وبلاگ شخصی محسن دوباشی

پاتوق نوآوری و پیشرفت ایران

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جبهه فرهنگی» ثبت شده است

حاج سعید قاسمی، سرداری برای جنگی که هست

وشته محمد صادق شهبازی وبلاگ قیام لله

خلاصه‌ی کلام این که پدیده ای به نام حاج سعید قاسمی رزمنده ی امروز است که آن جایی که انقلاب نیاز دارد مستقیماً وارد می‌شود و نه تنها خودش که بخش زیادی از نسل سوم را با فضای انگیزشی همراه می‌کند. و سعی می کند تا حماسه‌ی دیروز را در جنگ‌های امروز و فردای انقلاب ادامه دهد.

بسم الله الرحمن الرحیم

چندی پیش، بعد از سال‌ها، حضور دوباره‌ در جلسه‌ای که حاج سعید قاسمی سخنرانش بود، اهمیت بازخوانی شخصیتی به نام سعید قاسمی را برای انقلاب در ذهنم پررنگ کرد، لذا از میانه‌ی سخنرانی تلاش شد، به سعید قاسمی نه از منظر یک مخاطب که یک تحلیل گر نگاه شود.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی
امیرالمومنین پایه گذار فرهنگ شهادت طلبی

امیرالمومنین پایه گذار فرهنگ شهادت طلبی

آغاز ماه ربیع الاول و بشارت آن بعد از محرم و صفر که ماه مصیبت آل الله است همیشه مورد توجه بوده است اما شب اول ماه ربیع مصادف با واقعة بس بزرگ و تاثیر گذار در تاریخ اسلام است. شبی که امیرالمومنین علی (ع) شهادت‌طلبانه در بستر پیامبر اکرم قرار گرفت و زمینه هجرت پیامبر محقق گردید. شب لیله المبیت شبی است که باید در حد و منزلت آن بدان پرداخت و مهمترین درس آن ترویج فرهنگ شهادت طلبی است که امید است روز نخست ماه ربیع الاول به عنوان روز شهادت طلبی همیشه در یاد و خاطره ها بزرگ داشته شود. در این مختصر به مناسبت این اقدام شهادت طلبانة حضرت امیر به موضوع فرهنگ شهادت خواهیم پرداخت.

یکی از مفاهیم بسیار اساسی و ارزشمند در جهان‌بینی اسلامی مفهوم «شهادت» است. شهادت در فرهنگ اسلامی دارای دو معنای متفاوت است. معنای خاص شهادت همان کشته شدن در راه خدا در میدان جهاد است اما معنای وسیع شهادت که در روایات فراوانی به آن اشاره شده است، این است که انسان در مسیر انجام وظیفة الهی کشته شود یا بمیرد . هر کس در حین انجام چنین وظیفه ای از دنیا برود، شهید محسوب میشود و در حکم شهید، خدا از فضل و رحمت خویش، اجر و منزلت شهیدان را به آنان مرحمت میکند.

شهادت در واقع پایان بخشیدن به حیات طبیعی و مادی برای دفاع از ارزش های والای انسانی و حرکت به سوی مقام بلند شهودی است. شهادت عالی ترین مقام و بالاترین کرامتی است که نصیب بندگان خالص و خاص خدا می شود و در یک کلام شهادت بُرنده ترین سلاح برای احیاء شرف و کیان امت اسلامی بوده و در اعتلای کلمة توحید و پیشبرد مکتب اسلام در طول تاریخ اثر گذار بوده است. شهادت نه تنها برای کسانی که توفیق آن را می‌یابند، رستگاری بزرگی محسوب میشود بلکه در بُعد اجتماعی نیز باعث حفظ و بقای موجودیت نظام اسلامی و ارزش های دینی میشود. با گسترش فرهنگ شهادت و روحیه شهادت طلبی در جامعه و ترویج آن در بین عامه مردم خصوصاً نسل جوان می‌توان به نتایج بزرگی در تثبیت و تقویت پایه های دینی و مبانی اعتقادی و اسلامی رسید.

اسلام دارای توان بسیاری در بسیج مؤمنان است و تأکید بر جنبه های معنوی، ترک لذت های جسمی و دنیایی در راه رسیدن به هدف های والاتر و وعده بهشت و رضوان الهی، قدرت نیرومندی برای ثبات ایمان و دفاع از اسلام، به انسان مسلمان می دهد. و امتی که دارای روحیه شهادت طلبی نباشد، دچار تقصیر یا کاستی در آگاهی و تعهد و پایبندی به تکالیف خویش خواهد شد و یا به تعبیر دیگر فرهنگ شهادت طلبی منجر به یک نگاه حداکثری به دین خواهد شد که این نگاه با نگاه کوچک و خُرد انسان های کوته بین در تضاد است و برگه برندة فرهنگ تشیع در طول تاریخ نیز همین تفکر بوده است.

مقام معظم رهبری در بیانات خود به این نکته تاکید داشتند که «خرمشهر با سلاح و تجهیزات پیشرفته نظامى فتح نشد بلکه توکل بر خدا، شجاعت، شهادت طلبى و فداکارى رزمندگان و مردم ایران، موجب آزادسازى خرمشهر گردید و امروز نیز تنها راه مقابله با تهدیدها تقویت این عوامل پایدارى است.»[1] و شهادت آخرین نقطة اوج و کمال انسانی است که برای انسان قابل تصور است. شاید مرحله ای از تکامل وجود نداشته باشد که انسان با رسیدن به آن به رستگاری و سعادت جاوید خود یقین پیدا کند به جزء مرحلة شهادت در راه خدا که سعادت ابدی انسان در این مرحله به طور قطع تضمین شده است و داشتن روحیه شهادت طلبی نیز انسان را به این نعمت عظیم رهسپار میسازد چرا که پیامبر رحمت فرمودند:

مَن طَلَبَ الشَّهاده‌ی صادِقاً اُعطِیَهَا ولَو لَم تُصِبهُ[2]

هر که براستی خواهان شهادت باشد، (ثواب آن) به او داده میشود، هر چند به شهادت نرسد.

اما اگر بخواهیم فرهنگ شهادت را تعریف کنیم باید گفت «فرهنگ شهادت عبارت است از تمامی آثار باقیمانده از شهدا درباره شهید و شهادت اعم از آثار غیر مادی مثل باورها، انگیزه ها، اعتقادات، اهداف، خلقیّات، رفتارها، آگاهی‌ها، آداب و اعمالی که موجب وصول انسان به عالی ترین و والاترین درجه‌ی کمالیعنی انتخاب آگاهانه مرگ در راه خدا می‌گردد و نیز آثار مادی ... »[3]

اما فرهنگ شهادت‌طلبی دارای آثار و کارکردهای متفاوتی در زمینه های فردی، اجتماعی، تربیتی، فرهنگی، عقیدتی و ... است که با توجه به زمان و مکان و مناسبت‌ها، مختلف می‌باشد. ولی هیچگاه محدود و منحصر به زمان و مکان خاص و دوران ویژه نیست. یا به عبارت دیگر پدیده ای فرازمانی است به این معنا که این فرهنگ منحصر به زمان جنگ و جهاد نیست، بلکه در هر زمان و دوره کارکرد و آثار مخصوص به خود را دارد. همچنان که در زمان به ظاهر صلح و ثبات نیز دارای تاثیرات و کارکردهای ویژه خود می‌باشد.

