پس از گذشت قریب به سی و چهار سال از عمر پر برکت انقلاب اسلامی، نظام مقدس جمهوری اسلامی شاهد روی کار آمدن ده دولت در قوهی مجریه خود بوده است. اما اگر بخواهیم دو مؤلفهی طول مدت نسبی دولت و رئیس کابینه را لحاظ کنیم، این ده دولت به چهار دولت و کابینهی اصلی قابل تقلیل است: دولت میر حسین موسوی، دولت هاشمی رفسنجانی، دولت سید محمد خاتمی و دولت محمود احمدینژاد.
هر یک از این دولتها، قریب به یک دهه سکان اجرایی کشور را در دست داشتهاند و امروز در آستانهی انتخاب رئیسجمهوری جدید قرار داریم که اگر همچون دیگر رؤسایجمهور بتواند برای دو دورهی متوالی در این جایگاه قرار گیرد، میتوان او را رئیسجمهور دههی چهارم انقلاب، یعنی همان دههای که رهبر معظم انقلاب آن را «دههی پیشرفت و عدالت» نامگذاری کردند، دانست.
این موضوع که الزامات دههی چهارم انقلاب کدام است و انقلاب در این شرایط زمانی و در هنگامهی پیچ تاریخی، با چه نیازمندیهایی در عرصهی مدیریت اجرایی کشور مواجه است، موضوع مفصلی است که فرصتی دیگر میطلبد. از سوی دیگر در این نوشتار به دنبال احصای مؤلفهها و شاخصهایی که مقام معظم رهبری در خصوص انتخابات یازدهم ریاستجمهوری فرمودند نیز نمیباشیم؛ بلکه تنها حول عبارتی محوری از معظمٌ له که در ابتدای سال جاری ایراد فرمودند، بحثی را به اجمال پی میگیریم.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در فراز پایانی سخنرانی مهم نوروزی خویش در حرم مطهر رضوی (ع)، دربارهی ویژگیهای نامزد اصلح انتخابات ریاستجمهوری ۹۲، عبارتی دقیق، پرمحتوا و عمیق بیان داشتند که نیازمند بررسی و تبیین جرئی است. ایشان در این سخنرانی چنین فرمودند: «آنچه ما برای رئیسجمهور آینده نیاز داریم، عبارت است از امتیازاتی که امروز وجود دارد، منهای ضعفهایی که وجود دارد.» حال سوال اینجاست که این نقاط ضعف و قوت کدامها هستند و آیا بررسی چنین نقاطی منحصر به دولت دهم است یا همهی دولتهای تاریخ انقلاب را در بر میگیرد؟
یقیناً زمانی که قید «امروز» در عبارت رهبر انقلاب وجود دارد، به این معنی است که تاکید ایشان بیشتر بر روی دولت فعلی است، اما دولت فعلی را نباید در انتزاع از سایر دولتهای انقلاب ارزیابی نمود و آن را فراغ از نقاط قوت و ضعف دیگر دولتها مورد ارزیابی قرار داد. از سوی دیگر، در نگاه به دولت یازدهم نباید صرفاً از مجرا و روزنهی دولت فعلی نگریست، بلکه باید کارنامهی قوّهی مجریهی کشور را در سه دههی اخیر به عنوان یک کلیّت در نظر گرفت و سپس نقاط ضعف و قوت هر مقطع را متذکر شد. ما نیز در این راستا، تنها به عنوان درآمدی بر بحث، به مشخص کردن این نقاط میپردازیم.
دولت جنگ
پس از فتنهی 88، نام بردن از میرحسین موسوی نیز سخت و گران مینماید. خیانتی که وی در حق انقلاب کرد، لکهی ننگی است بر تارک وی که هیچگاه فراموش نخواهد شد. اما در اینجا ما نه شخص رئیس کابینه، بلکه کلیت دولت را مد نظر قرار میدهیم.
نقاط قوت:
- یکی از نقاط قوت دولت سوم وچهارم، فضای نسبتاً هماهنگ با شعارهای انقلاب بود. در دولت سوم و چهارم با پیگیری سیاست توزیع کوپنی اقلام ضروری -علیرغم همهی ایرادات وارد بر آن- از وارد شدن فشار شکننده به اقشار آسیبپذیر جامعه، جلوگیری به عمل آمد.
