وبلاگ شخصی محسن دوباشی

پاتوق نوآوری و پیشرفت ایران

بال پرواز امیرالمؤمنین

بال پرواز امیرالمؤمنین

گفتاری از دکتر رجبی به مناسبت سالروز شهادت عمار یاسر

بال پرواز امیرالمؤمنین

درخشش صفحات تاریخ، مدیون تاریخ‌سازانی است که در یک لحظه‌ی حساس به نقش‌آفرینی خطیر خود پی‌بردند و به بهترین شکل آن را ایفا کردند. برخی نقش‌آفرینی‌ها بدیل‌پذیر هستند و برخی بی‌بدیل. عمار یاسر یکی از بی‌بدیل‌های تاریخ اسلام است؛ کسی که پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، شهادت او را به دست قوم سرکش پیش‌بینی کرد. وقتی او با فضای غبارآلود جنگ صفین روبه‌رو شد، پایش نلغزید، تمام‌قد در برابر شبهات ایستاد و جان خویش را در ازای این ایستادگی از دست داد. نهم صفر، سالروز شهادت این صحابی پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم در جنگ صفین است. دکتر محمدحسین رجبی دوانی، کارشناس و پژوهشگر تاریخ اسلام به بررسی نقش تاریخی عمار بن یاسر در تحولات صدر اسلام می‌پردازد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی
تعاریف اولیه و انواع طنز

تعاریف اولیه و انواع طنز

طنز اگرچه از حیث مضمون با نقد جدی پهلو به پهلو می‌زند، اما از حیث شیوه‌ی بیانی بیش‌تر با فکاهه هم‌خوانی دارد. 

طنز چیست؟

طنز یکی از گونه‌های ادبی و هنری تفکر انتقادی است. طنز سرشتی انتقادی دارد و به گفته‌ی چرنیشفسکی : طنز، آخرین مرحله‌ی تکامل نقد است. طنز، تصویر هنری ِ جمع تناقض‌ها و تضادهای درونی و بیرونی انسان و جامعه در لحظه و تاریخی واحد، با بیان و لحنی نیش‌خند آفرین است. طنز پرداز نیک می‌داند که جمع تناقض‌ها و تضادها درآن ِواحد در منطق صوری امری محال است، اما قلم‌رو طنز پرداز زنده‌گی اجتماعی است، قلم‌رویی که هر آن ِ واحد آن، جمع تناقض‌ها و تضادهای درونی و بیرونی است. به ویژه در دوره‌ی گذار از یک مرحله‌ی تاریخی به مرحله‌ای دیگر، که تناقض‌ها و تضادها چشم‌گیر‌تر و بی تناسبی‌ها آشکارترمی‌شود؛ زمینه و زمانه برای خلق طنز، بیش از پیش فراهم می‌شود. زیرا هنگامی که زمانه دگرگون و نو می‌شود، هر چیز کهنه‌ی جامانده در گذشته، مصیبت آفرین و نیش‌خند آفرین می‌شود. برای مثال در این هنگامه است که می‌بینیم یک باره در گرما گرم پیکار برای رهایی زن، آش نذری می‌پزند؛ و یا کسی که روزها غوطه‌ور در دریای‌های نور( بحارالانوار) علامه مجلسی است، گیریم که به قول هدایت: آب این دریاها از آب یک آفتابه هم زیادتر نباشد، شب هنگام سنجش خرد ناب کانت را شخم می‌زند. در نتیجه، نیش‌خند واکنش انسان هوش‌یار در برخورد با جمع تناقض‌ها و تضادهای مصیبت آفرین است. به قول سنایی: جمع کرده است از پی خنده/ چرخ مشتی از این پراکنده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی

مردمی سازی یا خصوصی سازی

براساس روح حاکم بر اقتصاد مقاومتی، مردمی کردن اقتصاد، به معنی سهیم کردن همه مردم در تولید ثروت مولد است. یعنی تمامی امکانات به گونه ای تجهیز شود که تک تک مردم امکان داشته باشند در گردونه تولید مولد اقتصاد حضور پیدا کرده نقش ایفا کنند و از آن متنعم شوند. 

این هدف متعالی ضمن تاکید بر استفاده حداکثری از منابع انسانی که در اقتصاد مدرن متعالی ترین منابع تولید محسوب می شوند، تلاشی است در جهت تضمین امنیت ملی زیرا یکی از اصول پایداری اجتماعی، سهیم شدن همه اقشار در منافع اقتصادی است.

 

اما به رغم این تعریف و تصویر بسیار پسندیده برداشت ها و تفاسیری که از عبارت "مردمی شدن اقتصاد" صورت می گیرد در بعضی از موارد نگران کننده است؛ در حالی که مردمی سازی به تمامی اقشار اشاره و به نوعی تاکید بر مبانی عدالت اجتماعی دارد، باید مراقب بود که خصوصی سازی را به معنی مردم سازی در نظر نگیریم.

 

فعالیت بخش خصوصی در اقتصاد و سهم بالای بخش خصوصی از بدنه اقتصاد پسندیده است ولی یادمان باشد بخش خصوصی تمام مردم نیست. صاحبان سرمایه در اقتصاد ایران نقشی پر رنگ ایفا می کنند ولی مردمی سازی به معنی واگذاری تمام اقتصاد به بخش خصوصی هم نیست.

 

بخش خصوصی و صاحبان سرمایه به عنوان بخشی از اقتصاد باید در اقتصاد ایفای نقش کنند ولی حداقل از نگاه قانون اساسی بخش خصوصی یکی از سه بخش اقتصاد ایران است و تعاونی ها، بخش فراموش شده اقتصاد ایران باید احیا شود.

 

از سوی دیگر زمانی که صحبت از مردمی سازی به میان می آید بنگاه های کوچک به عنوان بخشی بزرگ از اقتصاد اهمیت به سزایی دارند، بنگاه های که هم اشتغال زایی می کنند و هم سهم عامه مردم را در اقتصاد افزایش میدهند.

 

در حالیکه زمانی که در همین رابطه از بخش خصوصی به میان می آید، نگاهها متوجه بنگاههای بزرگ و صاحبان ثروتی می شود که در اقتصاد رانتی ایران نه بر محور رقابت که با تکیه بر روابط انحصاری رشد کرده اند و تجربه خصولتی سازی نشان داد که نمی توان به این نوع فعالین اقتصادی به عنوان جایگزین دولت اعتماد کرد.

 

خلاصه برداشت ها و تفاسیر ناقص، می تواند مسیر یک سیاست درست را به به شدت منحرف کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی
ناگفته‌هایی از انفجار سال ۶۳ در نمازجمعه تهران

ناگفته‌هایی از انفجار سال ۶۳ در نمازجمعه تهران

گفت‌وگو با محمود مرتضائی‌فر

ناگفته‌هایی از انفجار سال ۶۳ در نمازجمعه تهران

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif برگزاری نمازجمعه‌ی تهران برای سال‌های سال همواره با یک اسم عجین بود؛ "محمود مرتضائی‌فر". با اینکه در سال‌های نهضت امام یکی از فعالین بود اما بیشتر مردم اولین چهره‌ای که از او به یاد دارند، مردی میان‌سال است که مجری برنامه‌ی ورود حضرت امام به ایران بود. همان‌که اولین‌بار برای تأیید سخن امام تکبیر گفت و این سنت را رایج کرد. تصویر دیگری که از مرتضائی‌فر به یاد مانده، مجری نمازجمعه‌ی تهران است. حتی بسیاری او را تنها با سمتی که مرحوم حاج احمدآقا به او داد می‌شناسند؛ "وزیر شعار". خاطرات او ناب و منحصربه‌فرد است؛ حتی اگر غبار سال‌ها فاصله بر آن نشسته باشد. آنچه در پیش روی شماست، مصاحبه‌ای کوتاه است با او درباره‌ی ماجرای انفجار بمب در نماز جمعه‌ی تهران در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۳۶۳؛ در زمانی که آیت‌الله خامنه‌ای مشغول ایراد خطبه‌های نماز بودند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی
کدام مقاله را در کدام جورنال منتشر کنیم ؟ (ژورنال)

کدام مقاله را در کدام جورنال منتشر کنیم ؟ (ژورنال)

گزارش میزان ارجاع به مجله های (JCR (Journal citiation Report هر سال توسط انستیتو اطلاعات علمی ISI ( Institute for scientific Information) واقع در شهر فیلادلفیای آمریکا منتشر می گردد.

این گزارش حاوی اطلاعات ارزشمندی پیرامون مجله ها و رتبه بندی آنها می باشد.
فاکتور تأثیر (Impact Faktor)، برای نخستین بار در سال 1995 و توسط بنیانگذار ISI گارفیلد Garfield مطرح شد و به سرعت به صورت دستورالعملی جهت گزینش بهترین مجله ها به کار رفت. حقیقت این است که این فاکتور ابزار کاملی برای اندازه گیری کیفیت مقاله ها نمی باشد، بلکه چون روش بهتری وجود ندارد و در حال حاضر نسبت به دیگر معیارها برای ارزیابی علمی از مزایایی برخوردار است، لذا عموماً مورد استفاده قرار می گیرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی
چگونه یک مقاله علمی بنویسیم؟ ( قسمت آخر )

چگونه یک مقاله علمی بنویسیم؟ ( قسمت آخر )

طریقه نگارش چکیده مقاله برای ارائه در نشریات بین المللی

چکیده‌ مقاله: Abstract

در مجلات‌ علمی‌، چکیده‌ مقاله‌ هم‌ معنی‌ خلاصه‌ است‌. اما در لغت‌ نامه‌ این‌ دو معنا تعریفی‌متفاوت‌ دارند. ‌بعضا در متون‌ علمی‌ هر دو به‌ یک‌ معنی‌ بکار می‌ روند. بطوریکه‌ بعضی‌ مجلات‌ از یک‌ لغت‌ برای‌ هر دو مفهوم‌ استفاده‌ می‌نمایند، البته‌ این‌ روش‌ فراگیر نیست‌ و بسیاری مجلات بین چکیده و خلاصه مقاله تمایز قائل هستند. (معمولا چکیده مقاله ای که قبل از ارسال اصل مقاله برای یک مجله ارسال میگردد، چکیده مقاله پیشین نامیده میشود که با چکیدهای که در پایان مجلات آورده میشود چکیده پسین تفاوت اساسی دارد).