اینک به برخی از کارکردهای فرهنگ شهادت‌طلبی به صورت گذرا اشاره میشود:[4]

  1. فدا کردن جان برای حفظ ارزش‌ها

در جامعه‌ی که پایبندی به ارزش‌ها به عنوان یک اصل و هدف مورد توجه آحاد یک ملت است، در صورت به خطر افتادن این ارزش‌ها مردم حاضرند عزیزترین سرمایة خود یعنی جان خویش را در راه حفظ ارزش‌ها با توسل به سلاح شهادت فدا کنند. در چنین جامعه‌ای که فرهنگ شهادت و روحیة شهادت طلبی حکمفرما باشد، افراد حاضرند جان خویش را در طبق اخلاص گذاشته و آن را در برایر مهم‌ترین و مقدّس‌ترین هدف که حفظ ارزش‌ها است، تقدیم کنند و به تعبیر قرآن به معامله‌ای پر سود برسند.

إِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاةِ وَالإِنجِیلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُم بِهِ وَذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ[5]

در حقیقت‏ خدا از مؤمنان جان و مالشان را به [بهاى] اینکه بهشت براى آنان باشد خریده است همان کسانى که در راه خدا مى‏جنگند و مى‏کشند و کشته مى‏شوند [این] به عنوان وعده حقى در تورات و انجیل و قرآن بر عهده اوست و چه کسى از خدا به عهد خویش وفادارتر است پس به این معامله‏اى که با او کرده‏اید شادمان باشید و این همان کامیابى بزرگ است

 

  1. عزّت بخشیدن به افراد جامعه و زیر ذلّت نرفتن

شهادت تامین کنندة عزّت برای یک ملت می‌باشد و باعث می‌گردد که مردم در مقابل تعرّض دشمنان و بیگانگان از خود استقامت و ایستادگی نشان دهند و با اقتدا به مولای خود حضرت امام حسین(ع) و با شعار هیهات منّا الذلّه نگذارند با تسلط و غلبه دشمنان عزّت نفس آنان از بین برود. منطق شهید در روابط و مناسبات اجتماعی زیر بار ذلّت نرفتن و حفظ عزّت نفس است و تقویت این روحیه در شهروندان سبب میشود تا روابط حاکم بر آن جامعه مبتنی بر حفظ عزّت نفس و مناعت طبع باشد. حضرت رسول می فرماید:

فَمَنْ تَرَکَ الْجِهَادَ أَلْبَسَهُ اللَّهُ ذُلًّا فِی نَفْسِهِ وَ فَقْراً فِی مَعِیشَتِهِ وَ مَحْقاً فِی دِینِهِ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَعَزَّ أُمَّتِی بِسَنَابِکِ خَیْلِهَا وَ مَرَاکِزِ رِمَاحِه[6]

آن کس که جهاد را فرو گذارد، خدا بر اندام او لباس فقر می‌پوشاند و فقر و احتیاج در زندگى‌اش پدید آید و باعث از بین رفتن دینش مى‏شود. خداى متعال امت مرا به وسیله‌ی سم اسبانی که به میدان جهاد می‌برند و به وسیله‌ی پیکان ها و نیزه ها عزت می‌بخشد.

 

  1. ایجاد روحیه ظلم‌ستیزی و عدالت‌طلبی در جامعه

تا زمانی که فرهنگ شهادت در جامعه حکمفرما است، روحیه ظلم ستیزی و عدالت طلبی در آن جامعه گسترش و تقویت می‌شود و مردم هیچگاه حاضر نمیشوند زیر بار ظلم و ستم حاکمان زر و زور و تزویر روند و تا پای جان در برابر ظلم و ستم ایستادگی کرده و به دنبال ایجاد عدالت و قسط در جامعه خواهند بود.

 

  1. ترویج فرهنگ ایثار و از خود گذشتگی

شهادت عالی ترین درجه ایثار و از خود‌گذشتگی است و شهید بزرگ‌ترین حق را بر جامعه دارد. زیرا با ایثار خون خود جامعه را اصلاح و به سمت سعادت سوق داده و با خون خود زمینه ساز نابودی ظلم و ستم شده است و با خون خود ضامن عدالت اجتماعی است. ایثارگری در عرصه های مختلف زندگی مردم می‌تواند تحول آفرین باشد و در سالم سازی روابط فرهنگی و اجتماعی شهروندان تاثیر عمیق بر جا گذارد.

 

  1. عامل استقلال و حفظ تمامیّت ارضی کشور در مقابل بیگانکان

استقلال یک کشور بستگی به عکس العمل مردم در مقابل بیگانگان دارد و این امر میسر نیست مگر اینکه در آن جامعه روحیه شهادت طلبی در میان افراد جامعه وجود داشته باشد و مردم مشتاقانه از شهادت استقبال کنند و آن را فوزی عظیم بدانند در غیر اینصورت آن جامعه به خطر خواهد افتاد.

  1. خدا محوری در مقابل خود محوری

شهادت به معنای ترجیح نظر خداوند بر نظر و میل شخصی است و شهید کسی است جان عزیز خویش را به خاطر رضای الهی و در راه او فدا می‌کند. گسترش این روحیه در جامعه به این معنا است نا هر کسی در انجام تکالیف فردی و اجتماعی خود، خدا را در نظر بگیرد و فقط برای جلب رضایت او کار کند و به تبع در چنین جامعه‌ای میزان تنش‌ها کاهش خواهد یافت. در جامعه‌ای با این فرهنگ تملّق، دروغ، نفاق و ریا جایی ندارد چرا که افراد آن جامعه برای رضایت افراد تن به کاری نخواهند داد.

 

  1. توجه به آخرت و بی اعتنایی به دنیا

بزرگترین وسیلة دشمنان در تهاجم فرهنگی، پر رنگ کردن دنیا در نظر انسان است و در مقابل شهادت یعنی به اعتنایی به دنیا و لذّات آن و توجه به نعمت‌های پایدار آخرت است. شهید و شهادت طلب در دو راهی دنیا و آخرت، آخرت را بر می گزیند و مصداق تعبیر حضرت امیر خواهد شد.

کونوا من ابناء الاخره و لاتکونوا من ابناء الدنیا[7]

 

  1. سازش ناپذیری در مقابل دشمنان خدا

دفاع مردم از حقوق خود و دیگران به نحو شایسته و توجه به منافع جامعه در برابر زورگویان از نتایج اشاعه فرهنگ شهادت‌طلبی است. وقتی مناسبات مردم بر پایة سازش ناپذیری با باطل استوار بود،حق و عدالت تنظیم کنندة روابط خواهد شد و کسی توان حرکت در خلاف مسیر جامعه را نخواهد داشت.

 

  1. پیروی و اطاعت از ولی تا پای جان

شهیدان افتخار تبعیت و پیروی از امام و مولای خود را تا پای جان به خود اختصاص داده اند و این درس را به خوبی می توان از اصحاب اباعبدالله فرا گرفت که چگونه در شب عاشورا با شهادت طلبی بی نظیر خود در رکاب مولای خود ماندند و پشتیبانی از ولی رمز تحقق امنیت و آرامش است و به فرمودة معمار کبیر انقلاب پشتیبان ولایت فقیه باشد تا به مملکت شما آسیبی نرسد.

