب?ان کردهاند. از جمله ا?ن دلا?ل، موارد ذ?ل است:
1. شناسا?? مسائل افراد تحت پوشش و مخاطبان هدف از طر?ق به کارگ?ر? فنون پژوهش? و مانند آن؛
2. حلّ آن مسائل با استفاده از وسا?ل ارتباط? و سا?ر فنون که به حل مسئله منته? گردد.
3. اشاعه اطلاعات مربوط به مفاه?م مبتکرانه؛ ا?ن گز?نه در فعال?تها? فرهنگ? از و?ژگ? خاص? برخوردار است؛ ز?را همه فعال?ت فرهنگ? از انتقال مفاه?م مبتکرانه برخوردارند.
4. پل زدن و برقرار? ارتباط با افراد تحت پوشش که اول?ن گام فعال?ت فرهنگ? است.
5. ا?جاد انگ?زه در افراد تحت پوشش برا? همراه? و حرکت به سو? هدف؛
6. اعمال و ا?جاد تغ??رات دلخواه و اراد? در رفتار، اخلاق و نگرش برا? رس?دن مطلوبها و هدفها؛
7. تغ??ر نگرش در دراز مدت و همراه کردن آن با موج تحوّلات، به گونها? که از جاده مستق?م در مس?ر هدف اصل? خارج نشود.
8. تشو?ق گفت و شنود سازنده م?ان مردم که فعال?ت فرهنگ? هم ا?جاد و کثرت ارتباط اصل?تر?ن فرا?ند فعال?ت است تا از طر?ق آن پ?امها? کلام? غ?رکلام? منتقل گردد.
9. اشاعه مفاه?م م?ان گروه? و م?ان گروهها? هدف که مسئول اجرا? برنامهها هستند.
10. بهبود مد?ر?ت؛
11. فراهم ساختنوا?جاد انگ?زه برا? مد?ران و رؤسا؛
12. حما?ت از فعال?تها? تعل?م? افراد.30
با توجه به تعر?ف «ارتباط» و دلا?ل وجود? ارتباطات، نام د?گر ا?ن طرح را م?توان «ارتباطات فرهنگ?» گذاشت؛ چراکه ارتباطات اساس?تر?ن محور و پا?ه اصل? طرح حاضر به شمار م?آ?ند؛ ز?را بخش عمدها? از اهداف مورد نظر مهندس? فرهنگ? در ا?ن دو بخش ب?ان شده است.
ارتباط فرهنگ?
از برا?ند دو مبحث ارتباطات و فرهنگ تعر?ف «ارتباط فرهنگ?» به دست آمده است که در واقع، نقطه عطف ا?ن طرح ن?ز به شمار م?آ?د؛ ?عن? اگر مربّ? بتواند در مح?ط مورد نظر خود، چنان ارتباط انسان? را با افراد گروه برقرار کند که همه اش?ا? موجود در آن، پ?ام فرهنگ? لازم را به مخاطبان ?ا مراجعهکنندگان برسانند و آنها را به سو? هدف واحد? رهنمون سازند، ارتباط فرهنگ? حاصل شده است؛ ز?را با تک?ه بر تعر?ف انسان? ارتباط، م?توان ادعا کرد که همه اش?ا? اطراف ما حامل پ?ام فرهنگ? هستند و در صورت هدفدار کردن ارتباطات و اش?ا? مح?ط، م?توان تأث?رات فرهنگ? و ترب?ت? مورد نظر را دنبال کرد.
تنها بخش? از مفاه?م و معان? از طر?ق ارتباط رودرو، رفتار ظاهر?، حرکات و حالات صورتْ انتقال م?شود و بق?ه از طر?ق حالات، حرکات و اقتضاها? موجود در مقام و مح?ط رد و بدل م?گردد که نگاه فرهنگ? به ا?ن مسائل نقش مهم? ا?فا م?نما?د.
در واقع، کنش متقابل افراد، حامل مقدار ز?اد? از اطلاعات و معان? است و هر قدر زمان ب?شتر? صرف ا?ن کنش گردد، تأث?ر ب?شتر? بر جا? م?گذارد. زمان حکم پول? را دارد که ب?ن اعضا? گروه تقس?م م?شود. از ا?نرو، اگر ا?ن ارتباط مثبت و پرجاذبه باشد، اعضا? گروه رقابت شد?د? را برا? به دست آوردن زمان ب?شتر برا? ا?ن ارتباط م?جو?ند. پس چن?ن ارتباط? را، که دارا? جذبه و دراز مدت باشد، «ارتباط فرهنگ?» گو?ند؛ ز?را منجر به انتقال فرهنگ مورد نظر شما خواهد گرد?د.31
لوازم ارتباط فرهنگ? موفق
لازمه ارتباط موفق و انتقال پ?ام فرهنگ?، تجربه و تخصص مربّ? فرهنگ? در زم?نهها? ذ?ل است:
1. مخاطبشناس?: مربّ? با?د درباره جوان و نوجوان اطلاعات کاف? داشته باشد. برا? رس?دن به ا?ن هدف، مطالعه و تحق?ق در برخ? علوم ضرور? است.
2. تجربه و مهارت کاف?: تخصص و نبوغ مربّ? از مهمتر?ن عوامل ارتباط موفق است.