چکیده‌ مقاله‌ قسمتی‌ است‌ که‌ خواننده‌ بعد از جذب‌ شدن‌ توسط‌ عنوان‌ مقاله‌ به‌ آن‌ نگاه‌ کرده‌ و آنرا می‌خواند، ‌ چکیده‌ علاوه‌ بر کوتاه‌ بودن‌ باید بطور معنی‌ داری‌ خلاصه‌ شده‌ و حاوی‌ مطالب‌ اصلی‌ و مهمترین‌ یافته‌ های مسلم‌ مقاله‌ باشد.

باید به‌ مجله‌ای‌ که‌ می‌ خواهید برای‌ آن‌ مقاله‌ بفرستید نگاه‌ کرده‌ و طول‌ متوسط‌ چکیده‌ ها رااز آن‌ استخراج‌نمائید، علاوه‌ براین‌ باید به‌ قسمت‌ "توضیحاتی‌ برای‌ نویسندگان‌" رجوع‌ کرده‌ و اگر قوانین و ضوابط‌ خاصی‌ برای‌ نوشتن‌ چکیده‌ در آن‌ ذکر شده‌ آنرا رعایت‌ نمائید. مثلا معمولاً گفته‌ می‌ شود که‌ چکیده‌ باید بین‌ صد تا صد و پنجاه کلمه‌ باشد.

چکیده‌ باید حاوی‌ بخشهای زیر باشد:

·         حقایق‌ واصول‌ بکار برده‌ شده‌

·         روشها

·         نتایج‌ اصلی‌

·         اهمیت‌ نتایج‌ و تعبیر و تفسیر آنها

چکیده‌ مقاله‌ باید حاوی‌ مطالب‌ و حقایق‌ یافت‌ شده‌ در کار تحقیقی‌، و مهمترین‌ نتایج‌ و میزان‌ اهمیت‌ کار انجام شده بوده‌ ومعنی‌ هر یک‌ از یافته‌ ها را بیان‌ نماید. نباید در چکیده‌ مطالبی‌ رابیان‌ نمود که‌ در مقاله‌ نیامده‌ است‌ بلکه‌ بایدیافته‌ های‌ مرتبط بامقاله‌ را در برداشته‌ و دقیق‌ باشد . نباید در قسمت‌ چکیده‌ از عباراتی‌ مثل‌ "اهمیت‌ یافته‌ ها در این‌ مقاله‌ بحث‌ شده‌ است‌..." استفاده‌ نمود زیرا این‌عبارت‌ و نظایر آن‌ هیچگونه‌ اطلاعاتی‌ را به‌ خوانندگان‌ نمی‌ دهند و غیر مفید هستند و فقط محدودیت استفاده از کلمات را برای شما بیشتر می کنند.(سقف150کلمه)- . بجای‌ اینها باید یافته‌ ها راذکر نموده‌ و بیان‌ کنید که‌ چرا این‌ یافته‌ ها مهم‌ هستند.

چهار جزء اصلی‌ هر چکیده‌ عبارتند از:

1- یافته‌ هایتان‌ ، یا چیزی‌ که‌ قصد یافتن‌ ‌ آنرا داشته‌اید. این‌ موضوع‌ ممکن‌ است‌ قبلا در قسمت‌  عنوان‌مقاله‌ ذکر شده‌ باشد.

2- اگر روشهای‌ بکار برده‌ شده‌ در کار تحقیقی‌ جالب‌ هستند توضیحی‌ راجع‌ به‌ آنها ذکر کنید در غیر  اینصورت لزومی‌ به‌ اینکار نیست‌.

3- نتایج‌ اصلی‌ کار را همراه‌ با تعابیراصلی آنها بصورت شفاف وواضح ذکرکنید.هرگزنبا ید از توصیفات‌ مبهم‌  استفاده‌ نمائید. تعبیر و تفسیر‌ از نتایج‌ را براساس‌ اهمیت‌ ، کاربرد و استنباط‌ از آنها ذکر نمائید.

4- حجم یک چکیده نباید بیش از 150کلمه باشد.

هر یک‌ از موارد فوق‌ را حداکثر در چند جمله‌ ذکر نموده‌ و از کلمات اختصاری‌ که در متن‌ استفاده‌ نموده‌ایدو یا خود آنها را مخفف‌ کرده و به اختصار آورده اید، در قسمت‌ چکیده‌ استفاده‌ ننمائید. در چکیده‌ از اشکال‌ و جداول‌ استفاده‌ ننموده‌ و به‌آنها آدرس‌ هم‌ ندهید. از عبارات‌ ساده‌ و مسلم‌ همراه‌ با مقادیر و اعداد استفاده‌ کنید. مثلا بنویسید:"هشتادوشش‌ درصد ( 86%) بیماران‌ بعد از درمان‌ سلامت‌ خود را به‌ دست‌ آوردند"

در چکیده جملات‌ را طوری‌ ننویسید که‌ نیاز باشد به‌ منبعی‌ آدرس‌ بدهید ولی‌ اگر لازم‌ شد که‌ درچکیده‌ به‌ منبعی‌ آدرس‌ دهید باید تمام‌ مشخصات‌ منبع‌ یعنی‌: زمان‌ چاپ‌ ، نام‌ نویسندگان،‌ نام‌ مجله‌ و غیره‌ راذکر کنید .

مقاله ISI چگونه ارزیابی می شود ؟

از جمله عوامل مورد ارزیابی و رعایت استانداردهای بانک اطلاعاتیISI، کمیته علمی منتخب مجله، تنوع بین المللی مقاله های چاپ شده درآن، نشر به موقع مجله و جایگاه نشر آن می باشد.

این گزارش حاوی اطلاعات ارزشمندی پیرامون مجله ها و رتبه بندی آنها می باشد. فاکتور تأثیر (Impact Faktor)، برای نخستین بار در سال 1995 و توسط بنیانگذار ISI گارفیلد Garfield مطرح شد و به سرعت به صورت دستورالعملی جهت گزینش بهترین مجله ها به کار رفت. حقیقت این است که این فاکتور ابزار کاملی برای اندازه گیری کیفیت مقاله ها نمی باشد، بلکه چون روش بهتری وجود ندارد و در حال حاضر نسبت به دیگر معیارها برای ارزیابی علمی از مزایایی برخوردار است، لذا عموماً مورد استفاده قرار می گیرد. JCR بیش از 7500 مجله معتبر را در حدود 200 حوزه موضوعی از سال 1997 به بعد در بر می گیرد و با استفاده از آن می توان مجله ها را در حوزه های تخصصی، طبقه بندی و شاخص های رتبه بندی آنها را بررسی کرد. JCR در دو نسخه موجود است، نسخه علمی آن در بر گیرنده بیش از 5900 ژورنال علمی و نسخه علوم اجتماعی مشتمل بر 1700 ژورنال است. JCR از طریق Web of knowledge به شرط پرداخت وجه اشتراک قابل بررسی است.

ضریب تاثیر (IF) چیست؟

فاکتور تاثیر به صورت میانگین، تعداد ارجاعات به یک مورد قابل استناد (نظیر مقاله پژوهشی، مقاله مروری، نامه، یاد داشت، چکیده و..) در یک مجله علمی در طول زمانی معین تعریف شده است. فاکتور تأثیر، تعداد ارجاعات به مقاله های منتظر شده در دو سال قبل مجله تقسیم بر تعداد مقاله های منتشر شده در دو سال مذکور است. در مواردی فاکتور تأثیر مجله بطور میانگین (که معدل فاکتور تأثیر طول دوران فهرست شدن آن مجله در ISI می باشد)، نیز مورد استفاده قرار می گیرد. این شاخص مهمترین و در عین حال کاربردی ترین شاخص ارزیابی مجله ها از نظر ISI است. این عامل همه ساله توسط ISI بر مبنای ارجاعات به هر یک از مجله های علمی آن محاسبه می شود و نتیجه در گزارش JCR منتشر می شود. این ضریب نه برای مقاله یا نویسنده بلکه برای مجله محاسبه می شود. محاسبه بر مبنای یک دوره سه ساله صورت می گیرد.

چگونه یک مقاله ISI ارزیابی می شود؟

برای اینکه بتوانید یک مقاله بنویسید، لازم است در این زمینه اطلاعاتی داشته باشید. اگر این مقاله را برای مؤسسه اطلاعات علمی ISI می نویسید، احتمالاً برایتان مهم است که بدانید این مقاله ها چگونه ارزیابی می شود. امروزه ارزیابی مقاله های علمی یکی از دغدغه های جوامع علمی می باشد. مؤسسه اطلاعات علمیISI برای ارزیابی تحت پوشش فهرست نویسی خود، سه شاخص در نظر گرفته است: 1- فاکتور تأثیر گذار (IF): این شاخص مهمترین و در عین حال کاربردی ترین شاخص ارزیابی مجله ها از نظر ISI است.

2- شاخص فوری(Immediately): تعداد ارجاعات به مقاله های منتشر شده مجله در سال مورد ارزیابی تقسیم بر تعداد مقاله های منتشر شده در همان سال مجله مذکور است. این شاخص در حقیقت شیب رشد منحنی ارجاعات را بیان می کند. 3- شاخص نیمه عمر استناد(Cited Half-Life):نیمه عمر ارجاعات یا نیمه عمر استناد، تعداد سال هایی است که از سال ارزیابی باید به عقب برگشت تا شاهد پنجاه درصد کل ارجاعات به مجله در سال مورد ارزیابی باشیم.

به عبارت دیگر، این شاخص مدت زمانی که نیمی از کل استنادات به آن مجله صورت پذیرفته باشد را نشان می دهد و در حقیقت سرعت کاهش میزان ارجاعات به مجله را بیان می کند. بدیهی است که وقتی مقاله های یک مجله ارزش خود را برای ارجاعات، زود از دست بدهند (مقاله ها سطحی باشند و خیلی زود بی ارزش شوند)، تنها به مقاله های جدید مجله ارجاع داده می شود. این موضوع باعث می شود که نیمه عمر ارجاعات به مجله کاهش یابد. بنابراین هر چه نیمه عمر ارجاعات به مجله بیشتر باشد، نشان می دهد که ارزش مقاله های مجله در طول زمان بیشتر حفظ شده است و هنوز مورد ارجاع قرار می گیرند.

در مجموع هرچه نیمه عمرارجاعات به یک مجله بیشتر باشد، ارزش مجله بالاتر می رود. در پایان هر سال، مجله های تحت پوشش فهرست نویسی ISI که در فهرست وبگاه علم (Web of Science=WOB) قرار گرفته اند، ارزیابی می شوند. معیارهای ارزیابی و سنجش همان شاخص های ارزیابی ISI (سه شاخص اشاره شده دربالا) می باشند. نتایج این ارزیابی نیز درگزارش های ارجاع مجله JCR هر سال جهت اطلاع عموم اعلام می شود. در بین فاکتورهای بالا، فاکتور تأثیر، کاربردی ترین شاخص می باشد و امروزه به طور گسترده ای در درجه بندی و ارزیابی مجله های مورد استفاده قرار می گیرد. این فاکتور در حقیقت توانایی مجله و هیأت تحریریه آن را در جذب بهترین مقاله ها نشان می دهد.