 

  1. حرکت در مسیر کمال

شهادت رستگاری و کمال مطلق است و این مسیر در کلام حضرات معصومین بزرگترین ستایش ها را نصیب مقام شهید نموده است تا حدی که شهادت مهم‌ترین اعمال و بالاترین مرحله تکامل انسان معرفی میشود و حضرت امیر اینگونه بیان می فرماید.

اِنَّ الجهاد بابٌ مِن ابوابِ الجَنَّه فَتَحَهُ الله لِخاصَّه اَولیائِه[8]

جهاد ، دری از درهای بهشت است که خداوند آن را برای اولیاء خاص خویش گشوده است.

 

  1. صبر و استقامت در برابر مشکلات برای نیل به اهداف عالیه

یکی از نشانه های مومن به فرموده امام سجاد(ع) الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِیبَةِ[9] است و بی صبری و عدم تحمل باعث بروز بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی میگردد. یکی از بزرگترین آثاری که از این فرهنگ نصیب جامعه میشود تحمل بزرگترین رنج‌ها و مصیبت ها در راه خدا است و همة این استقامت ها برای احیاء دین خدا در جامعه است.

 

  1. اصلاح و سازندگی جامعه

اصلاح جامعه نیازمند خون شهید و ایجاد جامعه ایده‌آل انسانی محتاج ایثار شهیدان است تا با جهاد در راه خدا آن چه را مخّل آزادی بشر و تهدید کنندة جامعه است را از میان بردارند. امام علی (ع) نیز در حدیثی اصلاح  دین و دینا را جزء در سایه‌ی جهاد امکان پذیر نمی دانند. در واقع جامعه ای که فاقد روحیه شهادت طلبی باشد مردم آن با نگاه حداقلی زندگی خواهند کرد و این جامعه هیچگاه رنگ تحقق آرمان‌ها را نخواهد دید.

 

  1. ایجاد هویت و هدف مشترک در یک جامعه

روحیه جهاد در راه خدا و شهادت طلبی هویّت و هئف مشترکی را برای افراد ایجاد میکند. به طور کلی هویت معطوف به پاسخ دو سوال اساسی است:

من که هستم؟ - هویت فردی

ما که هستیم؟ - هویت جمعی

این دو سوال در واقع دو رویکرد به بحث هویت از منظر روانشناختی و از منظر اجتماعی است و عناصر هویتی، مجموعه‌ای از گرایش‌ها و نگرش‌های مثبت نسبت به عوامل و عناصر و الگوهای هویت‌بخش و یکپارچه‌کننده در سطح یک جامعه است. نگاه شهادت طلبانه و حرکت در مسیر رضای خدا پاسخ دهنده به هر دو سطح است و جامعه را از بحران هویتی نجات میدهد.

چرا که اگر نتوان برای هستی یک پدیده، محدوده هویتی تعیین کرد، باید از بحران هویت صحبت به میان آورد و هرگاه شناسایی «غیر»، به دلیل عدم صراحت مؤلفه‌های هویتی «خود»،  امکان‌پذیر نباشد، در این صورت هستی دچار بی‌هویتی یا بحران هویت می‌شود و این نه تنها ناشی از توان ((فرهنگ غیر)) نبوده است بلکه به دلیل بحران هویتی است. که نگاه فردی و اجتماعی واحد در این فرهنگ راه مقابله با این پدیده است.

 

هر که از جان بگذرد جانش دهند                     چون که جان در باخت جانانش دهند

هر که در سجن ریاضت سر کند                        یوسف اسا مصر عرفانش دهند

هر که نفس بت صفت را بشکند                        در دل اتش گلستانش دهند

هر که گردد مبتلای درد هجر                          از شراب وصل جانانش دهند

 

در پایان به این نکته اشاره میگردد که تفکر شهادت طلبی یکی از راهبردهای کلان فرهنگ تشیع بوده که دشمنان با درک اهمیت آن در مقابله با آن به طرق مختلف برخواسته اند و جهاد در این عرصه امروز از هر زمانی بیشتر احساس میشود و چرا که پیامبر در باب اهمیت جهاد فرمودند: « کسی که جهاد نکرده یا آرزوی جهاد نداشته باشد و بمیرد، به نوعی از نفاق مرده است. »


[1]  بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضای ستاد برگزاری مراسم سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) با رهبر انقلاب 3/3/1382

[2]  کنز العمال، ج4، ص 419

[3]  مجتبی نوروزی، کتاب فرهنگ شهادت از دیدگاه قرآن و سنت، ص 46

[4] مجتبی نوروزی، کتاب فرهنگ شهادت از دیدگاه قرآن و سنت، ص 47

[5]  سوره توبه آیه 111

[6]  أمالی الصدوق - ص577

[7]  نهج البلاغه / کلمات قصار

[8]  نهج ابلاغه خطبه 270

[9] بحار الانوار ج‌64 ص293

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی
آرمان تمدن بزرگ اسلامی

آرمان تمدن بزرگ اسلامی

آرمان تمدن بزرگ اسلامی

با شکل گیری نظام سیاسی در مدینه النبی، آرمانهای دیرین بشریت تحقق یافت و عدالت ، مساوات ، استقلال و بر چیده شدن بساط ظلم و ستم در دوره محدودی از صدر اسلام در صحنه های سیاسی و اجتماعی جامعه جایگزین ظلمت و جهالت گردید، که با این روند بنیان تمدن بزرگ اسلامی در جهان بنا گذاشته شد. بطوریکه کاروان بشری بعد از قرنها هنوز هم متنعم به نعم پیشرفت و دستاوردهای معرفتی و مدنی آن تمدن عظیم است. پس از رحلت نبی مکرم اسلام (ص) انحراف در حاکمیت سیاسی به وجود آمد و رفته رفته مسلمانان از درخشش و تعالیم تمدن اسلامی فاصله گرفتند که این مهم عامل اصلی در انحطاط مسلمین در صحنه بین الملل به شمار می آید. با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی در ایران و با هدف دستیابی به تمدن بزرگ اسلامی و تحقق شعارهای اصیل اسلامی، موج بیداری اسلامی جوامع مسلمان را فرا گرفت و مسلمانان باور نمودند که می توانند در مقابل مظاهر استکبار جهانی مقاومت و ایستادگی نموده و به آینده بزرگ اسلامی بیاندیشند.

این فرایند هر چند دشوار و طولانی است لیکن با مجاهدت ، بازگشت به اسلام ناب محمدی(ص) و وحدت مسلمین امکان پذیر است از این رو حکیم فرزانه انقلاب اسلامی در بیانات و رهنمودهای خود به تبیین نحوه ایجاد تمدن بزرگ اسلامی و تحقق آرمانهای اصیل الاسلام پرداخته و راههای دستیابی به آن را به طور مبسوط بیان نموده اند و دستیابی به آن را در سایه اتحاد ملی و انسجام اسلامی دیده اند.