3. مداومت: با?د همواره در اند?شه فرهنگساز? و معنادار کردن مح?ط و ارتباطات خود با اطراف?ان باش?م؛ ?عن? در ارتباطات خود با گروه هدف، نبا?د ا?ن مهم را از ?اد ببر?م که فعال?ت فرهنگ? تعط?لبردار ن?ست؛ چه ا?نکه مهارت با هم?ن استمرار در کار فرهنگ? به دست م?آ?د.
4. آشنا?? با علوم مورد ن?از فعال?ت فرهنگ?: فعال?ت فرهنگ? در واقع، به قصد تأث?رگذار? بر جان و روح فرد? و جمع? انسانها صورت م?گ?رد و بد?نرو?، از حسّاس?ت بالا?? برخوردار است؛ حسّاس?ت? که در ه?چ?ک از علوم و فنون ماد? وجود ندارد؛ از ا?نرو، بر همه مربّ?ان لازم است تا خود را در حدّ ن?از به علوم ذ?ل تجه?ز کنند:
علوم ترب?ت?، روانشناس?، علوم اجتماع?، مد?ر?ت، و علوم اسلام?، اعم از عقا?د، انسانشناس?، اخلاق، فقه و حقوق.
از ا?نرو، توجه به چند نکته ضرور? است:
الف. مربّ?گر? ناظر بر پرورش افراد است و مربّ? در فعال?ت فرهنگ?، معنا? عامتر? از معلم? و کلاسدار? دارد. پس مربّ?گر? برا? پرورش است که با جنبهها? آموزش? تفاوت دارد. از ا?نرو، به دل?ل حسّاس?ت فوقالعادهاش ن?ازمند علوم مزبور است.
ب. خود مربّ? ب?ش از هر کس ترب?ت ن?ازمند است؛ چراکه او با?د از سلوک اله? و اخلاق? لازم برخوردار باشد تا شأن?ت اخلاق? لازم را برا? مربّ?گر? پ?دا کند و الگو? خوب? برا? متربّ?ان باشد.
ج. ?ک مربّ? موفق با استفاده از علوم مذکور، به مد?ر?ت فرهنگ? سه بخش خواهد پرداخت:
1. مد?ر?ت خود که در واقع، همان سلوک اخلاق? است؛ ?عن? مربّ? فرهنگ? با?د پ?ش از هر چ?ز، خود را متخلّق به اخلاق اسلام? کند تا بتواند بر دلها? متربّ?ان حکومت نما?د.
2. زمان و تغ??رات را در نظر داشته باشد تا ه?چ فرصت? را از دست ندهد و در کنار فعال?تها? فرهنگ?، خود را ن?ز به شکوفا?? برساند.
3. بر افراد درون گروه مد?ر?ت داشته باشد؛ ?عن? بر مجموعه افراد عضو، مد?ر?ت لازم فرهنگ? داشته باشد.
د. بخش عمده مسائل و علوم مورد ن?از مربّ? در قالب کارگاه برا? مربّ?ان محترم توج?ه و تفه?م خواهد گرد?د؛ ?عن? علاوه بر تدر?س و تشک?ل کلاسها به صورت کارگاه?، و? نبا?د از ارتباط و حضور در جمع مترب?ان محروم بماند؛ ز?را به شکوفا?? او و کارگاهها کمک خواهد کرد.
ن?ازمند? ها? فعال?ت فرهنگ?
منظور از «ن?ازمند?ها? فرهنگ?» همان امکانات اول?ه برا? فعال?تها? فرهنگ? است که در صورت فقدان هر ?ک از آنها، فعال?ت فرهنگ? با مشکل مواجه خواهد شد. البته بخش? از ا?ن ضرورتها شناور بوده و به اقتضا? زمان و مکان قابل تغ??ر است. اهم ا?ن ن?ازمند?ها و ضرورتها به قرار ذ?ل است:
1. فراهم کردن مح?ط فرهنگ?؛
2. تدو?ن منشور فرهنگ?؛
3. رعا?ت بهداشت فعال?تها? فرهنگ?؛
4. آگاه? و خلّاق?ت مربّ?؛
5. تشک?ل و تحک?م ?ک گروه اول?ه؛
6. فعال?ت پ?وسته و مداوم؛
7. تمه?د بخش مال?؛
8. شناخت ن?ازمند?ها? جوانان و نوجوانان؛
9. حاکم?ت اخلاق اسلام? و رفتار و منش انسان? در همه زم?نهها? لازم؛
10. مد?ر?ت زمان و تغ??رات؛
11. اهداف از پ?ش تعر?ف شده و طرح و برنامه متناسب با آنها.
برا? آشنا?? ب?شتر با ا?ن ضرورتها، به چند نمونه اشاره م?گردد:
الف. فراهم کردن مح?ط فرهنگ?
«مح?ط فرهنگ?» عبارت است از: مجموع عوامل و اش?ا?? که انسان را احاطه کرده و در او تأث?رگذارند. بنابرا?ن، مح?ط فرهنگ? هر کس عبارت است از: تمام اش?ا، حوادث و اتفاقات? که در اطراف او وجود دارند ?ا در حال وقوعند، خواه ماد? باشند ?ا معنو?.32
مح?ط فرهنگ? نقش بسزا?? در ترب?ت و رشد انسان دارد. از ا?نرو، مباحث? همچون تعر?ف و اهم?ت و ضرورت مح?ط، چگونگ? بازساز? مح?ط، مح?ط و اقتضا? سنّ?، رابطه مح?ط با تما?لات انسان، و مح?ط و اجتماع م?تواند مورد بررس? قرار گ?رد که البته از حوصله ا?ن بحث خارج است.