بانک اطلاعات ISI، مرکزی برای فهرست نمودن و پوشش دادن جامع مهمترین مجله های علمی منتشره در دنیا به منظور تبادل اطلاعات میان پژوهشگران مختلف می باشد. پر واضح است که منظور از پوشش جامع، فهرست نمودن کل مجله های علمی منتشر شده در جهان نمی باشد. چرا که از طرفی مقرون به صرفه نیست و از طرف دیگر تمام مجله های نشر یافته در جهان از استانداردهای ISI پیروی نکرده اند و از غنای علمی لازم برخوردار نیستند. ارزیابی مجله های علمی ISI به طور مستمر و مداوم هر دو هفته صورت می گیرد.

ارزیابی کنندگان ISI در حدود 2000 عنوان جدید را سالانه مورد ارزیابی قرار داده و تنها 10 تا 12 درصد از مجله های علمی ارزیابی شده، انتخاب می شوند. هر مجله علمی قبل از انتخاب شدن و فهرست شدن در ISI یکسری مراحل ارزیابی را پشت سر می گذارند.

از جمله عوامل مورد ارزیابی و رعایت استانداردهای بانک اطلاعاتیISI، کمیته علمی منتخب مجله، تنوع بین المللی مقاله های چاپ شده درآن، نشر به موقع مجله و جایگاه نشر آن می باشد. لازم به ذکر است که هیچ یک از این عوامل به تنهایی مورد بررسی و ارزیابی قرار نمی گیرد، بلکه با بررسی مجموع عوامل، یک امتیاز کلی داده خواهد شد.

از جمله مواردی که در ارزیابی مجله مورد توجه قرار دارد این است که عنوان مقاله ها، چکیده و کلمات کلیدی باید به زبان انگلیسی باشد همچنین توصیه می شود که منابع نیز به زبان انگلیسی نوشته شوند. اگر چه اطلاعات علمی مهم به تمامی زبانها به چاپ می رسد، اما موارد ذکر شده باید به زبان انگلیسی باشد تا تحت داوری و ارزیابی ISI قرار گیرد زیرا ارزیابی کنندگان مجله های علمی در ISI نمی توانند عناوین ومنابع بکار رفته در مقاله ها را به زبان انگلیسی ترجمه کنند. داوری علمی و تخصصی مقاله های چاپ شده در مجله توسط داوران نام آشنای علمی از جمله عمده ترین موارد مورد توجه ارزیابی کنندگان می باشد که گویای اعتبار و غنای علمی مجله است. سه پایگاه WOS ، EST و JCR از معتبرترین پایگاه های علم سنجی هستند که توسط مؤسسه اطلاعات علمی ISI تهیه و روز آمد سازی می شوند.

پایگاه Essential Science Indicators) ESI بر مبنای دوره های زمانی 10 ساله، به ارائه آمار در قالب شاخص های تعیین شده تولید علم از جمله رتبه علمی کشورها بر اساس تعداد تولیدات علمی، تعدا کل استنادها و نسبت استناد به تولیدات علمی می پردازد. در پایگاه Web of Science(WOS) امکان جستجو و استخراج اطلاعات در طول دوره های زمانی مختلف بر اساس شاخص های گوناگون علم سنجی وجود دارد.

پایگاه (JCR (Journal citation Reports به ارائه گزارش استنادی نشریه ها می پردازد. از طرفی تعداد نشریه هایی که هر کدام از این پایگاه ها نمایه می کنند نیز با دیگری متفاوت است.

بهترین معیارهای ISI برای نمایه کردن مجله ها چیست؟

در سایتISI چهار مورد به عنوان ملاک های اصلی نمایه شدن مجله آمده است که عبارتند از:

1- زمان بندی نشر، تعریف شده باشد یعنی معلوم باشد که فصلنامه است، ماهنامه است یا... و در موعد معین هم آماده شود.

2- فرآیند داوری برای مجله تعریف شده باشد.

3- قواعد نشر بین المللی را رعایت کند. برای مثال، عنوان مجله گویای محتوای آن باشد.

4- مقاله به هر زبانی که باشد مهم نیست ولی چند مورد در آن باید به زبان انگلیسی باشد که عبارتند از: اسامی نویسندگان، عنوان، چکیده و کلمات کلیدی و حتی الامکان منابع و مآخذ هم انگلیسی باشد.

موارد فرعی هم وجود دارد که شامل این موارد است:

1- مجله باید حوزه بین المللی داشته باشد و به یک حوزه جغرافیایی خاص تعلق نداشته باشد.

2- در حوزه آن مجله، ترجیحاً مجله مشابه نباشد یا اگر هست آن مجله معیار برتری نسبت به آنها داشته باشد.

3- افراد به وجود آورنده آن حتی الامکان افراد شناخته شده ای باشند.

4- افراد به وجود آورنده، توزیع جغرافیایی مناسبی داشته باشند مثلاً همه ایرانی نباشند.

البته موارد فرعی، نمره اضافه دارد و در قبولی یا رد مجله از طرفISI نقش بازی نمی کند.

موسسه ISI و چگونگی ارسال مقاله علمی به این مرکز

موسسه اطلاعات علمی (Institute for Scientific Information):

بانک اطلاعات ISI مرکزی برای فهرست نمودن و پوشش دادن جامع مهمترین مجلات علمی منتشره در دنیا به منظور تبادل اطلاعات میان پژوهشگران مختلف می باشد. شمار مجلات ISI ثابت نیست. یک مجله ممکن است در یک زمان٬ از مجلات ISI محسوب شود٬ اما به دلیل کاهش بار علمی٬ بعداً از لیست مجلات ISI کنار گذاشته شود. در حال حاضر بیش از ۱۶۰۰۰ مجله٬ در لیست ISI قرار دارند. هر ساله ۲۰۰۰ مجله جدید مورد ارزیابی قرار می گیرد و حدود ده درصد آنها به لیست ISI اضافه می شوند.

هر مجله علمی قبل از انتخاب شدن و فهرست شدن در ISIیکسری مراحل ارزیابی را پشت سر می گذارد. ازجمله عوامل مورد ارزیابی و رعایت استانداردهای بانک اطلاعاتی ISI ، کمیته علمی منتخب مجله، تنوع بین المللی مقالات چاپ شده در آن، نشر به موقع مجله و جایگاه نشرآن می باشد. لازم به ذکر است که هیچ یک از این عوامل به تنهایی مورد بررسی و ارزیابی قرار نمی گیرد بلکه با بررسی مجموع عوامل یک امتیاز کلی داده خواهد شد. از جمله مواردی که در ارزیابی مجله مورد توجه قرار دارد این است که عنوان مقالات، چکیده و کلمات کلیدی باید به زبان انگلیسی باشد همچنین توصیه می شود که منابع نیز به زبان انگلیسی نوشته شوند. اگر چه اطلاعات علمی مهم به تمامی زبانها به چاپ می رسد اما موارد ذکر شده باید به زبان انگلیسی باشد تا تحت داوری و ارزیابی ISI قرار گیرد زیرا ارزیابی کنندگان مجلات علمی در ISI نمی توانند عناوین و منابع بکاررفته در مقالات را به زبان انگلیسی ترجمه کنند. داوری علمی و تخصصی مقالات چاپ شده در مجله توسط داوران نام آشنای علمی از جمله عمده ترین موارد مورد توجه ارزیابی کنندگان می باشد که گویای اعتبار و غنای علمی مجله است.

ارجاع به خود یا self citation چیست؟

اگر منابع ذکر شده در مقاله٬ پژوهش نویسندگان خود مقاله باشد٬ این کار از ارزش مقاله می کاهد زیرا جنبه بین المللی بودن آن را ضعیف می کند. درجه ارجاع به خود مجلات ISI معمولا کمتر از ۲۰٪ است.

ضریب تاثیر یا درجه تاثیر یا Impact factor چیست؟

این عامل همه ساله توسط ISI برمبنای ارجاعات به هر یک از مجلات علمی آن محاسبه می شود و نتیجه در گزارشات ارجاع مجله یا Journal Citation Reports یا به اختصار JCR ٬ منتشر می شود. این ضریب٬ نه برای مقاله یا نویسنده٬ بلکه برای مجله محاسبه می شود. محاسبه برمبنای یک دوره سه ساله صورت می گیرد. فرضا اگر در سال ۸۴ جمعا ۴۰ ارجاع به یک مجله صورت گرفته باشد و در آن مجله در سال ۸۲ تعداد ۲۶ مقاله و در سال ۸۳ تعداد ۲۴ مقاله چاپ شده باشد٬ ضریب ارجاع آن مجله٬ از تقسیم ۴۰ بر ۵۰ به دست می آید که ۸/۰ است. یعنی به طور متوسط٬ هر مقاله آن نشریه ۸/۰ مرتبه مورد استناد مقالات دیگر قرار گرفته است.

ISI بودن یک مجله را چگونه تعیین کنیم؟

بهترین راه٬ مراجعه به سایت هایی نظیر تامسون است. زیرا همچنان که گفته شد٬ هم تعداد مجلات زیاد است و هم ISI محسوب شدن یک مجله ممکن است همیشگی نباشد.هر نشریه با هر امتیاز علمی در کشور چاپ شود اگر ضریب تأثیرش صفر باشد، در این پایگاه قرار نمی گیرد. متأسفانه، در حال حاضر تمامی نشریات ایرانی دارای ضریب تأثیر صفر بوده و جایی در این پایگاه ندارند.

ISC چیست؟

ISC یا همان پایگاه استنادی علوم جدید و تکنولوژی که همانند ISI دارای مقالات دانشمندان است که خوشبختانه در ایران نیز چنین پایگاهی تاسیس شده است وهم اکنون به فعالیت می پردازد.

معیار اصلی ورود مجلات به نمایه های سه گانه ISI چیست؟

بر اساس قانون تجمع گارفیلد متون هسته برای تمامی رشته های علمی بیش از 1000 مجله نیست. همچنین مطالعه ای از سوی گارفیلد بر روی پایگاه اطلاعاتی اِس.سی.آی (Science Citation Index) نشان داده است که 75% ارجاعات در کمتر از 1000 عنوان مجله شناسایی شدند.