اما وظیفه ما به عنوان بسیجی که ادعای پیروی از ولایت را داریم چیست؟

هر رفتارى که ما انسانها انجام مى دهیم در واقع محصول سه عامل انگیزه، نیاز و هدف است. اگر این سه عامل در کنار هم قرار گیرند شرایط تحقق یک رفتار فراهم مى شود اما گاهى اوقات شناخت افراد نسبت به این سه عامل دچار مشکل مى شود.

به عبارت دیگر وجود برخى ابهامات موجب مى شود چیزى که در حد یک انگیزه است جاى هدف را مى گیرد و کسى که تحت تأثیر این عوامل سه گانه اقدام به فعالیتى کرده بود در استمرار فعالیتش دچار انحراف یا لغزش و یا دچار دلسردى و رکود مى شود.

به طور قطع ورود به دانشگاه نمى تواند هدف غایى یک دانشجو باشد. دانشگاه یک وسیله اى است که راهیابى به آن انگیزه و شوق در انسان ایجاد مى کند تا با تمام توان تلاش کند و به هدفش که در واقع همان رسیدن به کمال است دست یابد. و در سایه این انگیزه و در راستای تمدن بزرگ اسلامی به سمت دستیابی به دانشگاه اسلامی حرکت کند.

بنابراین هیچگاه نباید به دانشگاه به عنوان هدف غایى و نهایى نگاه کرد. در واقع وارد شدن به دانشگاه یعنى آغاز یک حرکت جدید و مشخص. دانشگاه مسیر علمى شما را مشخص تر مى کند و جهت حرکت به سوى کمال و هدف را نشان مى دهد بنابراین دانشگاه جاى ماندن نیست، جاى رسیدن نیست بلکه یک مسیر است به سوى آنچه اهداف بعدى زندگى است.

اگر دانشجو به دانشگاه این گونه نگاه کرد، بعد از ورود به دانشگاه با تمام قوا تلاش مى کند از شرایطى که براى رشد او فراهم شده استفاده کند و هر روز احساس بهترى نسبت به روز قبل دارد زیرا احساس مى کند یک گام به اهدافش نزدیکتر شده است اما کسانى که دانشگاه را به عنوان هدف در ذهن خود ترسیم کرده اند وقتى وارد دانشگاه شدند در همان هفته هاى اول تمام آمال و آرزوهاى آنها رنگ مى بازد و احساس مى کنند دانشگاه سرابى بیش نیست و به دنبال آن دچار احساس پوچى و خلأ مى کند و با خود مى گویند «راستى اینجا دانشگاه است، اینجا همان جایى است که تمام آمال و آرزوهاى خودم را در آن جستجو مى کردم، پس چرا احساس بى نیازى نمى کنم، چرا دانشگاه تشنگى مرا برطرف نمى کند» و به دنبال این تفکرات، دانشجو دچار پوچى، بى هدفى و سردرگمى مى شود. بنابراین یکى از مهمترین عواملى که این حالت پریشانى و نگرانى را به وجود مى آورد عدم آگاهى نسبت به هدف و در نتیجه تفکیک نکردن بین هدف و وسیله است.

و یکی از مهمترین وظایف بسیج دانشجویی برای رسیدن به تمدن بزرگ اسلامی شکستن این نگرش و اصلاح آن است.

اکنون چند توصیه برای دستیابی یه آرمان تمدن بزرگ اسلامی:

  1. همواره به آرمان‏هاى دست نیافتنى نیندیشید بلکه موفقیت‏هاى خود را نیز در نظر گیرید.
  2. خواست‏ها و تمایلات خود را با توانایى‏هاى خود هماهنگ کنید.
  3. نشاط خود را همواره حفظ کنید و هرگز خود را مریض و ضعیف به حساب نیاورید. براى حفظ نشاط همه روزه ورزش کنید.
  4. مشکلات را عادى بدانید و به همان اندازه آنها را بپذیرید که کامیابى‏ها را پذیرا هستید.
  5. براى رشد معنویت باید براى خود برنامه‏ریزى کنید. البته برنامه سنگین نریزید بلکه اندک ولى در اجراى آن مداومت و جدیت داشته باشید.
  6. براى شرکت در فعالیت‏هاى فرهنگى هر قدر مى‏توانید تلاش کنید هر چند بسیار اندک و اگر اصلا نمى‏توانید در فرصت‏هاى دیگر این کار را انجام دهید.
  7. همواره از خداوند در همه امور مدد جویید و نسبت به آنچه او مقدر مى‏فرماید راضى باشید و بدانید خدای بسیجیان در دفاع مقدس ، در فتح خرمشهر، در والفجر 8 و ... ، امروز خدای بسیج دانشجویی نیز هم هست.
  8. به خود اجازه ندهید مادیات و دنیاى زودگذر شما را ناراحت کند. شمارا خدا براى مادیات نیافریده، خود را به خود بسپارید و ایمانتان را به او قوى کنید.
  9. توجه داشته باشید که مشکلات و رنج‏ها، همیشگى نیست و روزگار در تحوّل و تغییر است و چه بسا حوادث پیش‏بینى نشده‏اى نیز در حل مشکلات به یارى انسان بشتابد.

 

در این مجال بر آن شدیم چشم انداز بسیج دانشجویی دانشگاه شاهد را بر اساس آموزه های اهل بیت ، فرمایشات رهبر کبیر انقلاب و بیانات مقام معظم رهبری تدوین کرده و در جهت نیل به هدف غایی و نهایی تمدن بزرگ اسلامی در حد توان خود گام برداریم و انشاء الله در سایه لطف امام زمان این مهم محقق گردد.

 ام مسئولیت بسیج دانشجویی در تشکیل چنین جامعه ای مسئولیت خطیر و بسزایی است و تشکیل چنین جامعه ای نیاز مند جهادی چند جانبه و پیچیده است:

  •  جهاد علمی برای گشودن افقهای علمی نو و حل مشکلات کشور
  • جهاد سیاسی با همان جبهه هایی که در مقابل امام علی (ع) صف آرایی نمودند.
  • جهاد فرهنگی برای تقویت باورهای دینی در خود و دیگران با به کارگیری ابزراهای متفاوت مانند هنر.
  • جهاد تبلیغاتی برای مقابله با جنگ روانی دشمن
  • جهاد سازندگی برای کمک به مستضعفین
  • و مهمتر از همه جهاد اکبر جهت خود سازی و تزکیه نفس.

 

اِنَّ الجهاد بابٌ مِن ابوابِ الجَنَّه فَتَحَهُ الله لِخاصَّه اَولیائِه [1]

جهاد ، دری از درهای بهشت است که خداوند آن را برای اولیاء خاص خویش گشوده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه

  • مفهوم تمدن و همسازی آن با تدین

... این حرفی که تمدن و تدین با هم هم تطبیق نمی کنند ، جزو آن حرفهایی است که خیلی کهنه و قدیمی است ، این را شما بدانید که اصلاً حرف امروز نیست.

تدین و تمدن چرا باید با هم منافاتی داشته باشنند؟

تمدن، یعنی زندگی توام با نظم عامی ، با تجربیات خوب زندگی ، استفاده از پیشرفتهای زندگی ، و تدین یعنی جهت درست در زندگی داشتن جهت عدل، انصاف، صفا، صداقت و رو به طرف خدا اینها با هم چه منافاتی دارد.