- از دیگر نقاط قوت این دولت، مبارزه با سوء استفادههای اقتصادی و احتکار است. هرچند این مبارزه با احتکار در برخی موارد، دست بخش خصوصی برای ایفای نقش مؤثر در اقتصاد را میبست، اما در شرایط جنگی حاکم بر فضای کشور، از احتکار و سودجویی در خصوص مایحتاج عامّهی مردم جلوگیری به عمل آمد.
- از دیگر موارد مثبت در دولت سوم و چهارم، اتخاذ سیاستها و رویکردهای مناسب درسیاست خارجی است. گرچه در این دوره روابط خارجی کشور به دلیل شرایط ناشی از جنگ تحمیلی و ائتلاف نظام جهانی استکبار علیه کشورمان، تا حدودی محدود شده بود، اما با رهبری و ارشادات امام کبیر امت، کارنامهی مناسبی در حوزهی سیاست خارجی کشور بر جای ماند.
نقاط ضعف:
- یکی از مهمترین نقاط ضعف دولت سوم وچهارم و به بالاخص شخص نخستوزیر، عدم عنایت کافی به مهمترین مسئلهی آن روز انقلاب که همانا اهتمام شبانهروزی به جنگ بوده است، میباشد. در شرایطی که همهی ملت در حال مقاومت در برابر تهاجم جبههی کفر است، نخستوزیر سخن از ورشکستگی اقتصاد کشور و گاه استعفا میزند!
- از دیگر نقاط ضعف این دوره، عدم هماهنگی مناسب میان نخستوزیر و رئیسجمهوراست. مشکلی که بخشی از آن مربوط به ساختار سیاسی و بخش قابل توجهی نیز به خودسریها و ناهماهنگیهای نخستوزیر وقت باز میگشت.
- انحصار کابینه در دست جناح خاصی از کشور که غالباً گرایشات موسوم به چپی خط امامی داشتند نیز از دیگر نقاط ضعف دولت -بالاخص دولت چهارم- میباشد. در این دوره، با گذشت زمان، به مرور جایگزینیهایی در کابینه -مانند وزیر کشاورزی- صورت میگیرد که فضای مدیریتی کشور را در انحصار جناحی خاص قرار میدهد.
دولت سازندگی
این دولت در واقع، اولین دولت مستقر پس از ارتحال حضرت امام و شروع رهبری آیتالله خامنهای است. جنگ تحمیلی خاتمه یافته و انقلاب روی ثبات به خود دیده است. فضای جامعه از حال و هوای جنگ عطرآگین است و حفظ این حال و هوای معنوی میتواند بهترین خدمت به ادامهی راه شهدا باشد. صادرات نفت ایران افزایش چشمگیری داشته و نیاز به برنامهریزی دقیق و بومی برای سامان دادن به خرابیهای به جای مانده از جنگ، در اولویت کاری دولت قرار دارد.
نقاط قوت:
- یکی از نقاط مثبت دورهی سازندگی و ریاستجمهوری آقای هاشمی رفسنجانی،هماهنگی و تعامل مناسب میان سه قوه است. در این دوره کمتر شاهد اختلافات جدی میان قوا هستیم و این امر سبب شد که توان مسئولان مصروف اجرای برنامههای توسعهی کشور شود.
- از دیگر نقاط قوت دولت پنجم و ششم، اهتمام به برنامهریزی در حوزهی سیاستهای اقتصادی است. جدای از این که این برنامهها تا چه حد مناسب و بومی و متناسب با شرایط داخلی کشور بود، اما تلاش برای تعریف تصمیمات کلان در یک افق دید مشخص، خود حائز اهمیت است. در این دوره تصمیمات کلان از روزمرگی خارج شده و برنامههای توسعه به صورت جدی پیگیری شد.
- از دیگر نقاط قوت دورهی سازندگی، تلاش در جهت افزایش تعاملات بینالمللی کشور و بازسازی و توسعهی روابط با کشورهایی بود که اگر چه دوست و همراه ما نبودند، ولی غالباً در زمرهی دشمنان انقلاب نیز قرار نگرفتند. در این دوره، وزیر خارجهی وقت، آقای علی اکبر ولایتی، تلاش و تحرک فراوانی از خود نشان داد.
- از سیاستهای مناسب دولت در سالهای اول دههی هفتاد، توسعه و تجهیز بخش کشاورزی، توسعهی زیر ساختهای کشور در بخش نیرو، سد سازی و راهسازی است.