حال اگر لازم نباشد که یک نمایه استنادی چند رشته ای جامع بیشتر از چندهزار مجله را پوشش دهد، این مجلات را چگونه باید برگزید؟

هر چند برخی شائبه تاثیر پذیری این امر از سیاست و ... را مطرح می کنند ولی نظر ISI Thomson چیز دیگری است. یعنی هزینه- کارآیی. گارفیلد خود می گوید: چون مساله پوشش، وجهی عملا اقتصادی دارد، معیار برای آنچه انتخاب می شود، هزینه-کارایی است. هدف هزینه کارآمدی یک نمایه به حداقل رسانیدن هزینه در ازای شناسایی یک مدرک مفید و به حداکثر رسانیدن احتمال دستیابی به یک مدرک مفید منتشره است. یک نمایه هزینه- کارآمد باید پوشش دهی خود را تا حد امکان محدود به آن مدارکی نماید که ممکن است افراد مفیدشان بدانند. به زبان ساده ISI Thomson مجلاتی را نمایه می کند که احتمال استناد به آنها بیشتر باشد.ولی چه شاخصی می تواند صلاحیت ورود دیگر مجلات به جمع مجلات منبع ISI Thomson را تایید کند.

جواب بسیار ساده است: فراوانی استناد به مجلات در منابعی که پیشتر در این نمایه وارد شده اند.اگر دانشگاهها می خواهند مجلات خود را در نمایه های سه گانه ISI Thomson وارد کنند، علاوه بر رعایت ضوابط عمومی مانند وضعیت نشر، کیفیت مقالات، ترکیب سردبیری و تحریریه و ... باید در جستجوی راهکارهایی باشند که به مجلات آنها از سوی مجلات منبع ISI Thomson، استناد شود. شاید یکی از راهها تشویق محققان دانشگاه در استناد به مدارک مجلات داخلی، در مقالات ارسالی به مجلات تحت پوشش نمایه های سه گانه ISI Thomson باشد.

پیوستن پایگاه استنادی علوم ایران به ISI :

رئیس کتابخانه منطقه ای علوم و تکنولوژی گفت: پیوستن ISC به ISI با هدف افزایش سهم تولیدات علمی ایران در جهان در نشستی با حضور مسئولین ISI در کتابخانه منطقه ای بررسی شد. با توجه به اینکه تمامی خصیصه های ISI در ISC نیز وجود دارد، کتابخانه منطقه ای علوم و تکنولوژی شیراز که متولی ایجاد ISC ( پایگاه استنادی علوم و تکنولوژی ) در کشور است، برای درج شدن مجلات بیشتری به زبان فارسی در ISI و ایجاد ارتباط بیشترISC با ISI تلاش می کند.

با برقراری پیوند علمی میان ISI و ISC شناسایی علم به زبان فارسی در سطح بین المللی بیشترمی شود و سهم ایران از تولیدات علمی دنیا بیشتر خواهد شد . هم اکنون بیش از 6 هزار مقاله توسط مجلات معتبر در ISC تولید می شود اما انعکاس این تولیدات علمی در سطح بین المللی کم است که با درج تعدادی از مجلات در ISI بازتاب علمی ایران در جهان بیشتر می شود.

وی با بیان اینکه هم اکنون 25 مجله ایرانی توسط ISI شناسایی شده و نمایه می شود، افزود: در حال حاضر تلاش می شود این تعداد به 500 مجله افزایش یابد . مسئول راه اندازی ISC در ایران با بیان اینکه ایران چهارمین کشور دارای مطالعات استنادی علوم بر پایه ISI است، گفت: کشورهای ژاپن و چین نیز توانسته اند مجلات خود را به همین روش در ISI درج کنند.

گفتنی است کتابخانه منطقه ای علوم و تکنولوژی شیراز چندی پیش مأمور راه اندازی پایگاه استنادی علوم ایران و جهان اسلام شد و این مرکز هم کانون در تلاش برای سنجش تولیدات علمی در کشورهای اسلامی، رتبه بندی نشریات کشورهای اسلامی، تولید نمایه استنادی علوم کشورهای اسلامی به منظور توسعه ISC در میان تمامی کشورهای اسلامی و پیوند دادن ISC به ISI است .

لیست ژورنال های ISI

http://science.thomsonreuters.com/mjl/

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی
چگونه یک مقاله علمی بنویسیم؟ ( قسمت دوم )

چگونه یک مقاله علمی بنویسیم؟ ( قسمت دوم )

آیین نگارش

چنان‏که بیان شد، محقق باید ابعاد سه گانه محتوایی، ساختاری و نگارشی مقاله را مورد توجه قرار دهد. آنچه تاکنون بیان شد، خلاصه‏ای از اصول محتوایی و ساختاری یک مقاله علمی بود. اکنون به بررسی اصول کلی آیین نگارش که رعایت آن در تحریر مقاله علمی ضروری به نظر می‏رسد، می‏پردازیم.

الف) متن علمی تا حدّ ممکن باید مختصر و مفید باشد. به همین جهت لازم است از آوردن نقل قول‏های غیرضروری و حجم‏افزا، تفنن‏های شاعرانه و ذوقی، بیان‏های عاطفی واحساسی و گزافه‏نویسی اجتناب شود.

ب) از آوردن عبارت‏های مبهم، مغلق و پیچیده و واژه‏های نامأنوس باید احتراز گردد.

ج) باید از ذکر بندهای طولانی و جمله‏های بلند خودداری شود.

د) مطالب باید ساده، روان، جذاب و به گونه‏ای صریح و روشن بیان گردد.

ر) در نقل مطالب، ضروری است امانت‏داری را با ذکر مشخصات دقیق منبع رعایت نمود. هر چند در این باب نباید به دام افراط و تفریط - که حمل بر فضل فروشی یا سهل‏انگاری است- افتاد.

ش) هر بخش از نوشته که شامل یک اندیشه و مطلب خاصی است، باید در یک بند (پاراگراف) آورده شود.

ص) باید از به کاربردن کلمات مترادف به جهت افزایش حجم اجتناب شود.

ط) باید از به کاربردن افراطی حروف اضافه و حروف ربط در متن پرهیز گردد.

ع) باید از به کاربردن تعبیرهای نامناسب و عامیانه و استعمال الفاظ ناروا، رکیک و غیراخلاقی احتراز شود.

تایپ مقاله

امروزه تقریبا اکثر مجلات علمی، مقالات خود را به صورت تایپ شده می‏پذیرند، بدین روی و برای تکمیل شدن بحث، برای آشنایی مؤلفان محترم، برخی از اصول تایپ، بیان می‏گردد.

الف) عنوان مقاله در وسط سطر و با فاصله چهار سانتی‏متر از بالا با قلم یاقوت، شماره شانزده تایپ می‏گردد.

ب) نام مؤلف در زیر عنوان و در وسط سطر و با فاصله 5/1 سانتی متر، با قلم ترافیک، شماره ده تایپ می‏شود.

ج) رتبه علمی و محل خدمت مؤلف یا مؤلفان با علامت ستاره () یا شماره در پاورقی همان صفحه و با قلم لوتوس نازک شماره دوازده که متناسب با قلم پاورقی است، تایپ می‏گردد.

د) عناوین فرعی مقاله با شماره‏های تفکیک‏کننده مانند: 1.، 2.، 3.، و...، با قلم لوتوس سیاه، شماره چهارده تایپ می‏گردد.

ر) عناوین فرعی‏تر با شماره‏های تفکیک کننده 1.1، 2.1 و... با قلم لوتوس سیاه، شماره سیزده تایپ می‏گردد.

س) متن مقاله با قلم لوتوس نازک، شماره چهارده تایپ شده و ابتدای هر پاراگراف یا بند با کمی تورفتگی (اشپون) با فاصله 5/0 سانتی متر آغاز می‏گردد.

ص) فاصله بین سطرهای متن 5/1 سانتی متر و فاصله آنها از عنوان‏های فرعی دو سانتی متر است.

ط) فاصله حاشیه صفحه‏ها از هر طرف دو سانتی متر و از بالا و پایین نیز دو سانتی متر است و فاصله آخرین سطر با پاورقی یک سانتی متر است.

ع) نقل قول‏های مستقیم در داخل گیومه با قلم لوتوس نازک، شماره دوازده تایپ می‏گردد.

ف) شماره صفحات در گوشه سمت چپ و بالای صفحه تایپ می‏گردد.

ق) مقاله فقط بر یک طرف صفحه تایپ می‏شود.

ک) باید در تایپ مقاله از به کاربردن قلم‏های متنوع و متفاوت اجتناب شود.

ل) قلم انگلیسی لازم برای تایپ پاورقی، Times Mediumبا شماره هشت است و همین قلم برای انگلیسی در متن و منابع با شماره ده استفاده می‏شود.

ویرایش متن

ویرایش متن بر عهده ویراستار است که باید طبق قوانین مربوط به نشر و ضوابط علمی صورت دهد. هرچند ویرایش، وظیفه محقق نیست، برای آشنایی محققان، به توضیحی اجمالی در این رابطه می‏پردازیم:

هر اثر تحقیقی دو نوع ویرایش می‏شود: ویرایش فنی و ویرایش محتوایی.

ویرایش فنی

در ویرایش فنی مسائلی از قبیل به دست دادن ضبط لاتینی نام‏ها یا معادل فرنگی اصطلاحات فنی، تعیین محل تصاویر، اشکال و جدول‏ها، مراعات شیوه مناسب برای معرفی مشخصات کتاب‏شناسی، تهیه فهرست مندرجات، فهرست تفصیلی، واژه‏نامه، فهارس دیگر، تنظیم صفحه عنوان و صفحه حقوق، اعراب گذاری‏های لازم، تبدیل مقیاس‏ها و سنوات، توضیح لازم برای برخی از اصطلاحات، معرفی اجمالی بعضی از اعلام در صورت نیاز انجام می‏شود.

ویرایش محتوایی

هر نوع کاستی و نادرستی نحوی و زبانی در این ویرایش اصلاح می‏شود. اگر اثر تحقیقی، متن تصحیح شده باشد، به بدخوانی‏های مصحح توجه و با مراجعه به منابع - در صورت همکاری مصحح و در اختیار قرار دادن منابع- از درستی واعتبار توضیحات و تعلیقات وی اطمینان حاصل می‏شود. در مورد آثار ترجمه شده مطابقت تمام وکمال ترجمه با متن اصلی لازم است (دهنوی، 1377، ص 100).