تمدن  اسلامی در زمان خودش ، جزو تمدنهای در خشان تاریخ بود ، که امروز هم نشانه های آن وجود دارد ...[2]

... هیچ حادثه ای از قبیل انقلابهای بزرگ ، مرگ و حیاتهای ملتها ، پدید آمدن اشخاص بزرگ ، از بین رفتن اشخاص بزرگ ، ظهور مکتبهای گوناگون ، اهمیتش برای بشریت به اندازه ی بعثتهای انبیاء نیست. اگر چه امروز بسیاری از کسان در عالم هستند که مستقیماً خود را در پرتو اشعه ی بعثت نبی اکرم قرار نداده اند اما همانها هم از برکات این بعثت تاکنون منتفع شده اند.

جا دارد که مسلمانها درباره این حادثه بیشتر بیندیشند . یک روز تجربه یی در این عالم اتفاق افتاده است ، و آن حاکمیت اسلام به طور کامل ، بر زندگی انسانها بود ، همان بر کات کار را به جایی رساند که امت اسلامی توانست بزرگترین ملتها را در برهه یی از زمان به وجود بیاورد و آن چنان مشعلی از علم و تمدن و فرهنگ و پیشرفت و درسهای فراموش نشدنی بر افروزد که بشریت هنوز که هنوز است دارد از پرتو و اشعه ی آن استفاده میکند.

خوب ، این یک تجربه است. هر چه ما از اسلام دورتر شده ایم و پیام مبعث را کمتر مورد توجه قرار داده ایم ، زندگی بر ما مسلمانها در دوره های مختلف مشکاتر شده است ...[3]

... اگر کسی بخواهد محتوای بعثت را در چار چوب آنچه که با عقول ناقص خودمان برداشت می کنیم ، محصور کند ، یقیناً به مبعث و حقیقت مبعث و حقیقت این رسالت ظلم شده است. نمی شود محتوای بعثت را  به حدود فهم و دید ناقص ما محدود کرد. ولی اگر بخواهم در یک جمله بعثت و محدوده ی بعثت را تعریف اجمالی کنیم باید عرض کنیم که بعثت متعلق به انسان و برای انسان است...[4]

با توجه به بیانات رهبر معظم انقلاب یکی از بزرگترین شکافهای فرهنگی ما دوری از مفاهیم بلند اسلام و ارائه نا مناسب آن است . (( نقص کار در تفکر مسلمین است . یعنی فکر مسلمین ، طرز تلقی مسلمین از اسلام به صورت زندهای نیست ، به صورت مرده است.[5]))

تعبیر لطیفی دارد امیر المومنین علی(ع) که آینده اسلام و مسلمین را ذکر میفرماید :

 وَ لُبِسَ الاِسلامُ لُبسَ الفَروِ مَقلوباً [6] یعنی مردم جامه ی اسلام را به تن می کنند ولی آنچنان که پوستین را وارونه به تن کنند.

نتیجه این است که اسلام هست اما اسلام بی خاصیت و بی اثر ، اسلامی که دیگر نمی تواند حرارت بدهد ، نمی تواند حرکت و جنبش بدهد ، نمی تواند نیرو بدهد ، نمی تواند بصیرت بدهد ، بلکه مثل در خت پژمرده ی افت زده ای میشود که سر پا هست اما پژمرده و افسرده ، برگ هم اگر دارد برگهای پژمرده با حالت زار و نزار است.

این نکته اساسی است و الّا تنها بنشینیم از تمدن و فرهنگ اروپایی انتقاد بکنیم ، از فرهنگ اسلامی هم تمجید بکنیم و بعد هم خیال بکنیم که فرهنگ اسلامی و روح اسلام همان است که ما امروز داریم ، پس مردم دنیا بیایند از ما پیروی کنند ، کاری از پیش نمی رود.

اساساً همه این تعبیرات : حیات اسلامی ، حیات تفکر اسلامی ، تمدن بزرگ اسلامی ، اساسی است که طرحش را خود قرآن ریخته است و تعبیرها از خود قرآن است.

(( یا ایُّها الَّذینَ امَنوا استَجیبوا لله و للرَّسولِ اِذا دعاکُم لَما یِحییکِم[7] )) ای مردم ! ندای این پیغمبر را بپذیرید، این پیغمبری که شما را دعوت میکند به آن حقیقتی که شما را زنده می کند. این پیغمبر برای شما یک اسرافیل استف، یک محیی است ، تعلیمات او زندگی بخش و حیات بخش است.

حیات یعنی حقیقتی مجهول الکنهی که دو خاصیت دارد ، یکی آگاهی و دیگری جنبش.

همانطور که از شواهد بر می آید این است که مشکل این است که که اسلام را به بهانه مصلحت اندیشی که چون هم گیر شده است حرمتش از بین رفته ذبح شرعی نموده ایم و حال آنکه اسلام ، قرآن و آموزه های اهل بیت آنقدر خارق العاده و کارا و متناسب با فطرت و ضمیر آدمی هست که نیازی به پیدا کردن راه حل برای رهایی از معضلات فرهنگی نیست و بهترین راه حل ارائه اسلام واقعی است نه یک کلمه زیادو نه یک کلمه کم.

و اگر با ارائه موازی اسلام ناب خط قرمز عده ای فرصت طلب که کژ اندیشی نسبت به اسلام برایشان ، نام و نان آورده است مورد هجمه واقع شد و ظیفه ی ما این است که نان و نام خود را در خطر ایمانمان افکنیم و در این راه ذره ای سستی و نخوت به خود راه ندهیم . و با تکیه بر آموزه های عمیق دینی مانند بعثت ، غدیر ، فلسفه ظهور امام عصر ، الگو پذیری  از شاخصه های حاکم بر جامعه نبوی ، الگو پذیری ار اخلاق حکومتی پیامبر ، الگو پذیری از عدالت علوی... تهدید ها را به فرصت بدل کنیم.

... امروز بحمد الله جوامع اسلامی به اهمیت نظام اسلامی واقف شده اند . در طول سالهای متمادی ، نویسندگان و گویندگان بزرگ و دلهای فراوانی به این سمت متوجه شده اند. بیداری اسلامی شروع شده است...[8]

... نظام اسلامی ، راه نویی را در دنیا به روی بشریت باز کرد . راه نوی طلب آرمانهایی که همیشه بشر مشتاق و تشنه ی آنها بوده است و همیشه قدرتمندان مانع شده اند که دست بشر به آنها به آنها برسد...[9]

به این ترتیب وظیفه ی دیگری از سوی ولی فقیه بر دوش ما نهاده شده و آن شفاف سازیابعاد مختلف انقلاب اسلامی است مخصوصاً برای نوجوانان و جوانان که با دسیسه ای دشمنان از آن مفاهیم بلند دور نگه داشته شده اند.

 

اما آرمانهای تمدن بزرگ اسلامی که هدف غایی نظام سیاسی اسلام است چیست؟

  •  تامین نیازهای مادی و معنوی امت

دین در آغاز ، یک جهان بینی است. شناخت جهان به عنوان یک مهندسی عظیم و انسان به عنوان یکه سواری است که می تواند در این محدوده عظیم تلاش فکری بکند ، خرد را به کار بیندازد ، مناطق ناگشوده را فتح کند . به عنوان کسی که می تواند تکامل حقیقی خودش و رسیدنش به مرتبه ی قرب را در این دنیا بدست آورد . و نگاه کردن به اشیاء عالم ، به عنوان ابزراهایی است که در دست انسان برای این تکامل.

