فیلم جدید فریدون جیرانی که دو سال پیش جلوی دوربین رفته و از چند روز پیش اکران عمومیاش شروع شده، در چند روز اخیر بحثهای زیادی را به راه انداخته است تا جایی که برخی گروهها از تجمع روبروی وزارت ارشاد در اعتراض به اکران این فیلم خبر دادهاند.
«من مادر هستم»؛ به تهیه کنندگی سیدغلامرضا موسوی وکارگردانی فریدون جیرانی داستان دختری به نام «آوا» است که به دلیل تجاوز دوست پدرش(سعید) وی را به قتل میرساند و همسر سعید که بعد از 2 سال از پاریس به ایران بازگشته به دلیل کینهای که از مادر و پدر آواا دارد، قاتل مورد ظلم قرار گرفته را به بالای دار می برد و ... تمام!
باران کوثری (آوا)، حبیب رضایی (سعید)، هنگامه قاضیانی (ناهید- مادر آوا)، فرهاد اصلانی (نادر- پدر آوا)، امیرحسین آرمان (پدرام- دوست پسر آوا)، پانتهآ بهرام (سیمین- همسر سعید) بازیگران اصلی «من مادر هستم» هستند که رابطههای پیچیده(!) و معمول فیلم فارسیهای دهه اخیر را دارند یعنی: نادر در جوانی با سیمین دوست بودند تا جایی که وی حامله میشود؛ با فشار نادر سیمین مجبور به سقط جنینش میشود چون در آن روزها به فکر ازدواج با ناهید افتاده بود و حالا دوست دختر جوانیهای نادر همسر دوست صمیمیاش یعنی سعید شده... !
این از نسل قدیم؛ آوا که حالا 19 سال دارد با دوست پسرش یعنی پدرام موسیقی کار میکنند و درجریان طلاق نادر و ناهید به خاطر آزادیهایی که پدرش به وی میدهد طرف او است، ولی درخلال بازگشت سیمین به تهران آن هم بعد از 2 سال(!) سعید خیانت بزرگی به دوست قدیمیاش میکند و به آوا تجاوز میکند؛ آوا هم انتقام سختی میگیرد و سعید را به قتل میرساند.
سیمین هم که تا روز قبل از قتل از سعید خوشش نمیآمد و حتی به نادر روی خوش نشان میداد به یکباره به فکر همسرش می افتد و بر قصاص آوا پافشاری میکند تا جایی که فیلم درحالی که آوا و خانوادهاش را مظلوم نشان میدهد با صحنه "اعدام آوا" به اتمام میرسد.
«من مادر هستم» فیلم قوی و جذابی نیست، نه آنکه ضعیف بودن کارگردانی و فیلمنامه از میزان جرم اقای جیرانی و دوستانش بکاهد ولی واقعیت سینمای شبهه روشنفکری ایران چیزی بیشتر از ساخته آقای جیرانی نیست.
بیماری سینمای شبهه روشنفکری ایران فراتر از فیلم 90 دقیقهای «من مادر هستم» است؛ این عبارت یعنی آنکه هرچند جیرانی در فیلم اخیرش همه مردها را مشروب خور و زنها را خائن به زندگیشان معرفی کرده ولی همه این رابطههای چند بعدی(!) و عاشقانه زن و مردهای سینمای ایران به یک سیاهی میرسد و اتفاقا این سیاهی ریشه در یک جبر اجتماعی دارد و جالب تر اینکه این جبر تاریخی ریشه در دین دارد؛ این بار آقایی جیرانی که سابق بر این مهمترین تریبون سینما یعنی برنامه هفت تلویزیون را در اختیار داشت با ظرافت خاصی اعدام را یک جبر تلخ ناعادلانهه میداند و تاجایی که جا دارد به مظلومیت فرد اعدام شده پیازداغ اضافه میکند!
چگونه؟ سیمین که حالا خونخواه شوهرش شده از آغاز تا پایان فیلم به عنوان یک بیمار روانی نشان داده میشود که داستان فیلم را برای یک دکتر روانشناس تعریف میکند یعنی حتی قصاص که یک واجب دینی است در این فیلم توسط یک بیمار روانی که عقدهی شخصی هم دارد اجرا میشود، جدا باید از تمام رابطههای مبهم و بیضابطه میان زن و مردهای فیلم گذشت.