پیوست‏ها

اگر مقاله علمی دارای مطالبی باشد که در گزارش پژوهش علمی ضروری نیست، مؤلف آن را در پیوست‏ها، ضمیمه مقاله می‏نماید. به‏طور کلی آنچه پرسشنامه را در درک، ارزشیابی و تکرار پژوهش یاری می‏کند، مانند نسخه کاملی از آزمون‏ها یا پرسش نامه‏های چاپ نشده و شاخص‏های آماری آنهاو...، می‏تواند در پیوست آورده شود.

در این بخش، برخی از پیوست‏های مربوط به این مقاله آورده شده است:

1.8.فرم ارزیابی مقاله مربوط به تحقیقات میدانی (شماره 1). 2.8.فرم ارزیابی مقاله مربوط به تحقیقات کتابخانه‏ای (شماره 2). 3.8.فرم ارزیابی مقاله مربوط به ترجمه (شماره 3). 4.8.نشانه‏های ویراستاری.

2. محققان برای آشنایی با ملاک‏های محتوایی و ساختاری، به فرم های ارزیابی مقالات مراجعه فرمایند.

3. Theory

4. Explanation .

5. Research.

6 .Methodology.

7 .Abstract.

8 .Key Words.

9.Scientific Method.

10.Introduction.

11.Method.

12. Subjects.

13.Instruments .

14.Research Design.

15 . Procedure

16.Data Analysis.

17 . results.

18.Discussion.

19.Interpretation .

20.Conclusion.

21.Referrals.

22. Citation.


24.
راه تشخیص آن در کتاب فهرست مستند «اسامی مشاهیر و مؤلفان» اثر کتابخانه ملی آمده است.

25. Edition.

چهارچوب مقاله و قواعد مقاله نویسی

تحقیق و پژوهش از اهمیت ویژه ای برخوردار است و به جرات میتوان گفت که همه پبشرفت های علمی صنعتی پژوهشی تکنولوژی و جامعه شناسی بر پایه تحقیق و پژوهش استوار است. اصلی ترین و مهمترین شیوه ارائه نتایج یک مطالعه و تحقیق، تهیه مقاله پژوهشی است و محققی در صحنه تولید وانتشار علمی موفق است که بتواند نتایج پژوهش خود را در مجلات معتبر پژوهشی به چاپ برساند. از آنجا که نوشتن صحیح و مناسب یک مقاله یک رکن اساسی برای چاپ مقالات علمی میباشد، در اینجا سعی شده است که به بررسی روش های صحیح نگارش مقالات پژوهشی پرداخته شود. به طور کلی هر مقاله پژوهشی شامل اجزای اصلی زیر است:

·         عنوان

·         نام نویسنده یا نویسندگان

·         اطلاعات تماس

·         چکیده

·         واژگان کلیدی

·         مقدمه

·         مبانی نظری تحقیق

·         روش تحقیق

·         یافته های تحقیق

·         بحث و نتیجه گیری

·         فهرست منابع

عنوان مقاله

1) اولین بخش یک مقاله عنوان است که باید اشتراکاتی با موضوع اصلی تحقیق داشته باشد و به شکلی جذاب جمله‌بندی شده باشد. نکات زیر در انتخاب عنوان مقاله قابل توجه هستند: 2) عنوان مقاله حتی الامکان باید دقیق و رسا بوده و از به کار بردن اصطلاحات ناآ شنا یا اختصاری خودداری شود. 3) عنوان مقاله حتی الامکان باید جمله خاصی باشد که نکات اصلی و عمده موضوع را در بر داشته باشد. 4) به طور معمول (نه همیشه) و در نام‌گذاری اکثر تحقیق ها این نکات در نظر گرفته می شود: چه چیزی را میخواهیم بررسی کنیم، در چه جامعه ای، در کجا و در چه زمانی. مثلا عنوان یک مقاله میتواند این باشد: بررسی رابطه سطح سواد مادران و تغذیه کودکان در شهر تهران سال 1386 5) عنوان باید «فاقد پیش داوری» باشد. به عنوان مثال، انتخاب این عنوان برای یک مقاله، مناسب به نظر نمی رسد: بررسی علل بی علاقگی رانندگان نسبت به بستن کمربند ایمنی! 6) اگر کلماتی در توصیف ویژگی مطالعه شما نقش کلیدی دارند حتما در عنوان خود آن را بگنجانید. مثل مطالعه آینده نگر مطالعه دوسویه کور یا مطالعه تصادفی شده 7) هیچ گاه نباید در عنوان مقاله نتیجه پژوهش را به صورت ثابت شده ذکر نمود.

نویسندگان و آدرس ها

اسامی نویسندگان و همکارانی که در مطالعه شرکت داشته اند باید بطور کامل ذکر شود. همچنین نویسنده اصلی که مسئول ارتباط با خوانندگان است باید مشخص شده و آدرس کامل و ایمیل وی در اختیار خوانندگان قرار گیرد.

چکیده تحقیق

چکیده پس از عنوان بیشتر از سایر بخشهای یک مقاله خوانده میشود و در چکیده قسمت های مختلف مقاله شامل مقدمه، اهداف، روشها و نتایج تحقیقق بصورت خلاصه ذکر می شود. متن بسیاری از مقاله ها به طور کامل در دسترس ما نیست و گاهی فرصت برای خواندن تمام مقاله نداریم و از این رو چکیده مقاله اهمیت زیادی دارد. در اکثر مجلات تعداد کلمات چکیده 150 تا 250 کلمه محدود است.

واژگان کلیدی

چند واژه کلیدی که از اهمیت زیادی در مطالعه برخوردارند، در این قسمت ذکر می شود. ضمن این که با ذکر واژه های کلیدی در سایتهای علمی می توان به دنبال مقاله نیز گشت. به طور معمول تعداد این واژه ها حدود 6-5 کلمه در نظر گرفته می شود.

مقدمه

مقدمه یک مقاله پژوهشی ضمن بیان مسئله و تشریح موضوع به آن مسئله پاسخ میدهد که ارزش مطالعه حاضر برای انجام آن چه بوده است. در حقیقت با مطالعه مقدمه یک مقاله پژوهشی، خواننده با مسئله تحقیق آشنا شده و ضرورت انجام پژوهش را درک میکند. متن مقدمه باید روان باشد و حتی الامکان به صورت خلاصه و حداکثردر 2 صفحه تایپ شود.

روش تحقیق

در این قسمت از مقاله چگونگی و روش انجام پژوهش توضیح داده می شود. همچنین نمونه های مورد بررسی، چگونگی نمونه گیری، جامعه هدف، مراحل اجرائی پژوهش و نحوه تجزیه و تحلیل داده ها ذکر می شود. در این قسمت در مورد تغییر بیشتر بحث شده و روش اندازه گیری و میزان دقت و چگونگی کنترل آنها بیان می شود.

یافته های تحقیق

در این قسمت نتایج بدست آمده از پژوهش ذکر می شود. نتایجی کلیدی مطالعه باید با کلمات روان و دقیق و بدون بزرگ نمایی ذکر شود. از روشهای مختلفی برای ارائه نتایج استفاده می شود. استفاده از اعداد، جداول و نمودارها کمک ارزنده ای به ارائه مطلب بطور ساده تر می نماید اما لازم است داده های جداول و نمودارها به طور کامل تشریح شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرند. در مواردی که از روش ها و آزمون های آماری برای بررسی نتایج و تحلیل داده ها استفاده شده باشد، باید نوع آن نیز ذکر شود.

بحث و نتیجه گیری

در این قسمت به تفسیر نتایج ارائه شده می پردازیم. همچنین می توان به مقایسه نتایج به دست آمده از مطالعه حاضر با نتایج سایر مطالعه ها پرداخت و با توجه به مجموعه شواهد نتیجه گیری نمود. در صورت لزوم می توان پیشنهادهایی برای انجام مطالعات بهتر و کامل تر در آینده ارائه داد.

فهرست منابع

در پایان لازم است کلیه منابعی که در تحقیق مورد استفاده قرار گرفته‌ اند، به شیوه ای مطلوب ذکر شوند. شیوه نگارش منابع در نشریات مختلف متفاوت است و بهتر است از راهنمایی این نشریات و شرایط نگارش مقالات کمک بگیریم.

چند نکته اساسی در ارسال مقالات به نشریات علمی

به یاد داشته باشید که قبل از ارسال چکیده مقاله خود به یک مجله، ابتدا فرم نحوه نگارش مقاله را از آن مجله دریافت نموده و چکیده خود را در قالب آن فرم تهیه و تایپ نمایید (به عنوان مثال تعداد کلمات، فونت، تعداد خطوط، فاصله خطوط از کناره های صفحه و)

دلایل عدم پذیرش چکیده یک مقاله در نشریات علمی

1) ابهام در موضوع مقاله و وجود تعداد زیاد مقالات مشابه پیشین 2) عدم تبیین زمینه اصلی تحقیق 3) نمونه گیری نامناسب 4) عدم رعایت اصول مقاله نویسی مورد نظر نشریه 5) عدم ذکر صحیح ارقام آماری 6) فقدان بحث و پرداختن به نتایج 7) چکیده های خیلی کوتاه و خیلی زیاد 8) بی دقتی در تهیه متن (غلط تایپی ، اشتباهات متن) 9) عدم ارتباط موضوع مقاله با رویکرد نشریه

چگونه یک مقاله علمی را خواندنی تر بنویسیم؟

مارتین گرگوری بیش از یک دهه پیش در مجله «نیچر» نوشت: «دو نوع نوشتار‌ علمی وجود دارد. یک نوع برای جلب خواننده و نوع دیگر فقط برای این‌که مورد ارجاع قرار گیرد و این نوع دوم مانند یک بیماری عفونی به سرعت در حال گسترش است

به نظر می‌رسد در این مقطع زمانی نیز تغییرات بسیار محدودی ایجاد شده است. هنوز هم حجم زیادی از مقالات علمی‌منتشره فقط توسط دانشمندان و محققانی که به موضوع مقاله علاقه‌مند هستند، مورد مطالعه قرار می‌گیرد و افرادی که به مطالعه گذرای مقالات علمی می‌پردازند، بیشتر به صفحات علمی روزنامه‌ها و مجلات علمی عام مراجعه می‌کنند.