نقاط ضعف:
- شاید اساسیترین نقطهی ضعف دولت آقای هاشمی، در حوزهی فرهنگی تعریف شود. درست زمانی که رهبر انقلاب خطر تهاجم فرهنگی را فریاد میزند، دولت سازندگیسیاست یقه سفیدها را در عرصهی عمومی و اجرایی کشور رقم میزند. دولتی که جامعهای با رنگ و بوی جهاد و شهادت را در سال 68 تحویل گرفت، جامعهای را در سال 76 تحویل داد که در آن خاتمی 20 میلیون رأی میآورد و این یعنی تغییر ذائقهی عمومی. رشد بیرویهی فرهنگ تجملگرایی و مصرفیشدن جامعه، مطلبی نیست که بتوان بر آن سرپوش نهاد.
- از دیگر نقاط ضعف دولت سازندگی، جهتگیریهای مبتنی بر نظام سرمایهداری در برنامههای توسعه بود، برنامههایی که به تعبیر مقام معظم رهبری استخوانهای اقشار مستضعف جامعه را زیر چرخهای توسعه خرد نمود.
- مشکل دیگر سیاستگذاری اقتصادی دولت در این دوره، سیاستگذاری بر مبنای نسخههای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول است. نسخههایی که تنها آوردهی آنها، اعطای وامهای بینالمللی بود. نتیجهی اجرایی کردن این مدلهای شکست خوردهی غیر بومی در کشور، پدیدهای شد که از آن به عنوان توسعهی نامتقارن یاد میشود.
- در این دولت نیز انحصار حزبی در شبکهی مدیریتی کشور به طور مشهود و بارزی وجود دارد. حزب کارگزاران سازندگی محصول این حلقهی اجرایی است.
- از دیگر نقاط بارز دورهی دولت سازندگی، رشد رانتخواری و فساد اداری و اقتصادی در دستگاههای دولتی و موجّه شدن اشرافیگری در میان مدیران دولتی است. این فضا بعداً به میان جامعه نیز کشانده شد. نمونهی بارز این آسیب را در پروندهی شهرداری غلامحسین کرباسچی و پروندهی بانک صادرات میتوان مشاهده نمود.
دولت اصلاحات
دولت اصلاحات که با سکّانداری خاتمی و شعار توسعهی سیاسی، برای دو دورهی چهار ساله زمام امور کشور را در دست داشت، بحرانها و مشکلاتی جدی به همراه داشت. بخش قابل توجهی از بدنهی دولتی اصلاحات، در جریان آبستراکسون مجلس و در نهایت در فتنهی 88 در مقابل نظام ایستاد و خود را بیرون از دایرهی جمهوری اسلامی ایران تعریف نمود.
نقاط قوت:
- از معدود نقاط مثبت در کارنامهی اصلاحات در ایران، به توسعهی بخش کشاورزی میتوان اشاره نمود. به عنوان مثال در سالهای پایانی دولت اصلاحات شاهد خودکفایی کشور در بخش گندم بودیم.
- از دیگر نقاط مثبت در پروندهی اصلاحات میتوان به کاهش جوّ امنیتی کشور -علیرغم همهی بحرانهای امنیتی که به وجود آوردند- اشاره نمود. در دولت آقای هاشمی رفسنجانی، مقولهی امنیت، سخت و حداکثری تعریف شده بود.
- شاید بتوان از خصوصیات شخص رئیسجمهور دولت اصلاحات -آقای خاتمی- به یک نکتهی مثبت اشاره داشت که آن هم عدم ایستادگی در مقابل بیانات و احکام صریح مقام معظم رهبری بود. در جریان برگزاری انتخابات مجلس هفتم، آقای خاتمی علیرغم تلاش دوستانشان، به فرمودهی مقام معظم رهبری انتخابات را در زمان تعیین شده به انجام رساند. البته این موارد چندان هم چشمگیر نبود.
نقاط ضعف:
- رواج بیبندوباری فرهنگی با سیاستهای تساهل و تسامح سالهای اصلاحات، ضربهی سنگینی بر سرمایهی اجتماعی نظام مقدس جمهوری اسلامی بود. در این دوره تهاجم فرهنگی نه از بیرون، که از رأس وزارتخانهی فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت و وزارت علوم و روزنامههای زنجیرهای اصلاحات، علیه نظام وارد میگشت. در این دوره، تخریب نظام و انقلاب دیگر امری عادی شده بود و کار برخی عناصر مورد حمایت دولت به جایی رسیده بود که ائمهی اطهار (ع) را زیر سوال میبردند.
- در این دوره سیاستهایی چون «فتح سنگر به سنگر نظام» و سیاست «فشار از پایین و چانهزنی از بالا» در دفتر مشاوران رئیسجمهور تدوین و به صورت بحرانهایی ضدّ امنیتیچون غائلهی کوی دانشگاه، قتلهای زنجیرهای و... اجرایی میشد. در این دوران عناصر برانداز رسماً نفوذی بیپرده در حاکمیت داشتند.
- دولت اصلاحات در حوزهی اقتصادی نیز برنامهی مدوّن و مشخّصی نداشت و با بهانهی اینکه «هدف ما توسعهی سیاسی است»، در حوزهی اقتصاد فعالیت مناسبی نداشت.
- در دولت هفتم و هشتم، شاهد ذلیلانهترین برنامهی سیاست خارجی پس از انقلاب با شعار «درهای باز» بودیم. پذیرش پروتکل الحاقی در پروندهی هستهای کشورمان و نیز اتخاذ رویکردهای غیر انقلابی در این دوره، خود شاهدی بر این مدعا است.
- انحصار حزبی در این دوره به اوج خود رسید. به گونهای که عمدهی مدیریت اجرایی کشور از بطن احزاب دولت ساختهای چون مشارکت و کارگزاران شکل میگرفت و جناح موسوم به اصولگرایان به کلی از دایرهی اجرایی نظام رانده شده بودند.
دولت عدالت و مهرورزی
دولت نهم با شعار سادهزیستی و بازگشت به آرمانهای انقلاب، روی کار آمد و در واقع انعکاس عکسالعمل ملت مسلمان ایران به سیاستهای غربزده و غیر آرمانی 16 سال گذشتهی خود بود. این دوره ملغمهای از نقاط مثبت و منفی بود که متأسفانه روند رشد این مؤلفهها در سالهای پایانی دولت دهم، کفهی ترازو را به نفع نقاط منفی سنگین میکند.
نقاط قوت:
- بارزترین نقطهی قوت کابینهی آقای احمدینژاد بالأخص در دولت نهم، تکیه بر ارزشهای انقلابی و زنده کردن آرمانهای انقلاب اسلامی بود. گفتمان حمایت از مستضعفین، ایستادگی در مقابل استکبار جهانی و خدمت رسانی به مردم و...
- نزدیک شدن به بدنهی مؤمن و انقلابی جامعه و به کارگیری نیروهای متعهد از دیگر مزایای این دولت بود که در دولتهای گذشته از آن فاصله گرفته شده بود.
- روحیهی عدالتطلبی و مبارزه با مفاسد اقتصادی -هرچند که گاه از مرحلهی شعار فراتر نرفت- اما تأثیر مثبتی در نگرش افکار عمومی نسبت به دولتمردان نظام اسلامی داشت.
- شروع سفرهای استانی و رسیدگی رو در رو و بدون واسطه به مشکلات مردم از دیگر امتیازات دولت بود. ارتباطات وسیع مردمی در این دولت کمنظیر بوده است.
- تاکید به رعایت عدالت در توزیع بودجه و توجه به مناطق و استانهای محروم و آبادانی نقاط حاشیهای کشور نیز از موارد مورد توجه دولت نهم و دهم بود.
- پرکاری و تلاش شبانهروزی هیئت دولت و شخص رئیسجمهور نیز از مواردی بود که بارها مورد تقدیر و تشکر رهبری واقع شد.
- سادهزیستی و دوری از تجملات نیز از خصیصههایی بود که طیّ چهار دولت گذشته، به فراموشی سپرده شده بود.
- سیاست عزّتمندانهی خارجی و برخورد مقتدرانه در پروندهی هستهای نیز از مواردی بود که لااقل در شش سال اول دولت آقای احمدینژاد مشهود بود. بعد از سالها، در دولت نهم سیاست خارجی کشور رنگ و بوی تهاجمی به خود گرفت.
- شهامت در اتخاذ تصمیم و قاطعیت و سرعت عمل در اجرایی نمودن تصمیمات نیز از مواردی بود که میتوان آن را به صورت بارزی در این دوره دید.
- پیگیری مناسب دیپلماسی عمومی در سیاست خارجی کشور که قدرت نرم نظام را افزایش میدهد، مانند سخنرانیهای سازمان ملل رئیسجمهور.