این پایه است ، بعد بر اساس این ، یک مجموعه ی بنای زندگی به وجود می آید .زندگی فردی و اجتماعی...[10]

یکی از بزرگترین  ظلمهایی که در عصر جدید بر مردم تحمیل شده است  گرفتن فرصت استدلال است  و ترویج این اندیشه که من به جای تو فکر میکنم و تو نتیجه ی استدلال من را بپذیر که این عین ظلم به امت مخصوصاً قشر جوان و صاحب اندیشه است که متاسفانه این طرز تفکر در اهل دین هم رخنه کرده و در برگزاری برنامه ها به جای دادن فرصت استدلال ، بیشتر فرصت استماع داده میشود و این خطاست.

  • اعتلای کلمه الله و سعادت اسلامی

...آنچه که کارها را آسان میکند این است که هدفمان اعتلای کلمه ی الهی است. غرض و مقصود از بعثت انبیا و این مبازات عظیم انبیاء در تاریخ همین است. امروز نوبت ماست و میدا فداکاری در پیش ما باز است[11]...

  • تحقق ارزشهای معنوی در جامعه

... ارزش اول ایمان است ، مردم از بی بند و باری و بی ایمانی بی زار و نا راضی بودند...ارزش بعدی ، عدالت است. رفع شکاف طبقاتی و نزذیک کردن فاصله ها... ارزش بعدی دینداری است ... ارزش دیگر دوری از اسراف و تجمل در سطح زمامداران است ... ارزش دیگر، سلامت دینی و اخلاقی زمامداران ... یکی دیگر از ارزشها ، استقلال سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی است...[12]

  • استقرار عدالت در نظام  اجتماعی
  • تحقق امنیت همه جانبه برای پیشبرد اهداف انسانی در عرصه های علمی ، اقتصادی ، سیاسی
  • محریت دین در تمامی عرصه های حیات فردی و اجتماعی و مراقبت از آفات دینداری
  • اجتناب از ظلم پذیری و تسلیم پذیری برابر استکبار
  • استقرار دموکراسی واقعی تحت لوای ولایت اسلامی
  • حاکمیت مردم سالاری دینی
  • استقلا و آزادی همه جانبه در چار چوب اسلام ناب
  • حاکمیت ولایت اسلامی و جاکمان پرهیزکار در نظام سیاسی اسلام

و اما وظایف ما در دستیابی به آرمان تمدن بزرگ اسلامی چیست؟

... علمای اسلام ، روشنفکران مسلمان ، نویسندگان ، شعرا و هنر مندان در دنیای اسلام ، امروز وظیفه دارند تا آن جایی که توان آنها اجازه می دهد ، شخصیت نبی مکرم و ابعاد عظمت ایم وجود بزرگ را برای مسلمانان و غیر مسلمانان ترسیم کنند . این به اتحاد امت اسلامی و به خیزشی که امروز در نسلهای جوان امت اسلم به سوی اسلم مشاهده می شود ، کمک خواهد کرد [13]...

اما با توجه به اینکه دانشگاه با وجود نیروهای جوان و مستعد پتانسیل تحقق این آرمان را دارد به وظایف جوانان اشاره کرده و با بومی سازی مطالب فوق سعی در عملی نمودن آن با توجه به فرصتهای موجود نموده تا با بهره گیری از فرصت طلایی دانشجویی این راه رسیدن به این مهم را هموار سازیم.

جوانی ، یک پدیده درخشان و یک فصل بی بدیل و بی نظیر از زندگی هر انسانی است . دوره جوانی اگر چه چندان طولانی نیست ، اما آثارش ماندگار و طولانی در همه ی زندگی انسان است و جوانان در هر جامعه و کشوری محور حرکت هستند.

اما برای برنامه ریزی برای جوانان توجه به ویژگی های آنان انکا پذیر می نماید ، لذا به نکات کوتاهی در این مجال اشاره می کنم.

  1. استقلال خواهی ، اسیر نبودن طبیعت جوان است

جان مایل به استقلال است . جوان طبعتاً سرش را بالا می گیرد و مایل نیست که اسیر و دنباله رو باشد...[14]

  1. انزجار از زور گویی و ظلم پذیری

خصوصیت بسیار مهمش این است که در مقابل مظاهری که از نظر فطرت انسانی زشت است مثل ظلم ، زور گویی ، تبعیض ، بی عدالتی و ... حساسیت منفی دارد و آن را دفع می کند[15]...

  1.  ارمان گرایی و پرهیز از مصلحت گرایی

در محیط جوان آرمانها محسوس ، ملموس ، زنده ، قابل دسترسی و دستیابی است . لذا برای آنها تلاش می شود...[16]

  1. صدق و صفا و خلوص در انجام فعالیت

در حرکت دانشجویی کلک ، تقلب ، حیله و شیوه های غیر انسانی که معمولاً در محیطهای زندگی رایج به کار می رود ، در اینجا کمرنگ است یا به طور طبیعی نیست...[17]

  1. خطر پذیری و شجاعت
  2. گستاخی و ابتکار و نو آوری

نو آوری جوان ، گستاخی جوان ، ابتکار جوان ، بسیاری از قیود را نپذیرفتن در روحیه جوان هست و همه ی اینها مثبت است...[18]

  1. اصلاح طلبی و اعتراض صادقانه در امور

جوان حق را آسان می پذیرد ، این خیلی مهم است...[19]

  1. اجتناب از دلبستگی حزبی و قید و بندهای محدود کننده

زیرا دانشجو بالا خره در جایی به اجتهاد می رسد ...[20]

  1. تمایلات و انگیزه های دوران جوانی
  2. اولا چون در حال تکوین هویت جدید خود است ، مایل است شخصیت جدید او به رسمیت شناخته شود. ثانیا جوان احساسات و انگیزه هایی دارد . رشد جسمانی و روحی دارد لذا جوان احساس تنهایی و غربت می کند. ثالثا جوان در دوره جوانی با مجهولات زیادی رو به رو می شود ، که در بسیاری موارد پاسخ به هنگام و دلنشینی نمی شنود. لذل جوان احساس خلاء و ابهام می کند. رابعا جوان احساس می کند در وجود او انرژیهای متراکمی وجود دارد لذا احساس بیهودگی و اهمال می کند. خامسا جوان برای اولین بار با دنیای بزرگی در دوره جوانی مواجه شده که این دنیا را تجربه نکرده و احتیاج به همفکریو راهنمایی دارد...[21]

 

اما بعد از تاملی کوتاه در خصوصیات دوره جوانی به نقد و ارزیابی دیدگاهها در مورد جوانان می پردازیم.