با وجود مقالات فراوانی که در مورد نحوه نگارش صحیح و قابل فهم برای جلب توجه خواننده‌ها وجود دارد، دانشمندان نباید از فقدان راهنماهای مناسب برای نحوه نگارش مقالات گلا‌یه داشته باشند. بسیاری از ژورنالیست‌ها و نویسندگان حرفه‌ای این دو کتاب استاندارد در مورد نحوه نگارش مقاله خوب و علمی را مورد توجه قرار می‌دهند: اجزای سبک‌های نگارشی (استانک، وایت 1959) و درباره خوب نوشتن (زینسر 1976) حال آن‌که این کتاب‌ها و کتاب‌های مشابه‌شان برای بسیاری از دانشمندان ناشناخته‌اند. با وجود این‌که این کتاب‌ها نحوه نگارش صریح مقالات علمی را به طور دقیق بیان نمی‌کنند ولی از جهت بیان نحوه صحیح سازماندهی مطالب و نگارش مقالات شیوا و حاوی اطلاعات مفید، بسیار با ارزشند. مهم‌تر این‌که این قبیل کتاب‌ها حامل یک پیام مهم هستند که نویسندگان باید مطالب را برای خوانندگان بنویسند نه برای خودشان.

البته هنوز هم بسیاری از مقالات علمی و پزشکی، حاوی مطالب طولانی و مبهمی هستند که بیشتر خوانندگان و حتی آن‌هایی را که آگاهی مناسبی به موضوع دارند نیز گمراه می‌کنند.

مسلماً محدودیت‌هایی در شکل و ساختار مقالات علمی وجود دارد. در یک مقاله علمی علاوه بر در نظر گرفتن نکاتی که مورد نظر مجلات علمی مختلف است باید مقدمه، مواد و روش‌ها، نتایج و بحث در مورد نتایج در ارتباط با تئوری اولیه آورده شود. ماهیت مقالات علمی بیان نتایج و بحث بدون خطا (bias)، محدودیت‌هایی را در نحوه نگارش مقاله ایجاد می‌کند: بیان نتایج در جملات با فعل مجهول (passive) به آن شکل غیر شخصی می‌دهد و لزوم به کار بردن مراجع مختلف نیز مانع می‌شود که متن مقاله به خوبی دنبال شود. با این وجود، این قوانین به قدری انعطاف‌پذیر هستند که بتوان مقاله‌ای نوشت که حاوی مطالب مفید و جالب توجه باشد

10  فرمان برای نگارش علمی و جذاب

1.      یک تفکر قدیمی در معماری وجود دارد که می‌گوید شکل اشیا از عملکردشان پیروی می‌‌کند. این تفکر  در نگارش هم وجود دارد. بسیاری از دانشمندان عقیده دارند هیچ چیزی مهم‌تر از نتایج مقالاتشان نیست. اما واقعیت این است که اولین عملکرد مقاله انتقال پیام به خواننده و متقاعد کردن وی به ارزشمند بودن تحقیق انجام شده است بنابراین بهتر است قبل از شروع به نوشتن، در مورد پیام موضوع تأمل شود. حتی بهتر است پیش از نوشتن عنوان مقاله، راجع به نتایج مقاله نیز اندیشیده شود. دانشمندان امروزی کمتر به بیان نتایج خام می‌پردازند و هدفشان تفسیر و بحث بهتر نتایج است (Horton,1995).

یک نویسنده ممکن است موضوعی را در ذهن خود روشن و واضح تصور کند و نیازی به توصیف و تفسیر حس نکند در صورتی‌ که خواننده ممکن است اصلاً چنین تفکری نداشته باشد. تمام تردید‌ها توسط خوانندگان مختلف از این تفکر نویسنده ناشی می‌شود که مطلبی که در اثر بحث و گفتگوی زیاد برای وی مسجل و بدیهی شده است برای خواننده نیز واضح و روشن است. گاهی اوقات، نتایجی که مربوط به موضوع اصلی نیستند هر قدر هم که جالب باشند، بهتر است حذف شوند و اگر این نتایج حذف شده مفید و اساسی باشند بهتر است در یک مقاله دیگر مطرح شوند.

یک نوشتار باید یک پرسش اصلی را پاسخ دهد و بی‌توجهی به این موضوع از دلایل شایع بی‌میلی خوانندگان نسبت به مطالب است .(Lambert et al 2003) این پرسش باید مشخص، جدید، مورد علاقه و استقبال جامعه علمی باشد (Perneger & Hudelson, 2004).

خوانندگان مجلات فوق تخصصی به توضیحات اضافه و طولانی درباره موضوع مورد بحث علاقه‌ای ندارند، در حالی ‌که در مجلات عمومی، برای ایجاد پس زمینه علمی مناسب برای خوانندگان نیاز به توضیحات تکمیلی احساس می‌شود. به طور کلی دانشمندان باید خود را جای خوانندگان گذاشته و عمق و جزئیات لازم مطلب را از دیدگاه خوانندگان بررسی کنند.

2.      مورد دیگر استفاده از شیوایی و فن بیان مناسب در حین پیروی از اسلوب مقاله‌نویسی است. David Reesee چنین عنوان می‌کند که در یک مقاله پزشکی، علمی یا هر نوع دیگر، نویسنده باید با استفاده از لغات متداول سعی کند که خواننده را نسبت مطلب نوشته‌شده متقاعد سازد. در عین حال، علی‌رغم تلاش برای فصاحت مطالب، هرگز مشاهدات و حقایق ارایه‌شده در مقالات نباید تحت تأثیر فن خطابه قرار گیرند. به عنوان مثال در یک مقاله ضرورتی برای استفاده از صفات و قیدهای پیچیده وجود ندارد و در صورتی ‌که بیان نتایج و بحث منطقی و روان باشند، خواننده نیازی به لغات نامفهوم و غیر ضروری جهت درک بهتر مطلب احساس نمی‌کند.

کلمات غیر ضروری بهتر است حذف شود. یک نگارش پرتوان، معمولاً مختصر و فشرده است. این موضوع در مورد نوشته‌های عمومی نیز مصداق دارد. هر قدر در یک نوشته ترکیبات طولانی‌ و پیچیده و توضیحات اضافی در پرانتز بیشتر باشد، خوانندگان و حتی علاقه‌مندان به موضوع را از ادامه مطالعه باز می‌دارد. بهترین و مطمئن‌ترین کار برای جلب توجه خواننده‌ها بیان مطالب به صورت صریح، قطعی و مشخص است.

3.      خوانندگان انتظار دارند هر نوع اطلاعات خاص موجود در یک مقاله را در محل مخصوص آن پیدا کنند. در  صورتی‌ که جابجایی‌های زیادی در محل‌های ارایه اطلاعات ایجاد شود، مثلاً برخی نتایج بدون آن‌که در قسمت یافته‌های مقاله ذکر شده باشند در بحث مورد ارزیابی و تفسیر قرار گیرند، خواننده را سردرگم می‌کنند. مطالبی که قرار نیست در قسمت بحث مطرح شود بهتر است از قسمت نتایج حذف شود.

4.      عنوان مهم‌ترین عبارت یک مقاله است. اگر خواننده‌ای اهمیت نوشته‌ای را از عنوان آن برداشت نکند به  خواندن آن ادامه نمی‌دهد. عنوان‌های طولانی حامل اطلاعات بیشتری هستند ولی توجه کمتری جلب می‌کنند، به‌خصوص در افرادی که با نگاه سریع و گذرا از روی عناوین موجود در فهرست مجلات، مقاله مورد نظرشان را انتخاب می‌کنند. عنوان‌های کوتاه جذاب‌تر هستند ولی ممکن است مفهوم کامل را نرسانند. عناوینی که از لغات ایهام‌دار استفاده می‌کنند، جذابیت بیشتری برای خوانندگان دارند، ولی نباید به تبیین محتوای اطلاعاتی مطلب بپردازند. در نهایت در هنگام انتخاب عنوان مناسب، باز هم بهتر است نویسنده خود را در جایگاه خواننده قرار دهد.

5.      خلاصه مقاله نیز دارای اهمیتی تقریباً مساوی با عنوان است، گاهی تنها بر اساس خلاصه مقاله یک  خواننده تصمیم می‌گیرد مقاله را بخواند یا آن را کنار بگذارد. هر قدر هم یک مطلب حاوی اطلاعات قیمتی و مهم باشد، در صورتی‌ که در خلاصه مطرح نشده باشد، خواننده علاقه‌ای به ادامه دادن مطالعه پیدا نمی‌کند. خلاصه مقاله به دو شکل نوشته می‌شود؛ نوع آزاد که شامل یک پاراگراف است و بیشتر در مقالات مولکولی و بیولوژی سلولی استفاده می‌شود و نوع ساختاری که هر چهار قسمت مقاله در آن رعایت می‌شود و بیشتر در مقالات کلینیکال استفاده می‌شود. در مورد این‌که بهتر است خلاصه پیش از نوشتن مقاله تهیه شود یا پس از اتمام آن، بهتر است که هر دو روش یک‌بار مورد ارزیابی و آزمایش قرارگیرد و سپس روش مناسب‌تر را انتخاب کنیم.

6.      بین بررسی متون و مقدمه مقاله اختلاف زیادی وجود دارد، مقدمه نباید تا جایی که امکان دارد به مرور  متون بپردازد هدف اصلی آن طراحی یک نقشه است که نویسنده ابتدا به طور عام لزوم بررسی موضوع را عنوان می‌کند و سپس با نشان دادن روش‌ها به یک سؤال اصلی که همان هدف مقاله است، می‌رسد. یک تاریخچه کوتاه که اهمیت مطالعه را عنوان می‌کند و اطلاعات قبلی موجود در این زمینه را بیان کرده و نقایص موجود را نمایان می‌سازد، عموماً در مقدمه آورده می‌شود.

7.      قسمت مواد و روش‌ها در مقاله باید به طور تخصصی و با جزئیات کامل مطرح شود. به نحوی که  محققان دیگر نیز بتوانند آن را انجام دهند. یک اشتباه شایع در این قسمت، بیان نشدن برخی جزئیات ضروری است که خواننده را از درک صحیح روش انجام مطالعه باز می‌دارد، بنابراین قرار دادن خود به جای خواننده در این قسمت نیز بسیار مفید خواهد بود. شرکت‌هایی که محصولات آن‌ها مورد استفاده قرار گرفته به طور خلاصه باید لیست شوند.

8.      نتایج باید با یک نظم و توالی منظم ارایه شوند، بیان نتایج باید از توالی منطقی پیروی کند و نه از  ترتیب زمانی. در غیر این ‌صورت درک آن‌ها مانند چیدن قطعات پازل در کنار هم است که می‌تواند بسیار گیج‌کننده باشد. از ارایه نتایج غیر ضروری که تأثیر چندانی در بحث ندارند باید پرهیز شود تا خواننده سردرگم نشود و پیام اصلی نیز کم‌رنگ‌تر نشود. هدف از نوشتن یک مقاله تحقیقاتی، ارایه یک فرضیه و بحث و تفصیل و تفسیر در مورد آن است. بنابراین بحث یک مقاله باید کاملاً روان و مرتبط با نتایج و با تفسیرهای کامل و ذکر منابع مختلف باشد. تفکرات و اندیشه‌های تحقیقاتی باید با دلایل مستدل و مستند حمایت شوند و به طور کاملاً واضح و روشن مورد ارزیابی قرار گیرند تا خواننده بتواند با آن ارتباط برقرار کند.