اخیرا رسانهها نقل قولی از فریدون جیرانی نقل کردهاند که وی جواب برخی منتقدین گفته است: این فیلم میگوید یک خانواده اگر مشروب کمتر بخورد، این قدر روابط بیبند و بار نداشته باشد این اتفاق برایش نمیافتد.
این حرف آقای جیرانی یعنی آنکه ما باید باور کنیم که فیلم «من مادر هستم» به جد رابطههای نامشروع و مشروبخواری را نقد کرده است؟ به نظر میرسد به هیچ وجه فیلم مخاطب را به این نمیرساند که بیضابطه و مثلا حرام خواری انسان را بدبخت میکند! شاید فشارهایی روانی موجود در جامعه کارگردان را به این نتجیه رسانده است که چنین دفاعی از فیلم بکند ولی واقعیت این فیلم چیزی جز بد کردن قصاص به خاطر مظلوم شدن دختری معصوم(!) که مورد تجاوز مرد مورد اطمینان قرار گرفته، چیز دیگر نیست.
شاید باید به «من مادر هستم» ریشهای تر نگاه کرد؛ با پایین آمدن این فیلم از پرده مشکل ذهن فیلم سازان شبهه روشنفکر ایرانی حل نمیشود همانگونه که در این سینما امثال «گشت ارشاد» و «زندگی خصوصی» ساخته میشود این فیلم هم میآید ولی مشکل چیست؟
جیرانی و امثال وی تمام سینماییهای هم فکرش این است که جامعه ایران را طیفی میان شرابخورهای خیلی بیبند و بار تا شرابخورهای کم بند وبار میدانند!
مشکل این است که فکر میکنند چون نمیتوانند صحنه داخل اتاق خواب سعید و آوا را نشان دهند میزان فروش سینماها کم است همان گونه که آن خانم بازیگر چندسال اخیر مشکل سینمای ایران را حذف 3 عنصر زن، سکس و خشونت عنوان کرده بود.
متاسفانه ذهن بیمار سینمای شبهه روشنفکر ایرانی تاآنجا مشکل دارد که صحنه آماده شدن آوا برای اعدام روحانی قوه قضاییه با همان دیالوگی که فیلمهای غربی در سر صحنه اعدام نشان میدهند دختر معصوم(!) را دعوت به توبه میکند ولی مخاطب احساس نفرتی عجیب نسبت به این صحنهارای دادگاه برای اعدام پیدا میکند.
تحلیلهای خندهدار مدافعان این سینمای بیمار برای دلیل بافی مشروع کردن نتیجهگیری فیلم «من مادر هستم» تا آنجا پیش رفته است که باید تمام مخاطبان را پشت درب سینما نگه داشت و یک نفر ازسوی فیلم ساز بیاید و توضیح دهد که ما قصد ترویج رابطههای پنهانی نداشتیم! ما قصد تخریب قصاص نداشتیم! ما قصد نداشتیم بگوییم هروقت دلت خواست میتوانی بروی و به خانوادهات خیانت کنی!
برخی خبرها از طراحی عوامل مالی «من مادر هستم» برای فروش بیشتر فیلم حاکی از آن است که «من مظلوم هستم» راهی است که این دوستان در نظر دارند.
شاید فروش کم فیلمهای شبهه روشنفکری سینما فیلمسازان را به این نتیجه رسانده تا به جای تهیه فیلمهای خوب راه میانبری به نام شلوغ کاریهای مظلوم نمایانه حول و حوش فیلم به راه بیاندازند!
نکته آخر: این فیلم ضد سبک زندگی غربی نیست چه آنکه بیشتر به نفع این سبک زندگی است و فقط و فقط به تخریب یک واجب شرعی به نام قصاص در لوای مظلوم نمایی برای دختری که در حال مستی با دوست پدرش زنا کرده است میپردازد!
اما پاسخ فریدون جیرانی به خبرگزاری فارس را در ادامه میخوانیم:
فیلم «من مادرهستم» نه درباره خیانت است ، نه درباره زنا و نه نمایش فحشاست . فیلم «من مادرهستم» یک فیلم اخلاقی است که یک نوع سبک زندگی را به چالش می کشد. بنابراین از عده ای که ندیده تحت تاثیر تحریکات پشت پرده، جوسازی ناجوانمردانه ای را علیه فیلم شروع کردند و قضاوتشان را قضاوتی اسلامی تلقی کردند دعوت می کنیم که از فردا به تماشای فیلم بنشینند و بعد از دیدن فیلم نظر بدهند...