  1. تملق گویی و اسطوره سازی از جوان

من دوست ندارم وقتی با جوان مواجه می شویم به به و چه چه کنیم و از محسنات آنها بگوییم . این فقط امواج هوا و لفاظی است . متاسفانه جمعی  به این اشکال دچارند . هر کجا کم می آورند اسم جوانها را می آورند و عنوان تابلوی جوانها را بلند می کنند...[22]

  1. استفاده ابزاری از احساسات جوان
  2. عدم نگاه به دوره جوانی از منظر جوان
  3. عدم قضاوت واقعی در مورد جوانان

اما معتقدم نسل کنونی امروز این قدر هم آسیب پذیر و شکننده نیست. این نسل در محیطی بار آمده که از محیط سی سال و سی و پنج سال قبل به مراتب پاکیزه تر و بهتر است. کسانی که در این محیط متولد شده اند ، به برکت هدایت دینی توانستند آن کار عظیم را انجام دهند و آن ایمانهای پولادین و استوار را عرضه کنند. من معتقدم که این نسل نسبت به آن نسل ، در محیط بهتری پرورش یافته و آمادگیهای به مراتب بهتر و بالاتری دارد ...[23]

 

و اما در این بخش به بررسی وظایف جوانان از منظرهای مختلف خواهیم پرداخت و سر فصلهای آن را بیان خواهیم نمود.

وظایف اجتماعی جوانان

  • استفاده از فرصتها برای تهذیب نفس و کسب معرفت
  • فراگیری علوم و اهمیت آن برای سازندگی کشور و بنیانهای اقتصادی

مجموعه ، مجموعه ی علمی است اما در چه جهتی باشد تا جهاد باشد؟ نگاه کنید ببینید برای کشور شما برای انقلاب شما ، برای اهدافی که این انقلاب ترسیم کرده ، کدام دشمن عنود در کمین نشسته و شما باید با آن دشمن عنود مبارزه کنید؟ کارتان در آن صراط که شد ، می شود جهاد.[24]

  • انس با قرآن و فراگیری علوم قرآنی

... این قرآن یک اقیانوس عظیم است. هر چه بیشتر جلو بروید ، تشنه تر می شوید. علاقمندتر میشوید. دل شما روشن تر میشود. در قرآن باید تدبر کرد. من باز هم از شما خواهش می کنم که با معانی قرآن انس پیدا کنید. ترجمه قرآن را بفهمید...امروز مکتبهای فلسفی دنیا ، مکتبهای معرفتی دنیا ، در کار بشریت درمانده اند.دلیل درماندگیشان این است که در غرب علم هست ، پول هست ، قدرت نظامی هست اما سعدت نیست. سکینه و طمانینه نیست. آرامش معنوی نیست. پس آن نسخه نسخه ی شکست خورده یی است اما قرآن و آیین اسلام به انسان هم علم ، هم رفاه ، هم عزت ، هم سکینه می دهد. این در تاریخ تجربه شده است امروز هم قابل تجربه شدن است...[25]

  • تدبر و تفکر در آیات قرآن کریم

شما جوانها و نوجوانهایی که قرآن را فرا میگیرید ، این را بدانید که یک ذخیره مادام العمر برای اندیشیدن و فکر کردن را دارید برای خودتان فراهم می کنید... [26]

  • اهتمام به ورزش برای بهره مندی از سلامت جسمانی و روحی

...در ورزش همگانی هم باید گامهای اساسی بر داریم...[27]

  • حفظ روحیه پهلوانی و ارزشهای اخلاقی در ورزش
  • خلاقیت ، نوآوری و ابتکار در عرصه های علمی
  • حضور در عرصه های اجتماعی علمی
  • حضور در عرصه های فرهنگی ، علمی و هنری با حفظ قدرت و نشاط جوانی

بسیج ، یهنی آن عنصر دلسوزی که کشور را متعلق به خود و آینده را وابسته به تلاش خود می داند؛ نگران است ، چون صاحبخانه است...این نگرانی را من در شما مجموعه جوان بسیجی قدر می دانم...[28]

  • حضور در صحنه های اجتماعی با صبغه دینی و معنوی

اگر بخواهم الگوی مطلوب را در یک جمله معرفی کنم ، عبارت است از ترکیب علم ، ایمان ، تلاش. هم علم را جدی گرفتند ، هم ایمان و پایبندی و تقوا را ؛ نه به صورت یک سربار ، بلکه به شکل یک عنصر اصلی در بافت مجموعه و در بافت کار...[29]

  • حضور در صحنه های مختلف انقلاب
  • اجتناب از مفاسد اخلاقی - اجتماعی
  • اجتناب از مفاسد اخلاقی به منظور دفاع از هویت دینی و ملی و سازندگی کشور

از رفتار یک جامعه می شود فهمید که آیا این جامعه ، قادر به دفاع از هویت و حیثیت خود هست یا نه. جامعه یی که مردم آن به مسایل شخصی بیشتر اهمیت بدهند تا مسایل کشور و مسایل جمعه ، جامعه یی که در آن جوانان رو به فساد روند ، جامعه یی که افراد موثر آن نسبت به مصالح انقلاب و کشور بی تفاوت و بی اعتنا شوند ، جامعه یی  که در آن اختلافهای سیاسی و مذهبی و گروهی و صنفی و قومی وج بگیرد و شد کند ، جامعه یی که زن و مرد آن به عشرت و زندگی مرفه و توام با فساد گرایش پیدا کند ، بدانید که این جامعه قادر به دفاع از خود نیست...[30]

  • اجتناب از مظاهر سلطه ی فرهنگ غرب

ترس ما تنه از این است که ظاهر خیره کننده  فرهنگ اروپایی از حرکت ما جلو گیری کند و از رسیدن به ماهیت واقعی آن فرهنگ عاجز بمانیم...سخن مرا باور کنید که اروپای تمروز بزرگترین مانع در راه پیشرفت اخلاق بشریت است...مسلمانان مالک اندیشهها و کمال مطلوب های نهایی مطلق مبتنی بر وحیی می باشند که چون از درونی ترین ژرفنای زندگی بیان می شود ، به ظاهری بودن آن رنگ باطنی می دهد. برای فرد مسلمان شالوده روحانی زندگی امری اتقادی است و برای دفاع از این اعتقاد به آسانی جان خود را فدا می کند...[31]

  • پرهیز از افراط گرایی در زیبایی و زیبا سازی

اصل گرایش به زیبایی و زیبا سازی و زیبا دوستی ، یک چیز فطری است. در اسلا هم منع نشده است ، آن چیزی که منع شده است ، فتنه و فساد است. اگر این مقوله زیباسازی و رسیدن به سر و وضع و لباس و امثال اینها ، مشغله اصلی زندگی بشود ، انحراف و انحطاط است...[32]

  • اجتناب از مفاسد به منظور عروج و تقرب به خداوند
  • تقویت بنیانهای اخلاقی و معنوی
  • تقویت خود باوری و ایمان برای دستیابی به پیشرفتهای علمی

پیشرفت علمی ، احتیاج به نوعی ایمان دارد. آدم لا ابالی و بی بند و بار و هرزه و کسی که به دنبال بازده نقد و بازده شخصی است ، معمولاً دنبال تحقیقات دشوار علمی          نمی رود . اگر ایمان بتواند بر دل انسان حکومت کند ، این کمک خواهد کرد که انسان دنبال کار دشوار تحقیق علی برود...[33]