9.      در نهایت، افزایش تعداد مقالات تحقیقاتی و مقالات مروری نشان‌دهنده افزایش فشار بر محققان است  تا در زمینه‌های مورد علاقه خود همگام با مقالات روز باشند. اگرچه روزانه بر تعداد الگوها و راهنماها برای نوشتن یک مقاله گویا و قابل درک افزوده می‌شود، دانشمندان از میان حجم زیادی از مقالات از همین الگو‌ها جهت انتخاب مقاله مورد نظرشان استفاده می‌کنند. دانشمندان کماکان مقالات را، در صورتی که به عنوان آن‌ها علاقه‌مند باشند یا پرسش و پاسخ‌های مهمی را در برداشته باشند، مطالعه می‌کنند و هر قدر یک مطلب بهتر و منطقی‌تر نوشته شود خوانندگان بیشتری را جذب می‌کند و بیشتر مورد ارجاع سایر مقالات واقع می‌شود.

10.  و بالاخره این که در نظر گرفتن دو نکته هنگام مقاله‌نویسی بسیار مهم است: پیام اصلی و خواننده  مقاله، چرا که تمام هدف نویسنده متقاعد کردن خواننده به ارزش و اهمیت تحقیق انجام شده است و اگر او به خواننده‌ها بی‌توجهی کند، خواننده‌ها نیز به نوشته‌های او بی‌توجهی می‌کنند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی
چگونه یک مقاله علمی بنویسیم؟ (قسمت اول)

چگونه یک مقاله علمی بنویسیم؟ (قسمت اول)

این اصول برای تمام علوم اعم از انسانی ، فنی مهندسی ، پزشکی ، هنر قابل استفاده است.

 

  • مقدمه

مقاله علمی معمولاً در نتیجه پژوهش منطقی، ژرف و متمرکز نظری، عملی یا مختلط، به کوشش یک یا چند نفر در یک موضوع تازه و با رویکردی جدید با جهت دستیابی به نتایجی تازه، تهیه و منتشر می‏گردد. (اعتماد و همکاران، 1381، ص2) چنین مقاله‏ای در واقع گزارشی است که محقق از یافته‏ های علمی و نتایج اقدامات پژوهشی خود برای استفاده سایر پژوهشگران، متخصصان و علاقه‏مندان به دست می‏دهد

تهیه گزارش از نتایج مطالعات و پژوهش‏های انجام شده، یکی از مهم‏ترین مراحل پژوهشگری به شمار می‏رود؛ زیرا اگر پژوهشگر نتواند دستاوردهای علمی خود را در اختیار سایر محققان قرار دهد، پژوهش او هر اندازه هم که مهم باشد، به پیشرفت علم کمکی نخواهد کرد؛ چون رشد و گسترش هر عملی از طریق ارائه و به هم پیوستن دانشِ فراهم آمده از سوی فردفرد اندیشمندان آن علم تحقق می‏یابد.

همان طور که پژوهشگر پیش از اقدام به پژوهش، نیازمند توجه و بررسی یافته‏های علمی پژوهشگران قبل از خود است تا بتواند یافته‏های علمی خود را گسترش بخشد، دیگران نیز باید بتوانند به یافته‏های پژوهشی او دسترسی پیدا کنند و با استفاده از آنها فعالیت‏های علمی خود را سازمان داده، در ترمیم و تکمیل آن بکوشند.

از امتیازهای مهم یک مقاله می‏توان به مختصر ومفید بودن، بِروز بودن و جامع بودن آن اشاره کرد؛ زیرا محقق می‏تواند حاصل چندین ساله پژوهش خود در یک رساله، پایان‏نامه، پژوهش، یا حتی یک کتاب را به اختصار در یک مقاله علمی بیان کند تا پژوهشگران دیگر بتوانند با مطالعه آن مقاله از کلیات آن آگاهی یابند و در صورت نیاز بیشتر، به اصل آن تحقیقات مراجعه کنند.

بدین منظور، امروزه نشریات گوناگونی در زمینه‏های مختلف علمی- پژوهشی نشر می‏یابد و مقاله‏های به چاپ رسیده در آنها، اطلاعات فراوانی را در اختیار دانش پژوهان قرار می‏دهند. لازم است محققان با شیوه تدوین مقالات علمی آشنا باشند تا بتوانند با استفاده از شیوه‏ های صحیح، با سهولت، نتایج تحقیقات و مطالعات خود را به صورت مقاله در اختیار علاقه‏ مندان قرار دهند.

نوشتن مقاله مستلزم رعایت اصولی در ابعاد مختلف محتوایی، ساختاری و نگارشی است.

  • ملاک‏های محتوایی مقاله

یکی از مهم‏ترین ابعاد مقاله علمی، محتوای علمی و ارزشمندیِ کیفی آن است. مقاله باید یافته‏ های مهمی را در دانش بشر گزارش نماید و دارای پیامی آشکار باشد؛ بنابراین پیش از تهیه مقاله، محقق باید از خود بپرسد که آیا مطالب او آن‏قدر مهم است که انتشار آن قابل توجیه باشد. آیا دیگران از آن بهره خواهند برد؟ و آیا نتایج پژوهش او، کار آنها را تحت تأثیر قرار خواهد داد؟ (هومن، 1378، ص 82). در اینجا به چندین اصل مهم از اصول و معیارهای محتوایی پژوهش علمی اشاره می‏گردد که توجه به آنها، قبل از تهیه مقاله به ارتقای کیفیت آن کمک می‏ نماید.

·         فرایند «تفکر»: تفکر، تلاش برای معلوم کردن مجهول با استفاده از علوم موجود است. (غرویان، 1368، ص11) بنابراین اساسی‏ترین محور محتوایی یک پژوهش علمی، آن است که مجهولی را روشن نماید. بر این اساس، هر پژوهش علمی در پی پاسخ دادن به پرسش‏ هایی است که تاکنون برای مخاطبان کشف نشده است. از این رو پژوهش علمی همیشه با طرح یک یا چند سئوال آغاز می‏شود که محقق در صدد پاسخگویی به آنهاست.

·         منطقی بودن: منطق که راه درست اندیشیدن (تصور) و صحیح استدلال آوردن (تصدیق) را می‏آموزاند، (مطهری، 1372، ص 21) ابزار ضروری یک مقاله علمی است و محقق باید شایستگی لازم را در استدلال آوردن، تحلیل محتوا و نتیجه‏ گیری داشتهه باشد. قواعد تعریف، طبقه‏ بندی، استنباط‏های قیاسی و استقرایی، روش‏های مختلف نمونه‏ برداری و غیره همه از ویژگی‏ های منطقی یک مقاله علمی است که محقق باید به آنها توجه داشته باشد. (هومن، 1374، ص 19).

·         انسجام و نظام‏دار بودن: مرتبط بودن اجزای مختلف مقاله با همدیگر، همچنین متناسب بودن آنها با عنوان مقاله و ارتباط عناوین فرعی با همدیگر، از جمله مواردی است که به تحقیق، یکپارچگی و انسجام می‏بخشد. بر این اساس، محقق بایدد عناوین فرعی مقاله خود را با نظمی منطقی از یکدیگر مجزا کرده، ارتباط بخش‏ها را مشخص نماید.

·         تراکمی بودن: از آنجا که هدف پژوهش پاسخ به سئوال هایی است که تا آن زمان دست کم از نظر محقق، پاسخی منطقی برای آن وجود نداشته است، هر پژوهش علمی باید از یک سو به منظور کشف دانش جدید، و از سوی دیگر، برایی تکمیل دانش، صورت پذیرد. بنابراین هدف اصلی یک مقاله، کشف یا تکمیل دانش بشری است، نه تکرار دوباره آن با عبارات مختلف. (هومن، 1374، ص 20).

·         تناسب موضوع با نیازهای فعلی جامعه علمی: هر پژوهش علمی باید نیازهای اساسی جامعه علمی خود را در نظر گرفته، در صدد حل آن مسایل برآید؛ بنابراین از طرح موضوعاتی که از اولویت تحقیقی برخوردار نیستند و جامعه علمی، بدانهاا نیاز ندارد، باید احتراز نمود.

·         خلاقیت و نوآوری: هر تحقیق علمی زمانی می‏تواند در ارتقای سطح دانش، موفق و موثر باشد که از فکری بدیع و خلّاق برخوردار باشد. مقالاتی که به جمع آوری صِرف بسنده می‏کنند، نمی‏توانند سهم عمده ‏ای در پیشرفت دانش بشری داشتهه باشند.

·         توضیح مطلب در حدّ ضرورت: از جمله مواردی که محقق در گزارش نویسی پژوهش خود (مقاله) باید بدان توجه کند، پرهیز از حاشیه‏ روی و زیاده ‏گوییِ افراطی است؛ همچنان که خلاصه‏ گویی نباید به حدّی باشد که به ابهام و ایهام منجرر شود؛ بر این اساس محقق باید به حدّی مطالب را تبیین کند که مقصود وی برای خواننده، روشن شود.

·         متناسب بودن با نظریه ‏ها: هر رشته علمی، متشکل از نظریه ‏ها و قوانینی است که مورد اتفاق صاحب‏نظران آن فن استیافته‏ های به دست آمده در تحقیقات میدانی یا توصیفی نباید با قوانین کلی آن رشته تخصصی منافات داشته باشد.

·         اجتناب از کلی گویی: هدف نهایی علم، صورتبندی یک «نظریه»(3) و «تبیین کردن»(4) یکی از اصول مهم نظریه است. (دلاور، 1371، ص 33) از این رو محقق باید بتواند مباحث علمی خود را به روشنی توضیح دهد و با زبان گویا آن را تبیین و ازز کلی گویی اجتناب نماید.