به دل?ل آنکه مح?ط فرهنگ? هر کس از خود او متما?ز و جدا ن?ست و به علا?ق و تجربهها? او بستگ? دارد، پس خود شخص خواسته ?ا ناخواسته در ساختن مح?ط خو?ش مؤثر است؛ ?عن? کششها و ب?نشها? او در ساختن مح?طش نقش دارند و هرگز اقتضاها? اجتماع? و مح?ط اخت?ار انسان را سلب نم?کنند، اما نقش بسزا?? در سعادت ?ا شقاوت انسان دارند.
از ا?ن گذشته، کششها? فطر?، غر?ز? و د?گر قوا? درون? شخص? بر مح?ط، اش?ا و حوادث اطراف او اثرگذارند و با?د مورد توجه قرار گ?رند؛ ?عن? کششها و خواستهها? درون? انسان در فراهم آوردن مح?ط نقش دارند و نبا?د آنها را دور از نظر داشت. از ا?نرو، با فعال?ت فرهنگ? ـ ترب?ت? م?توان ب?رون و درون هر کس را متحوّل کرد.
در مجموع، مح?ط ابزار مهم? برا? ترب?ت و رشد و تعال?انساناست که به دو بخش سختافزار? ـ مثل مکان ـ و نرمافزار? ـ مثلفرهنگ حاکم بر آن ـ تقس?م م?شود.
ب. اصول و منشورها? فرهنگ?
«منشور» غ?ر از آ??ننامه و اساسنامه است. دو مورد اخ?ر ب?شتر در گروهها? ثانو?ه و منشور در گروه اول?ه مطرح است. «منشور» کل?ات? است که نزد همه اعضا? گروه مقبول?ت عموم? دارد و به انسجام گروه و رس?دن به هدف کمک م?کند.
«منشور فرهنگ?» به اقتضا? کار فرهنگ? هر مجموعه نوشته خواهد شد و طرح فرهنگ? مصوّب ناظر بر آن است. از ا?نرو، مربّ? پس از ورود به مح?ط فرهنگ? موردنظر، اهداف و برنامهها را تدو?ن و منشورها را استخراج خواهد نمود. برا? مثال:
1. تصم?مها? فرهنگ? شناورند.
2. کار فرهنگ? هرگز تعط?لبردار ن?ست.
3. حت?المقدور فعال?ت فرهنگ? در مسجد صورت پذ?رد.
4. شناسا?? موانع طب?ع? و اراد? د?گران شناسا?? شوند.33
5. برا? مواجهه با موانع و مخالفتها با?د آماده بود.
6. لازم است مهارتها? و?ژه اجتماع?، که متناسب با مجموعه فرهنگ? باشد، کسب شوند.
7. برنامهها? و?ژها? برا? افراد مستعد در نظر گرفته شوند.
8. مسائل مال? در فعال?تفرهنگ?آخر?نن?از به شمار م?آ?ند؛ چراکه فعال?ت فرهنگ? هرگز تعط?لبردار ن?ست.
ج. بهداشت کار فرهنگ?
به دل?ل آنکه انسجام گروهها? اول?ه همواره در معرض آس?ب قرار دارد و ممکن است کار گروه? به خطر ب?فتد، لازم است مد?ران و مربّ?ان گروه تداب?ر لازم را برا? پ?شگ?ر? آس?بها? مخرّب انجام دهند. از ا?نرو، تشک?ل گروه اول?ه، بر مربّ?ان لازم است تا خود و گروه را نسبت به برخ? از آس?بها? مخرّب در کارها? گروه? حفظ نما?ند؛ چراکه روابط عاطف? مهمتر?ن رشته انسجام گروهها? اول?ه بوده و همواره در معرض خطر است؛ ?عن? تشک?ل، بقا و ح?ات گروهها? اول?ه به روابط عاطف? وابسته است و ارتباط عاطف? بس?ار شکننده و حسّاس. بنابرا?ن، برا? پره?ز از اختلال و حفظ انسجام گروه، با?د موارد ذ?ل رعا?ت گردند:
1. حفظ آرامش خود و گروه؛
2. صبور بودن مربّ? و تمر?ن آن برا? افراد عضو؛
3. تلقّ? درست مربّ? از وقا?ع در گروه؛
4. القا? درست ـ که آ?ه «رَبِّ اشْرَحْ لِ? صَدْرِ? وَ ?َسِّرْ لِ? أَمْرِ? وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِن لِسَانِ? ?َفْقَهُوا قَوْلِ?» (طه: 25ـ28) به ا?ن چهار مورد اشاره م?کند.
5. مد?ر?ت تغ??رات؛34
6. شناور کردن تصم?مات؛
7. کنترل عواطف؛
8. شناسا?? روح?ات اعضا؛
9. توسعه مطالعات اخلاق?، ترب?ت?، مد?ر?ت?، روانشناخت? و ...؛
10. عدالت در رفتار، گفتار و حت? نگاه و نگرش؛
11. پ?شب?ن? مزاحمتها و رعا?ت نکات مقتض? برا? پ?شگ?ر? ?ا حذف آنها.
مطلوبها و اهداف فعال?ت فرهنگ?
در مباحث اخلاق?، ثابت شده که همه افعال انسان هدفمند است و اگر اهداف بزرگ و بلندمدت مورد نظر او باشند، برا? رس?دن به آنها، اهداف م?ان مدت? را طرّاح? م?کند که به آنها «مطلوبها? هدفمند» گفته م?شود که مثل دانهها? زنج?ر به هم متصل شدهاند تا فاعل را به هدف مورد نظرش برساند.35
برا? مثال، شما برا? درآمد بهتر و تشک?ل زندگ?، مقاطع تحص?ل? را پشت سرگذاشتها?د تا تحص?لات عال? و تخصص? به دست آور?د. همه ا?ن مراحل مطلوبها?? هستند تا شغل خوب و پردرآمد? به دست آور?د و از ا?ن راه، به زندگ? راحت? برس?د. در ا?نجا، هدف نها?? شما زندگ? راحت است که همه مطلوبها? مقدّمات? را لازم دارد.
در فعال?تها? فرهنگ? هم ?ک هدف نها?? برا? کارتان تعر?ف کن?د و سپس اهداف کوتاه مدت و م?ان مدت? را برا? آن تعر?ف نما??د. پس از تعر?ف اهداف کوتاه مدت و بلند مدت، برا? هر ?ک طرح و برنامه مقتض? فرهنگ? را طرّاح? نما??د و با همکار? د?گران، فعال?تها? درون گروه? و برون گروه? را آغاز کن?د.36 البته بخش? از ا?ن مطلوبها و اهداف ن?مهنها?? همان تأث?رها? نسب? فعال?ت فرهنگ? است که در ذ?ل به آنها اشاره شده است:
تأث?رها? نسب? فعال?ت فرهنگ? بر اعضا
پس از ا?جاد ارتباط و توسعه آن م?ان افراد گروه، تأث?رات نسب? فرهنگ? در اعضا ا?جاد م?گردد؛ تأث?رات? که هر ?ک به عنوان ?ک مطلوب در فعال?ت فرهنگ? قابل پ?شب?ن? هستند:
1. استفاده از فرصت؛
2. شکوفا?? استعدادها در موقع مناسب؛
3. بهروز کردن افراد با پره?ز از آس?بها؛
4. پ?گ?ر? اهداف جمع? که با فعال?ت فرد? مشکل ?ا ناممکن است.
5. حما?ت و هدا?ت افراد؛
6. ب?دار کردن فطرت در گروهها? فرهنگ? ـ د?ن?؛
7. کنترل آس?بها? اجتماع?؛
8. جامعهپذ?ر کردن اعضا؛
9. نفوذپذ?ر کردن افراد؛
10. آرامبخش? در صورت حفظ تعادل گروه؛
11. تخل?ه انرژ? که در پ? آن آرامش به دست م?آ?د.
12. ترج?ح عاطف? مربّ? بر خانواده پس از جامعهپذ?ر?؛
13. فرهنگساز? برا? جامعه مهدو?.
در ?ک گروه آرمان?، ا?ن هدف بهتر?ن وس?له برا? هدا?ت اعضا به شمار م?آ?د؛ چراکه نوجوانان و جوانان امروز? اشت?اق فراوان? به مسائل مهدو?ت دارند.
طرح و برنامه فرهنگ?
?ک? از مهمتر?ن مراحل کار فرهنگ?، طرّاح? برنامهها? مقتض? فرهنگ? و تشخ?ص موقع?تها و ن?ازها? گروه است. طرح فرهنگ? مانند نقشها? است که شما را به گنج م?رساند و بدون آن زحمات شما ب?نت?جه و ناموفق خواهد ماند.
پس از تشخ?ص موقع?تها و ن?ازها و استعدادها? فرد و مح?ط، نوبت «برنامهر?ز?» است که به صورت شناور و طرّاح? بد?لها? گوناگون، برا? رس?دن به هر ?ک از مطلوبها ارائه م?گردد. سخت? و صعوبت فعال?ت فرهنگ? از هم?ن جاست که کمتر فعال?ت? را به نت?جه نها?? م?رساند؛ ?عن? تشخ?ص اقتضاها? گروه? و فرهنگ? و طرّاح? برنامه مقتض? از مهمتر?ن کارهاست که پس از تشک?ل گروه پ?گ?ر? خواهد شد.
هرچند ارتباط فرهنگ? ـ ف?نفسه ـ مهم است و هر اندازه ارتباط فرهنگ? با افراد گروه ادامه ?ابد، همان اندازه نت?جهبخش خواهد بود، اما برا? رس?دن به اهداف نها??، تخصص و تجربه نقش مهم? دارد. از جمله، توجه و?ژه به پو?ا?? گروه و سازمانده? آن است. از ا?نرو، مباحث مهم? را که در فعال?ت فرهنگ? به آن ن?ازمند?م، ذکر م?گردند. در واقع، مباحث ذ?ل از جمله مسائل? هستند که ما را به اهداف مهم فعال?تها? فرهنگ? م?رسانند و به هم?ندل?ل،مباحثمربوط به گروه از جمله تاکت?کها? مهم به شمار م?آ?ند و نبا?د از آنها غفلت شود:
گروه و مباحث ضرور? آن در فعال?ت فرهنگ?