  • تقویت ارتباط و ایمان با خدا برای نیل به اهداف آینده
  • تقویت اراده و ایمان برای سازندگی فردی و اجتماعی
  • تقویت اراده برای کسب قهرمانی در عرصه های فرهنگی و اجتماعی
  • تقویت اراده و ایمان برای مقابله و مواجه با حوادث و رویدادهای سخت
  • اهتمام به فریضه امر به معروف و نهی از منکر
  • ترویج و گسترش امر به معروف و نهی از منکردر سطح جامعه

تعجب نکنید من به شما عرض می کنم که تاثیر امر و نهی زبانی ، از تاثیر مشت پولدین حکومتها بیشتر است.همه تجربه نمکنند ، می گویند آقا اثر نمی کند؛ تجربه کنید. منکری را که دیدید با زبان تذکر دهید، اصلاً  لازم هم نیست زبان گزنده باشد و یا شما برای رفع آن منکر سخنرانی بکنید. یک کلمه بگویید آقا!خانم!برادر!خواهر! این منکر است. شما بگویی، نفر دوم بگوید، نفر دهم بگوید، نفر پنجاه هم بگوید، کی می تواند منکر را ادامه بدهد؟[34]

  • پرهیز از برخوردهای فیزیکی در فریضه امر به معروف و نهی از منکر

شما شرعاً به هیچ وجه موظف به برخورد فیزیکی با منکر نیستید؛ شما موظف به گفتن هستید... البته به شما بگویم عزیزان من ! منکر را باید بشناسید. چیزهایی ممکن است به نظر بعضی منکر بیاید ، در حالی که منکر نباشد. باید معروف و منکر را بشناسید...[35]

      • سوق دادن اندیشه و افکار به سمت محرومیت زدایی ، عدالت خواهی و استقلال طلبی
      • تاثیر گذاری بر شخصیت و منش جوانان دیگر

 

 

 

 

وظایف سیاسی جوانان

  • وظایف سیاسی در حوزه معرفت

شناخت و ارتقاء سطح آگاهیهای سیاسی

تقویت قدرت تحلیل سیاسی و تطبیق مسایل سیاسی با واقعیتهای جامعه

دوری از دگم اندیشی در مسائل سیاسی و اجتماعی (تعصب کورکورانه)

پرهیز از سطحی اندیشی در مسائل کشور

پرهیز از بحثهای فرسایشی به منظور ارتقاء قدرت تحلیل سیاسی

پرداختن به مباحث واقعی نه تئوریک و ذهنی

آشنایی با مبانی انقلاب اسلامی

شناخت اهداف ، سیاست و روشهای سیاسی دشمن

  • لزوم شناخت دشمنان درونی و بیرونی
  • شناخت اهداف و شعارهای دروغین دشمنان
  • شناخت روشهای دشمنان در به انحراف کشاندن افکار و اندیشه جوانان و ایجاد یاس آنان نسبت به نظام و مسئولان
  • شناخت اهداف دشمن در تحقیر شخصیت جوانان
  • عدم اعتماد و وابستگی به تحلیل ها و دیدگاه های بیگانگان
  • احتیاط و هوشیاری در برخورد با تبلیغات و سوء استفاده های سیاسی دشمن

 

  • وظایف سیاسی جوانان در حوزه رفتار سیاسی

دفاع از نظام جمهوری اسلامی و هویت ملی کشور

احساس مسئولیت برای ساختن ساختار سیاسی و اجتماعی کشور

دفاع از ارزشهای اسلامی ، انقلابی با جامع نگری به پدیده های سیاسی

ایستادگی و مبارزه با مظاهر استکبار جهانی

پرهیز از اختلافات و مرزبندیهای غیر واقعی سیاسی

  • وظایف مشترک سیاسی جوانان
  • حضور در صحنه های انقلاب (انتخابات ، راهپیمایها و ...)
  • الگو پذیری جوانان از ائمه اطهار
      1. دوره جوانی حضرت علی(ع) الگوی مناسبی برای جوانان در صحنه های سیاسی و اجتماعی
      2. حضرت علی اکبر(ع) الگوی مناسب برای جوانان در شناخت و معرفت خداوند ، رشادت و شجاعت
      3. فاطمه زهرا (س) بهترین الگوی زنان
      4. الگو پذیری دختران جوان از زینب کبری (س) در برخورداری از معرفت و شجاعت

محمد محسن دوباشی

 

[1]  نهج ابلاغه خطبه 270

[2]  گفت و شنود رهبر معظم انقلاب با گروه از جوانان  14/11/1376

[3] بیانات رهبری در دیدار با مسئولین کشور به مناسبت مبعث پیامبر 7/9/1376

[4] بیانات رهبری در دیدار با کارگزارن نظام عید مبعث 26/8/1377

[5] کتاب احیاء تفکر اسلامی شهید مطهری

[6] نهج البلاغه خطبه 107

[7] انفال 27

[8] بیانات رهبری در دیدار با مسولان و کارگزارن نظام 10/3/1378

[9] بیانات رهبری در دانشگاه افسری امام علی 3/9/1380

[10] بینات رهبری در دیدار با گروه کثیری از جوانان اردبیل 5/5/1379

[11] بیانات رهبری با رئیس حمهور و هیات وزیران 2/6/1377

[12] خطبه های نماز جمعه تهران 23/2/1379

[13] بیانات رهبری در دیدار با کارگزاران 31/3/1379

[14] بیانات رهبری در دیدار با جوانان رشت 12/2/1380

[15] متن بیانات رهبری در دیدار با دانشجویان صنعتی شریف 1/9/1378

[16] متن بیانات رهبری در دیدار با دانشجویان صنعتی شریف 1/9/1387

[17] متن بیانات رهبری در دیدار با دانشجویان صنعتی شریف 1/91/1387

[18] بیانات رهبری در دیدار با دانشجویان و دانش آموزان 13/8/1381

[19] بیانات رهبری در دیدار با جوانان اصفهان 12/8/1380

[20] متن بیانات رهبری در دیدار با دانشجویان صنعتی شریف 1/91/1387

[21] متن بیانا رهبری در دیدار با جوانان در مصلا 1/2/1379

[22] بیانات رهبری در دیدار با جوانان رشت 12/2/1380

[23] بیانات رهبری در دیدار با جوانان رشت 12/2/1380

[24] بیانات رهبری در پژوهشکده رویان 25/4/1386

[25] سخنرانی رهبر ی در مراسم اختتامیه مسابقات حفظ و قرائت قرآن 9/8/1379

[26] بیانات رهبری در جمع حافظان و قاریان نونهال و نوجوان 28/6/1380

[27] بیانات رهبری در دیدار با جوانان در دومین روز دهه فجر 13/11/1377

[28] دیدار با دانشجویان بسیجی 31/2/1386

[29] بیانات رهبری در پژوهشکده رویان 25/4/1386

[30] دیدار رهبری با جمعی از بسیجیان و روحانیون و ... 5/7/1368

[31] کتاب احیای تفکر اسلامی شهید مطهری

[32] دیدار رهبری با جوانان به مناسبت هفته جوان 7/2/1377

[33] دیدار رهبری با نخبگان علمی 19/7/1378

[34] پرسش و پاسخ رهبری در دانشگاه تهران 22/2/1377

[35] پرسش و پاسخ رهبری در دانشگاه تهران 22/2/1377

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی