از دیدار روز جمعه محمد جواد ظریف و جان کری –وزرای خارجه ایران و آمریکا- در نیویورک به عنوان اولین دیدار رسمی مقامات دو کشور یاد میشود اما دیداری نیز در سال 1365 در تهران رخ داد که افشای آن جنجالی به پا کرد که به "ایران گِیت" یا "ایران-کنترا" معرف شد. شاید جالب باشد که بدانید این دیدار میان رابرت مک فارلین و حسن روحانی در هتل استقلال بوده است!
در حالی که هیات آمریکایی سرسختانه به دنبال آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان بودند، روحانی نیز در مقابل، خواستار فروش موشکها و سامانههای تسلیحاتی توسط آمریکا به ایران بود. اما بنا به سایت فارین پالیسی، آمریکاییها که متشکل از اعضای ارشد شورای امنیت ملی NSC این کشور بودند، در پشت این قضیه "به دنبال یک هدف ثانوی و بسیار بلندپروازانهتری بودند: دستیابی به یک اتحاد سیاسی جدی به رهبران میانهرو ایرانی –از جمله روحانی و روسایش ]هاشمی رفسنجانی[- که کشور را اداره میکنند، است.
حضار آمریکایی، وی را به عنوان "مذاکره کنندهای زیرک که آمادگی هدایت کردن ماجرا به عصر جدیدی از گشایش را دارد" به خاطر میآورند. آنها همچنین میگویند وی نگذاشته بحث به سمت آن هدف ثانوی سوق پیدا کند.
روحانی در آن زمان میدانست که نمایش تلویزیونیِ آزادی گروگانها برای رونالد ریگان –رئیس جمهوری وقت آمریکا- از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بود.
اولیور نورث –ناخدای دوم نیروی دریایی و عضو هیات آمریکایی- از روحانی نقل می کند: "با حل این مشکل، ما شما را در کاخ سفید قدرتمندتر میکنیم. همان طوری که قول دادهایم، هر تلاشی که لازم باشد انجام خواهیم داد."
اما شرایط به همان آسانی پیش نرفت. همان طور که از خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی مشخص است، مذاکرات حدود یک سال به طول انجامید و به دلیل آنچه آمریکاییها "بازگرداندنِ مذاکرات بصورت مداوم به بحث سلاح توسط یک گروه کارمندان رده پایین دولت" پیش نمیرفت. آمریکاییها وعده میدادند که هواپیمایی مملو از قطعات موشک را 10 ساعت پس از آزادی گروگانها به تهران خواهد فرستاد. اما ایرانیان خواستار دریافت موشکها در ابتدا بودند. برای حل این بنبست قرار شده بود در ابتدا دو گروگان آزاد شوند و پس از مذاکرات بیشتر، تلاش برای آزادی دو گروگان دیگر خواهند کرد.
روحانی به آمریکاییها گفته بود: "با توجه به شرایط روابط فیمابین، کار فوقالعادهای کردید که به اینجا آمدید." وی باور داشته دو طرف میتوانند همکاری داشته باشند ولی انتظار سرعت نباید داشت و افزوده بود: "جای تعجب خواهد داشت اگر مشکلات کوچک بر سر راه ایجاد نشود. یک ضرب المثل فارسی داریم: صبر کلید پیروزی است- این دو با هم برادرند. بدون صبر، به هیچ چیزی نمیرسیم. سیاستمداران باید این را درک کنند."
اما تاکید بر روی بحث سلاح باعث ناامیدی آمریکاییها شده بود. نورث تمام مسائل مربوط به لجستیک را برای جلسه تدارک دیده بود و مسئول فروش سلاح بود. اما مباحث کلانتر توسط "رابرت باد مک فارلین" -مشاور سابق امنیت ملی ریگان- هدایت میشد.
روز قبل، مذاکرات توسط مسئولین درجه پایینتر انجام شده بود و جلسه به نتیجهای نرسیده بود. آنها حتی برای استقبال نیز با یک ساعت تاخیر به فرودگاه آمده بودند. آمریکاییها در گزارش خود آوردهاند که رفتار میزبانان بسیار متغییر بوده است: "گاهی میهماننواز بودهاند و گاهی همراه با پارانویا"
مک فارلین در گزارشی که آن شب برای جان پویندکستر –مشاور امنیت ملی- نوشته بود از این مساله شکایت کرده بود و راه حل مساله را مذاکره با مقامات مهمتر دانست.
هاشمی رفسنجانی نیز در خاطرات خرداد ماه 1365 به گزارش دکتر هادی درباره مشکلات پیش آمده استناد شده است.
آمریکاییها مدعی هستند روحانی به آنها گفته است: "روابط مان تاریک است. بسیار بد است. شاید دوست نداشته باشید بشنوید ولی صراحتاً باید به شما بگویم. ایرانیها، افراد تُندی هستند." وی هشدار داد که مراقب باشند: "به عنوان یک دولت، نمیخواهیم فردا سرنگون شویم. میخواهیم بر سر قدرت بمانیم و مشکلات فیمابین را حل کنیم." وی به آمریکاییها یادآوری میکند که بسیاری از هممیهنانش آمریکا را "شیطان بزرگ" میدانند.
مک فارلین در سال 1986 مینویسد: "اما از تمایلِ ]روحانی[... صحبتها، مصمم بودن، و بیانِ آگاهانهی راه ممکن برای روابط همراه با همکاری پایدار، اعتقاد دارم بالاخره یک مقام ایرانی مناسب را یافتهایم، و این خوب است."
در این جا بود که آمریکاییها، شوروی را به عنوان دشمن مشترک دو کشور معرفی کرده بودند و تیچر خلاصهای از تهدیدات نظامی شوروی را علیه ایران به روحانی معرف کرده بود.
آمریکاییها مدعی هستند روحانی از اطلاعات تاکتیکی درباره نیروهای شوروی ابراز رضایت کرده بود و خواستار دریافت سلاح بیشتر از آمریکا برای مقابله با تهدیدات نظامی علیه کشور خود شده بود.
روحانی گفته بود: "عذر می خواهم که این قدر تند صحبت میکنم. اما باید صریح و صاف و ساده باشم تا بر اختلافات فائق آییم... خوشحالم که بر حاکمیت مستقل ایران باور دارید. امیدواریم تمام حرکات آمریکا به سمت حمایت از این گفتگو باشد. اما حس میکنیم تمام دنیا به دنبال تضعیفمان است. ما خطر روسیه را بیشتر از شما میدانیم. شما تهدید را به کمک تکنولوژی جدید ملاحظه میکنید. ما آن را حس میکنیم، لمس میکنیم، میبینیم. خوابیدن کنار یک فیلی که زخمی کردهاید، آسان نیست."
فارین پالیسی در تحلیل رفتار وی مینویسد: "علی رغم تمام فاصله دو طرف، اما روحانی به دنبال راههایی برای نزدیک کردن بود. وی مدعی شد که به فشار برای آزادی گروگانها در لبنان ادامه داده است. این آنچه آمریکاییها میخواستند بود و نمیخواستند این ضرب آهنگ دیپلماتیک را از دست بدهند."
نورث از مک فارلین خواسته بود تا مذاکرات رو در رو با رئیس مجلس، نخست وزیر و رئیس جمهور صورت گیرد. روحانی در پاسخ گفته بود هنوز برای چنین اقدامی زود است.
نورث پرسیده بود آیا انجام یک دیدار خصوصی میان آنها و مک فارلین ممکن است؟
روحانی گفته بود این مساله را منتقل خواهد کرد. پس از انجام معامله "نیاز به گامهای مثبتی بیشتری خواهد بود" و افزوده بود: "باید مردم را برای چنین تغییری آماده کنیم. گام به گام. باید کشور را آماده کنیم. دیدار میان رهبران آمریکا و ایران در چهارچوب فوق انجام خواهد شد. اگر شما درباره حل مشکل جدی هستید، مطمئنم چنین سفرهای رسمی و دیدارهای سطح بالا رخ خواهند داد."
اما چنین رویدادی هیچ گاه رخ نداد. هاشمی رفسنجانی در خاطرات روز 4 خرداد 1365 آورده است: "قرار شد هدیه را نپذیریم و ملاقات ندهیم و مذاکره را در سطح دکتر هادی و دکتر روحانی و مهدینژاد مخفی نگه داریم و [مذاکرات] محدود به مساله گروگانهای آمریکایی در لبنان و دادن قطعات هاک و چند قلم دیگر اسلحه [باشد]."
مک فارلین روز بعد، خصوصی با روحانی صحبت کرد. وی در گزارش خود به مشاور امنیت ملی وقت نوشت: "در مجموع جلسه مفیدی بود. مشخص کردم درباره ایران به دنبال روابطی مبتنی بر احترام متاقبل بر حق حاکمیت، تمامیت ارضی و استقلال برای طرف مقابل هستیم."
اما ایران درخواستهای جدیدی از جمله خروج کامل نیروهای صهیونیست از بلندیهای جولان و جنوب لبنان را مطرح کرد. اما مک فارلین خواستار آزادی بدون قید و شرط گروگانها بود.
همان شب، روحانی مجددا به طور خصوصی با مک فارلین دیدار کرد که مذاکرات به بن بست متنهی شد.
روحانی روز بعد بازگشت. مک فارلین به وی گفت: "شما به توافق پایبند نیستید. ترک میکنیم."
آمریکاییها به سمت فرودگاه حرکت کردند. هنگامی که در حال سوار شدن به هواپیمای بودند یکی از مقامات ایرانی از وی پرسیده بود "چرا میروید؟"
مک فارلین پاسخ داده بود ایرانیان به تعهدات خود پایبند نبودهاند: "این بی اعتمادی مدتها ادامه خواهد داشت. فرصت مهمی اینجا از دست رفت."