همانگونه که در مباحث گذشته گفته شد، طرح فرهنگ? حاضر برا? تشک?ل ?ا تقو?ت گروهها? همسالان ارائه شده است تا از ا?ن طر?ق، د?گر نهادها? فرهنگساز ن?ز ترم?م گردند. بنابرا?ن، پس از مباحث مربوط به فرهنگ، ارتباط و ارتباطات فرهنگ?، مباحث مربوط به گروه و پو?ا?? آن مطرح م?گردد. ا?ن مباحث رابطه و?ژها? با فعال?ت فرهنگ? دارند و نقطه عطف? در ارائه تاکت?کها? فعال?ت فرهنگ? به شمار م?آ?ند.
درباره «گروه» تقس?مها و تعار?ف متفاوت? ارائه شده که ا?ن تقس?مها گاه? ناظر به نوع روابط و گاه? به اعتبار افراد است، اما آنچه در ا?ن مقاله مطمحنظر است، تعر?ف و تقس?م گروه به اعتبار نوع روابط حاکم بر گروه است.
تعر?ف «گروه»
«گروه» در لغت، به معنا? گرهخوردگ?، حلقه و دا?ره است و در اصطلاح، متشکّل از تعداد? انسان است که اعضا? آن از همد?گر انتظار اعمال و رفتارها? مشترک? دارند و از روابط متقابل و عضو?ت خود در آن جمع آگاهند.37
با ا?ن تعر?ف، «شبه گروه، جماعت و انبوه جمع?ت» از بحث خارج م?شوند. افراد شبه گروه اگرچه از و?ژگ?ها? واحد? برخوردارند، اما دارا? اعتقاد و ارزش مشترک ن?ستند. اما افراد گروه با حداقل ارزشها? مشترک گرد هم جمع م?شوند و جماعت و انبوه جمع?ت ن?ز تحت تأث?ر محرّک واحد و بدون اطلاع قبل? دور هم گرد م?آ?ند و با توجه به تعر?ف، از بحث گروه خارجند؛ مثل مسافران ?ک اتوبوس.
با ا?ن ب?ان، افراد? که دارا? اعتقادات و ارزشها? مشترک هستند و برا? رس?دن به اهداف تعر?ف شده، روابط متقابل? با ?کد?گر برقرار م?کنند، «گروه» نام م?گ?رند و با برنامهها? گروه?، رشد و ترقّ? سر?عتر? به دست خواهند آورد.
بهتر?ن مثال برا? گروه اول?ه خانواده است که در صورت احراز همه شرا?ط، گروه اول?ه انسجام مقبول? به دست م?آورد و به تمام اهداف مورد نظر م?رسد.
انواع گروه
1. گروه اول?ه: گروهها?کوچک? هستند که با تعامل مستمر عاطف? و منطق?ومقتض? گرد همجمع شدهاند و موجب شکلگ?ر?شخص?توجامعهپذ?ر?اعضا?خودم?گردند؛ مثل خانواده، اعضا? ?ک کانون و ?ا ?ک گروه موس?ق?.
2. گروه ثانو?ه: گروهها?? هستند که تعامل افراد آنها قانون? و محاسبه شده است و رابطها? خشک، ب?روح و مکان?ک? دارند؛ مثل افراد ?ک اداره ?ا مؤسسه تجار?.
3. گروه ب?ن ب?ن: آن است که از خصوص?ات دو گروه بالا برخوردار بوده و با هر ?ک از روابط اول? و ثانو? خود، به دنبال هدف خاص? باشد.38
دامنه فعال?تها? گروه فرهنگ?
گستره ا?ن فعال?تها به سه صورت متمرکز، ن?مه متمرکز و غ?رمتمرکز قابل توسعه است. فعال?ت متمرکز در سطح مدارس، مساجد، کانونها، ه?أتها? مذهب?، همکار? با بهز?ست?، کم?ته امداد، ارشاد اسلام?، سازمان تبل?غات، ت?مها? فوتبال و مانند آن قابل پ?شب?ن? است.
فعال?تها? ن?مه متمرکز در قالب نما?شگاهها، اردوها، هما?شها? خانواده، ارتباط و سرکش? به خانواده افراد گروه و مانند آن قابل پ?شب?ن? است. فعال?تها? غ?ر متمرکز به صورت نامهنگار?، ارسال کتب به صورت متناوب و پ?وسته، نامه الکترون?ک? و مانند آن ممکن است.
البته فعال?تها? بخش دوم و سوم در ا?ن سبک، به شرط?تأث?رگذارندکهدرکنارفعال?تها?متمرکزانجامبپذ?رند.
عوامل بقا? گروه
1. هر قدر گروه به دنبال اهداف آرمان?تر باشد استحکام آن ب?شتر خواهد بود.
2. هر قدر تعداد گروه کمتر باشد دوام ب?شتر? دارد.
3. نحوه توز?ع قدرتو سلسلهمراتبتأث?رز?اد? دارد.
4. ک?ف?ت و و?ژگ? رهبران گروه ـ اگر فرهمند باشند ـ تأث?ر ز?اد? دارد.
5. به نوع روابط و م?زان همکار? متقابل م?ان اعضا دقت شود.
6. به نقشها? غ?ررسم? و نظام خودجوش کنترل? حاکم بر گروه ب?شتر توجه گردد.
7. م?زان تجانس افراد مؤثر است؛ ?عن? از جاذبه و دافعه قو?تر? برخوردار باشند.
8. چگونگ? به هم پ?وستگ? اعضا مورد مطالعه و دقت قرار گ?رد.
9. به م?زان تعهد اعضا نسبت به گروه دقت شود که سابقه افراد تعهد را ب?شتر م?کند.
10. هر قدر م?زان تحرّک و پو?ا?? درون گروه? ب?شتر باشد گروه قو?تر است.
11. هر قدر امکان ارتقا? افراد در گروه ب?شتر باشد گروه مستحکمتر است.
12. هر قدر کارا?? گروه در ن?ل به اهداف ب?شتر باشد افراد از روح?ه بالاتر? برا? فعال?ت برخوردارند.
13. تداوم گروه نسب? است و بستگ? به شرا?ط زمان?، مکان?، امکانات فرد? و گروه? و اهداف تعر?ف شده دارد. برا? مثال، خانواده از دوام ب?شتر و گروه ورزش? از دوام کمتر? برخوردار است.39
14. به تنش حاصل از فعال?ت ب?ن اعضا دقت شود و به زود? رفع گردد.
15. به تناسب تغ??رات سازمان? و نهاد? جامعه، گروه ن?ز پو?ا?? مترقّ? داشته باشد.
16. و?ژگ?ها? منزلت? پراکنده به داخل گروه راه ?ابد تا ن?از اعضا به تناسب اهداف تعر?ف شده در گروه برطرف شود.
17. در محور عقا?د حاکم بر گروه، ارزشها، هنجارها و رفتارها ساخت و بازساخت شوند.
18. به تأث?ر فناور? و رقابت حاکم بر آن دقت شود تا از آفت موقع?ت و حت? دستمزدها جلوگ?ر? شود.
19. توجه به رهبر? عاطف? و رهبر? اجرا?? شود و آن دو از هم جدا گردند.40
ضرورت و کثرت ارتباط فرهنگ? در گروه
با توجه به ساختار گروهها? اول?ه و و?ژگ?ها? آن، که در مباحث گذشته مرور گرد?د، ارتباط افراد گروه هر قدر ب?شتر باشد، گروه از پو?ا??، استحکام و عملکرد بهتر? برخوردار خواهد بود، تا جا?? که هم?ن کثرت ارتباطات در م?ان افراد گروه، ?کرنگ?، صفا و صم?م?ت و جامعهپذ?ر? را به دنبال خواهد آورد.
دو مطلب عمده و مهم در ا?نجا وجود دارند که غفلت از آنها آس?بها? ز?اد? را به گروه وارد م?سازند. و در نها?ت، به فروپاش? گروه خواهند انجام?د.
نکته اول: تعداد ارتباطات در گروه به افراد عضو آن گروه بستگ? دارد؛ ?عن? در هر گروه به تعداد n در n عدد ارتباط لازم است تا گروه اول?ه به بار بنش?ند و آثار و نتا?ج خود را به دنبال آورد. برا? مثال، در ?ک گروه سه نفره، به تعداد 3 در 3 عدد ارتباط لازم است.
نکته دوم: اگر ?ک مربّ? گروه فرهنگ? خود را به ا?ن مقام برساند افتخار رهبر? گروه را به خود اختصاص داده و رهبر? او متع?ّن خواهد گرد?د که بهتر?ن نوع رهبر? گروه است؛ چراکه رهبر گروه در کنار د?گران قرار گرفته و مثل آنان عمل م?کند، اما به دل?ل و?ژگ?ها? شخص? و شخص?ت? که دارد، در همه افراد تأث?ر گذاشته و رهبر?اش متع?ّن گرد?ده است.41
اطاعت پذ?ر?، جامعه پذ?ر? و نفوذپذ?ر?
«اطاعتپذ?ر?» همان تغ??ر ظاهر? در رفتار ?ا گفتار است که با تدب?ر عقلان? فرد به دست م?آ?د؛ مثل همراه? کردن با وجود فشار قانون، ?ا ترس از طرد اجتماع? ?ا تمسخر د?گران. اما «جامعهپذ?ر?»، که به دنبال اطاعتپذ?ر? به دست م?آ?د، همراه? عاطف?، قلب? و حسّ? با کس? ?ا جمع? ?ا فرهنگ و فکر? را گو?ند که با اشت?اق و اصرار خود شخص، بر همسو کردن او همراه است؛ ز?را نفوذپذ?ر? همان «همراه? غ?راخت?ار? و ناآگاهانه ?ا آگاهانه» را گو?ند که پس از پذ?رش فرهنگ و هنجارساز? به دست م?آ?د. در واقع، «نفوذپذ?ر? ?ا همنوا??» پس از جامعهپذ?ر? کس? اتفاق م?افتد.42
نفوذپذ?ر? ممکناست علتخاص?اعام داشته باشد، که علت خاص آن وابستگ? (نفوذ) اطلاعات?، و علت عام آن وابستگ? (نفوذ) هنجار? است. بهتر?ن راه نفوذپذ?ر کردن افراد کثرت ارتباط و تکرار ?ک پ?ام است.43
شاخصه ها? ارتباط موفق در گروه
با رعا?ت ا?ن شاخصهها، افراد گروه به مرحله جامعهپذ?ر? رس?ده، در نها?ت، فرهنگپذ?ر م?گردند. مهمتر?ن ا?ن شاخصهها عبارتند از:
1. ارتباط جذّاب باشد.
2. ارتباط پ?وسته و مکرّر باشد.
3. ارتباط گرم و رودررو باشد.
4. ارتباط عم?ق و مکرّر باشد.
5. ارتباط صادقانه و صم?مانه باشد.
6. م?ان افراد گروه همزبان? و همدل? وجود داشته باشد.
7. فاصلهها? کاذب با حفظ حر?م در م?ان اعضا حذف شود، که ا?ن کار در سا?ه اخلاق ممکن است.
8. جا?گاه مربّ? تع??ن گردد.
9. در زمان دور? از گروه ?ا مربّ? دلتنگ? اعضا برطرف شود.
10. فاصله سنّ? ب?ش از چند سال نباشد. اگر فاصله سنّ? وجود نداشته باشد بهتر?ن روش همگروه? ا?جاد م?شود که در نها?ت جا?گاه مربّ? متع?ّن خواهد بود.
11. با فعال?ت ب?شتر، رضا?ت ب?شتر ا?جاد گردد.
12. نکات اخلاق?، مثل صداقت، اخلاص، اخلاق ن?کو و ن?ّت درست رعا?ت شوند.
13. امن?ت گروه تأم?ن گردد.44
تکثّر مسائل در فعال?تها? فرهنگ?
با توجه به گستردگ? مباحث در حوزه فعال?ت فرهنگ?، مسائل مهم و جزئ?تر? قابل پ?گ?ر? و بررس?اند که از حوصله ا?ن مقال خارج هستند و فرصتها? د?گر? م? طلبند.
بررس? مسائل? از قب?ل ن?ازمند?ها? نوجوانان و جوانان و و?ژگ?ها? جوان سنّت?، صنعت? و فراصنعت? و رسانها? ن?ز کارا?? گروهها و فعال?ت فرهنگ? را بالا خواهد برد.
نت?جه گ?ر?
به دل?ل آنکه مهمتر?ن عوامل فرهنگساز (نهاد آموزش، خانواده، د?ن و جامعه) دچار چالش گرد?ده و تحتالشعاع فرهنگساز? رسانها? قرار گرفتهاند، طرح حاضر با تشک?ل و تقو?ت گروهها? همسال در پ? کمک به عوامل آس?بد?ده بوده و از همان ش?وه رسانها? درصدد رفع و دفع ا?ن آس?بها برآمده است.
ا?ن طرح به جا? ارتباط سرد رسانها?، ارتباطات گرم و رودررو? انسان? و گروه? را توص?ه م?کند که پس از تشک?ل گروه همسال و ا?جاد ارتباطات صم?م? و اعضا? گروه، به دست م?آ?د تا آنان نسبت به فرهنگ مورد نظر ـ فرهنگ ناب اسلام ـ جامعهپذ?ر گردند.
البته لازمه ا?ن هدف، معرف? فرهنگ ناب اسلام? و سپس آموزش مربّ?ان محترم فرهنگ? است که طرح حاضر از ا?ن دو و?ژگ? ن?ز برخوردار است. پس در مجموع، مقاله حاضر به عنوان ?ک طرح علم? ـ عمل?ات?، علاوه بر ارائه راهکار مناسب در زم?نه فرهنگساز?، درصدد معرف? فرهنگ ناب تش?ّع و سپس آموزش مرب?ّان فرهنگ? است.
• پى نوشت ها
1ـ دانش آموخته حوزه علم?ه و کارشناس ارشد معارف اسلامى.
2ـ ر.ک. س?د محمّدحس?ن طباطبائى، الم?زان، ترجمه س?د محمّدباقر موسوى همدانى قم، انتشارات اسلامى، 1374، ج 11، ص 243 و 244.
3ـ ر.ک. مرتضى مطهّرى، انسان و سرنوشت تهران، صدرا، 1368، چ ?ازدهم، ص 79.
4ـ ر.ک. محمّدتقى فلسفى، الحد?ث ـ روا?ات ترب?تى تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1368، ج 1، ص 349.
5ـ ر.ک. حس?ن غفارى، فرهنگ و اوصاف ش?عه قم، انتشارات اسلامى، 1384، چ دوم، ص 13ـ158.
6ـ ر.ک. فاطمه طباطبائى، ?ک ساغر از هزار س?ر زندگى عرفانى امام خم?نى (تهران، عروج، 1379)، ص 51ـ60.
7ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 44، ص 329.
8ـ ر.ک. عبداللّه جوادى آملى، عرفان و حماسه قم، فرهنگ رجاء، 1375، چ دوم، ص 102ـ103 / مرتضى مطهّرى، حماسه حس?نى (تهران، صدرا، 1373)، چ ب?ستو?کم، ج 1، ص 113ـ114.
9ـ ر.ک. ش?خ عبّاس قمى، مفات?ح الجنان قم، ارم، 1383، چ هفتم، دعاى «آل?اس?ن».
10ـ ر.ک. همان، ص 891.
11ـ ر.ک. محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 10، ص 150.
12ـ ر.ک. مسعود پورس?د آقا?ى، عاشورا و انتظار، پ?وندها، تحل?لها، ره?افتها قم، ظهور، 1382، ص 15ـ32.
13ـ همان، ص 63ـ64.
14ـ ر.ک. مرکز تحق?قات اسوه با همکارى ابراه?م ابراه?مى، گام بلند قم، صادق آل محمّد، 1384، چ دوم، ص 11ـ15.
15ـ ر.ک. امام خم?نى، صح?فه نور تهران، سازمان مدارک فرهنگى انقلاب اسلامى، 1372، ج 2، ص 7.
16ـ ر.ک. امام خم?نى، در جستوجوى راه امام از کلام امام، دفتر 22 بخش فرهنگ و تعل?م و ترب?ت (تهران، ام?رکب?ر، 1364)، چ دوم.
17ـ منصور وثوقى و علىاکبر ن?کخلق، مبانى جامعهشناسى تهران، خردمند، 1377، چ دوازدهم، ص 116ـ117.
18ـ جاناتان اچ. ترنر، مفاه?م و کاربردهاى جامعهشناسى، ترجمه محمّد فولادى و د?گران قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خم?نى، 1378، ص 89ـ90.
19ـ ر.ک. محمّدتقى جعفرى، فرهنگ پ?رو و فرهنگ پ?شرو تهران، علمى و فرهنگى، 1373، ص 2.
20ـ ر.ک. گروه نو?سندگان، گزارش جهانى فرهنگ 200 تنوّع فرهنگى، تضاد و تکثّرگرا?ى (تهران، مرکز انتشارات کم?س?ون ?ونسکو در ا?ران، 1381)، ص 16.
21ـ جاناتان اچ. ترنر، پ?ش?ن، ص 390ـ391.
22ـ ر.ک. روزنامه ک?هان 21 آبان 1381.
23ـ ر.ک. رضا رمضانى، فرهنگسازى د?نى در نهضت عاشورا قم، صح?فه معرفت، 1383.
24ـ ر.ک. محمّد م?رکاظمى، فرهنگسازى در دوران معاصر قم، صح?فه خرد، 1385، چ دوم، ص 48.
25ـ ر.ک. محمّد پارسا، روانشناسى رشد کودک و نوجوان تهران، بعثت، 1373، چ هفتم، ص 72ـ92 / ا?ور مور?ش، درآمدى به جامعهشناسى تعل?م و ترب?ت، ترجمه غلامعلى سرمد (تهران، مرکز نشر دانشگاهى، 1373)، ص 66.
26ـ ر.ک. استوارت ام. هوور نات لاندباى، بازاند?شى درباره رسانه د?ن و فرهنگ، ترجمه مسعود آر?ا?ىن?ا تهران، سروش، 1382، ص 366ـ369.
27ـ ر.ک. مهدى محسن?ان راد، ارتباطشناسى تهران، سروش، 1380، چ چهارم، ص 48ـ50.
28ـ همان.
29ـ ر.ک. على فرهنگى، ارتباطات انسانى مبانى (تهران، رسا، 1380)، چ پنجم، ص 6ـ8.
30ـ ر.ک. کانوار بى. ماتور، ارتباطات براى توسعه و تغ??رات اجتماعى، ترجمه ت?مور محمّدى تهران، سازمان برنامه بودجه، 1376، ص 32ـ33.
31ـ ر.ک. ه?أت مؤلّفان، روانشناسى و ارتباط، ترجمه محمّدرضا طالبىنژاد تهران، مرکز نشر دانشگاهى، 1368، ص 205ـ206.
32ـ ر.ک. منصور وثوقى و علىاکبر ن?کخلق، پ?ش?ن، ص 140ـ141 / چنگ?ز پهلوان، فرهنگشناسى تهران، قطره، 1382، چ دوم، ص 49ـ50.
33ـ ر.ک. محمّدحس?ن فرجاد، اصول و مبانى جامعهشناسى تهران، اساط?ر، 1376، ص 75ـ84.
34ـ ر.ک. جان پى. کاتر، رهبرى تحوّل، ترجمه مهدى ا?رننژاد و م?نو سلسله کرج، مؤسسه تحق?قات و آموزش مد?ر?ت، 1383، چ دوم، ص 29و30.
35ـ ر.ک. محمّدتقى مصباح، به سوى خودسازى قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خم?نى، 1380، ص 100ـ102.
36ـ ر.ک. على رضائ?ان، اصول مد?ر?ت تهران، سمت، 1380، ص 87ـ89 / س?دمهدى حس?نى، مد?ر?ت فعال?تهاى فرهنگى (قم، هاجر، 1383)، ص 58.
37ـ ر.ک. بروس کوئن، مبانى جامعهشناسى، ترجمه غلامعبّاس توسلى و رضا فاضل (تهران، سمت، 1379)، چ ?ازدهم، ص 130.
38ـ ر.ک. همان، ص 132ـ134.
39ـ ر. ک. منصور وثوقى و علىاکبر ن?کخلق، پ?ش?ن، ص 201ـ208 / احمد اخو?سى، کار گروهى تهران، دانشگاه آزاد اسلامى واحد تهران جنوب، 1379، ص 33ـ56.
40ـ ر.ک. جاناتان اچ. ترنر، پ?ش?ن، ص 212ـ214 / على سل?مى و محمّد داودى، جامعهشناسى کجروى قم، دفتر همکارى حوزه و دانشگاه، 1381، ص 15ـ24.
41ـ ر.ک. لوک بدار و د?گران، روانشناسى اجتماعى، ترجمه حمزه گنجى تهران، ساوالان، 1380، ص 200ـ203.
42ـ ر.ک. دانلسون آر. فورسا?ت، پو?ا?ى گروه، ترجمه جعفر ف?روزبخت و حسن پاشا قنادان تهران، رسا، 1380، ص 159.
43ـ ر.ک. آگبرن و ن?م کوف، زم?نه جامعه شناسى، اقتباس ا. ح. آر?انپور تهران، گسترده، 1380، چ س?زدهم، ص 168ـ172.
44ـ ر.ک. منصور وثوقى و على اکبر ن?ک خلق، پ?ش?ن، ص 127ـ130.
منبع: مجله معرفت