نقاط ضعف:
- یکی از مهمترین نقاط ضعف دولت نهم و دهم، شتابزدگی، بیتدبیری و عدم عنایت به برنامهریزی بلند مدت است. این خصیصه به گونهای خاص در تصمیمات اقتصادی دولت متبلور است. انحلال سازمان برنامه و بودجه، دست دولت را برای وارد نمودن سلایق سیاسی در اتخاذ تصمیمات اقتصادی باز نمود.
- مهجوریت فرهنگ مقولهای بود که رهبر انقلاب بارها آن را مورد تاکید قرار دادند، اما تصمیمی جدی در این راستا اتخاذ نگردید. به طور خاص، دولت دهم اصولاً رویکرد فرهنگی منسجم و مشخصی را ارائه نمیکرد و در برخی حوزهها گاه رفتارهای لیبرالمنشانهای را نیز شاهد بودیم.
- عدم اعتقاد به بیداری اسلامی در منطقه، عاملی بود که منفعل شدن دستگاه دیپلماسی کشور را در گیرودار تحولات منطقه باعث گردید. ایران که میتوانست در این میدان نقش تعیینکننده و محوری را بر عهده داشته باشد، در اثر این ناهماهنگی، تنها نظارهگر حوادث و تحولات بود.
- جدایی از نخبگان نیز مقولهی دیگریست که تا حدود زیادی هم بر تصمیمات شتابزدهی دولت و هم بر کارآمدی آن، تأثیر منفی مستقیمی داشت. کمبود کار کارشناسی پیش از اجرا و آزمون و خطاهای پرهزینه، مشکلات جدی را برای دولت به دنبال داشته است.
- بیتوجهی و عدم التزام به قانون نیز از مواردی بود که دولت را در موضع ساختارگریزانهای قرار داده بود. این خصیصه در صورتی که تبدیل به عرف سیاسی شود، میتواند عواقب ناخوشایندی را در عرصهی سیاستگذاری کشور به دنبال داشته باشد.
- یکی از مهمترین نقاط ضعف دولت که مکرراً مورد تذکر رهبری نیز قرار گرفت، تعامل نامناسب با سایر قوا است. در دولت دهم، اصولاً فضای تخاصم در ارتباطات قوهی مجریه با سایر قوا حاکم بوده است.
- فقدان ارتباط مناسب با مراجع و علما، متأسفانه راه را برای نفوذ افکار انحرافی در دولت فراهم آورد. این موضوع رفته رفته، رئیسجمهور را در برخی مواقع در مقابل علمای انقلابی قرار داد.
- در این دولت نیز انحصار در حلقهی مدیریت اجرایی تنگتر شده و عملاً از یک حزب به یک دسته افراد خاص کاهش یافت. این انحصار تا حدی بود که استقلال وزرا را نیز تحت تاثیر خود قرار داده بود.
- برخی برداشتهای غلط از مفاهیم دینی همچون مهدویت و ظهور و یا گرایشاتی به سمت مطرح نمودن و اصرار بر مقولاتی چون اسلام ایرانی و...، هم برداشتهای انحرافی را در بدنهی دولت رواج داد و هم موضعگیریها و مخالفتهای بسیاری را به دنبال آورد که دستاورد آن برای دولت تنها افزایش دایرهی مخالفان بود.
- موازیکاری و دستکاری بیش از اندازهی ساختار اجرایی کشور، آن هم بدون انجام اقدامات کارشناسانه، هم توان دولت را کاهش داد و هم هزینههای زیادی را برای نظام به دنبال داشت.
- و در نهایت باید به مهمترین نقطهی ضعف دولت که همانا عدم ولایتپذیری مطلق است، اشاره نمود. ایستادگی آقای احمدینژاد بر معاون اولی مشائی، خانه نشینی 11 روزه و افشاگری در جلسهی استیضاح وزیر کار و... همه و همه حاکی از این حقیقت است که رئیسجمهور آنقدرها هم که ادعا میکند، ولایتپذیر نیست.
حال که اجمالاً به پارهای از نقاط ضعف و قوت دولتهای سه دههی اخیر پرداختیم، امیدواریم که دولت بعدی در سایهی رهنمودهای راهگشای رهبر فرزانه انقلاب، بتواند خود را به همهی این نقاط قوت بیاراید و از تمامی نقاط ضعف یاد شده مبرا باشد، انشاءالله.