کتاب «برای تاریخ میگویم» خاطرات محسن رفیقدوست از وقایع دهه اول انقلاب تا رحلت حضرت امام خمینی(ره) است. وی در این اثر ناگفتههای زیادی را از حوادث و رخدادهای انقلاب اسلامی بیان کرده است. یکی از این ناگفتهها بحث ساختن محل استقرار حضرت آیتالله العظمی خامنهای بعد از رهبری ایشان است و دیگری ماجرای اولین حکم معظمله بعد از رهبری میباشد که در این کتاب منتشر شده است.
خاطرات رفیقدوست از این دو واقعه در صفحات 434 الی 439 درج شده است.
پانزدهم شهریور 1368 مقام معظم رهبری، در حالی که سه ماه از رهبریشان گذشته بود، جنابعالی را به ریاست بنیاد مستضعفان و جانبازان منصوب کردند. فکر میکنم این حکم از اولین حکمهای ایشان بود.
اولین حکم است و خود این هم داستانی دارد. بعد از رحلت امام(ره) و رهبری آقا، ایشان هنوز در ریاست جمهوری مستقر بود. آقای نخستوزیر هم نخستوزیر بود و آقای هاشمی هم هنوز رئیس جمهور نشده بود. ورود من به این قضایا این طور بود که روز دوم رهبری آقا، به دفتر ریاست جمهوری رفتم و خدمت آقا عرض کردم که من مدارج علمی ندارم و یک آدم اجرایی هستم. مثل چماق میمانم؛ هر وقت چماق لازم داشتید، من هستم. مردم مرتب میآمدند و میرفتند و من هم آنجا خدمت میکردم. تا اینکه رفراندم متمم قانون اساسی و انتخابات ریاست جمهوری انجام شد و آقای هاشمی هم انتخاب شد. قرار بود که رهبری جایی پیدا کند و آقای هاشمی هم به محل ریاست جمهوریاش برود. نزدیکی محل ریاست جمهوری، ملکی متعلق به خانواده نظام مافیها بود. آقا مرا صدا گردند و گفتند: «اینجا را به قیمت مناسبی که صاحبش راضی باشد بخرید تا ما به آنجا برویم.» من آن روز مسئول بنیاد تعاون سپاه بودم و این ملک را برای بنیاد تعاون خریدم. بعداً خودم آنجا را از بنیاد تعاون برای بنیاد مستضعفان خریداری کردم.
آن خانواده در آنجا زندگی میکردند؟
بله زندگی میکردند. چهارتا برادر که همهشان دکتر و مهندس بودند.
با فروش ملکشان موافقت کردند؟
بله. آنجا هم دیگر شلوغ شده بود و مردم دسته دسته به آنجا رفت و آمد میکردند.