·         گزارش روش ‏شناسی تحقیق: «تحقیق»(5) فرایندی است که از طریق آن می‏توان درباره ناشناخته ‏ها به جست و جو پرداخت و از آن، شناخت لازم را کسب کرد. در این فرایند چگونگی گردآوری شواهد و تبدیل آنها به یافته ‏هاا «روش‏شناسی»(6) نامیده می‏شود. این سئوال که چگونه داده ‏ها باید گردآوری شود و مورد تفسیر قرار گیرد، به طوری که ابهام حاصل از آنها به حداقل ممکن کاهش یابد؟» از موارد مهم تحقیق علمی است. (سرمد و همکاران، 1379، ص 22). یک تحقیق علمی زمانی می‏تواند مطالب خود را به اثبات برساند که از روش گردآوری مناسبی برخوردار، و آن روش‏ها در مقاله به خوبی بیان شده باشد.

 

·     ساختار مقاله علمی

نوشتن مقاله مستلزم داشتن طرحی مدوَّن است. در گزارش یک تحقیق نه تنها باید ارزش‏های محتوایی را مراعات کرد، بلکه باید از ساختار روشمندی نیز پیروی کرد. امروزه تحقیقات فراوانی انجام می‏شود، اما تنها بخش کوچکی از آنها در مقالات منتشر می‏گردد. یکی از دلایل آن، عدم مهارت محقق در تهیه و تدوین ساختاری مقاله علمی است.

ساختار مقاله و تهیه گزارش از یک پژوهش علمی، با توجه به روش به کار گرفته شده در پژوهش، متفاوت است. دانشمندان در یک تقسیم بندی کلی، روش‏های استفاده شده در علوم را به دو دسته تقسیم می‏کنند.

روش‏های کمی که در آنها از داده‏های کمّی در تحقیق استفاده می‏شود (تحقیقات میدانی) و روش‏های کیفی که در آنها از داده‏های کیفی (تحقیقات کتابخانه‏ای) استفاده می‏شود.(سرمد و همکاران، 1379، ص 78).

مراحل گزارش یک پژوهش (مقاله) با توجه به روش اتخاذ شده در تحقیق، با تفاوت هایی بیان می‏گردد.

به دلیل یکسان بودن هر دو روش در مراحل مقدماتی، و برای پرهیز از تکرار در اینجا مراحل مقدماتی را به صورت مجزا می‏آوریم.

·       مراحل مقدماتی گزارش پژوهشی

موضوع یا عنوان مقاله

عنوان، مفهوم اصلی مقاله را نشان می‏دهد و باید به طور خلاصه، مضمون اصلی پژوهش را نشان دهد.

عنوان مقاله باید جذاب باشد، یعنی به گونه‏ای انتخاب شود که نظر خوانندگان را که معمولاً ابتدا فهرست عناوین مندرج در یک مجله علمی را می‏خوانند به خود جلب نماید. همچنین عنوان باید کوتاه و گویا و تنها بیانگر متغیرهای اصلی پژوهش باشد. تعداد کلمات در عنوان را حداکثر دوازده واژه بیان کرده‏اند. (سیف، 1375، ص 12).

نام مؤلف یا مؤلفان و سازمان وابسته

بعد از عنوان پژوهش، نام مؤلف یا مؤلفان ذکر می‏شود و در سطر زیر آن، نام دانشگاه یا مؤسسه که هر یک از مؤلفان در آن مشغول به کارند، می‏آید. اگر پژوهش به وسیله دو یا چند نفر انجام بگیرد و همه آنها به یک دانشگاه یا مؤسسه وابسته باشند، نام مؤسسه یک‏بار، آن هم به دنبال نام مؤلفان ذکر می‏شود. اما اگر هر یک از مؤلفان به سازمان خاصی وابسته باشند، باید بعد از نام هر یک از آنان، بلافاصله نام مؤسسه‏ای که به آن وابسته‏اند، ذکر شود. ترتیب قرار گرفتن نام مؤلفان به دنبال یکدیگر، معمولاً متناسب با میزان مشارکت آنان در انجام پژوهش است؛ اما اگر میزان مشارکت همه افراد در اجرای پژوهش یکسان باشد، اسامی آنان به ترتیب حروف الفبا در دنبال هم قرار می‏گیرد. (هومن، 1378، ص 84).

چکیده

چکیده، خلاصه جامعی از محتوای یک گزارش پژوهشی است که همه مراحل و اجرای اصلی پژوهش را در خود دارد. هدف‏ها، پرسش‏ها، روش‏ها، یافته‏ها و نتایج پژوهش، به اختصار، در چکیده آورده می‏شود. در متنِ چکیده باید از ذکر هرگونه توضیح اضافی خودداری شود. مطالب چکیده باید فقط به صورت گزارش (بدون ارزشیابی و نقد) از زبان خود پژوهشگر (نه نقل قول) به صورت فعل ماضی تهیه شود.

چکیده در حقیقت بخشی کامل، جامع و مستقل از اصل گزارش در نظر گرفته می‏شود و نباید پیش از انجام گزارش، پژوهش تهیه شود. طول چکیده برای مقاله، بستگی به روش‏های خاص هر مجله دارد و معمولاً بین صد تا 150کلمه پیشنهاد شده است.

واژگان کلیدی

معمولاً در انتهای چکیده، واژگان کلیدی پژوهش را بیان می‏کنند تا به خواننده کمک کنند، پس از خواندن چکیده و آشنایی اجمالی با روند تحقیق، بفهمد چه مفاهیم و موضوعاتی در این مقاله مورد توجه قرار گرفته است. معمولاً با توجه به حجم و محتوای مقاله، پنج تا هفت واژه کلیدی در هر مقاله بیان می‏شود. (سرمد، 1379، ص 321).

 

·       ساختار مقاله مبتنی بر پژوهش میدانی

روش‏ها و اصول کلی ناظر بر گزارش فعالیت پژوهشی شاخه‏های علوم، تقریبا به طور خاصی به کار می‏روند که همگی متکی بر «روش علمی»(9) است. انجمن روان شناسان (APA) به منظور تسهیل در امر انتقال روش نتایج پژوهش، الگوی استاندارد شده‏ای را در اختیار مؤلفان قرار داده تا در موقع تهیه گزارش پژوهشی خود، آن اصول را به کار گیرند و تقریبا همه مجله‏های معتبر علوم انسانی در تهیه و تنظیم نوشته‏های پژوهش خود از آنها پیروی می‏کنند. (هومن،1378،ص 10) که در زیر به اختصار به مراحل آن اشاره می‏گردد.

مقدمه

هر مقاله علمی با یک مقدمه شروع می‏شود و آن، خلاصه‏ای از فصل اول و دوم پایان نامه‏ها و رساله‏هاست که به طور مختصر به بیان کلیات تحقیق و بررسی مختصری از پیشینه آن می‏پردازد؛ بنابراین در مقدمه مقاله مسئله تحقیق و ضرورت انجام آن و اهداف آن از نظر بنیادی و کاربردی به صورت مختصر بیان می‏گردد و سپس به بررسی سوابق پژوهشی که به طور مستقیم به موضوع تحقیق مرتبط است، پرداخته می‏شود. مقدمه باید یک منطق اساسی را در تحقیق بیان کند و به خواننده نشان دهد که چرا این تحقیق ادامه منطقی گزارش‏های پیشین است. در این بخش پس از نتیجه‏گیری از پژوهش‏های بررسی شده، محقق باید پرسش‏های پژوهش خود را به صورت استفهامی بیان کرده و به تعریف متغیرهای تحقیق به صورت عملیاتی بپردازد. (هومن، 1378، ص 87).

روش

هدف اساسی از بیان روش آن است که به گونه‏ای دقیق، چگونگی انجام پژوهش، گزارش گردد تا خواننده بتواند آن را تکرار نماید و همچنین درباره اعتبار نتایج داوری کند؛ بنابراین مؤلف باید همه مراحل اجرا، از جمله آزمودنی‏ها، ابزارهای پژوهش، طرح پژوهش، روش اجرا و روش تحلیل داده‏ها را بیان کند.

نتایج

در این بخش، توصیف کلامیِ مختصر و مفیدی از آنچه به دست آمده‏است، ارائه می‏شود. این توصیف کلامی با اطلاعات آماری مورد استفاده، کامل می‏شود و بهترین روش آن است که داده‏ها از طریق شکل و نمودار یا جدول، نمایش داده شوند. ساختار بخش نتایج، معمولاً مبتنی بر ترتیب منطقی پرسش‏ها یا فرضیه‏ها و نیز وابسته به تأیید شده بودن یا تأیید نشده بودن فرضیه‏هاست. ترتیب بیان نتایج نیز یا برحسب ترتیب تنطیم سؤال‏ها یا فرضیه‏های آنهااست، (سیف، 1375، ص 30) یا برحسب اهمیت آنها. روش متداولِ بیان نتایج، آن است که ابتدا مهم‏ترین و جالب‏ترین یافته‏ها و سپس به ترتیب، یافته‏های کم اهمیت‏تر ارائه می‏شود. (هومن، 1378، ص 90).

·       ساختار مقاله مبتنی بر پژوهش توصیفی

اصول به کارگرفته شده در پژوهش‏های توصیفی باتوجه به روش‏های به کارگرفته شده، با اصول پژوهش‏های میدانی، مقداری متفاوت است. هر چند این اصول ممکن است با توجه به موضوع‏های مختلف تحقیقی و رشته‏های مختلف، تغییر نماید، ساختار کلی‏ای که تقریبا همه پژوهش‏های توصیفی باید در قالب آن درآیند، به شرح زیر است.

مقدمه

آنچه در مقدمه یک مقاله تحقیق کتابخانه‏ای قرارمی‏گیرد - همانند تحقیفات میدانی - کلیاتی است که محقق باید قبل از شروع بحث، آن را برای خواننده روشن نماید؛ مانند تعریف و بیان مسئله تحقیق، تبیین ضرورت انجام آن و اهدافی که این تحقیق به دنبال دارد. همچنین محقق باید خلاصه‏ای از سابقه بحث را - که به طور مستقیم مرتبط با موضوع است - بیان کند و در نهایت توضیح دهد که این مقاله به دنبال کشف یا به دست‏آوردن چه مسئله‏ای است؛ به عبارتی، مجهولات یا سؤال‏های مورد نظر چیست که این مقاله درصدد بیان آنهااست.

طرح بحث (متن)

در این بخش، مؤلف وارد اصل مسئله می‏شود. در اینجا باید با توجه به موضوعی که مقاله در پی تحقیق آن است، عناوین فرعی‏تر از هم متمایز گردند. محقق در تبیین این قسمت از بحث، باید اصول مهم قواعد محتوایی مقاله را مورد توجه قراردهد و سعی کند آنها را مراعات نماید؛ اصولی مانند: منطقی و مستدل بودن، منظم و منسجم‏بودن، تناسب بحث با عنوان اصلی، ارتباط منطقی بین عناوین فرعی‏تر در مسئله، خلاقیت و نوآوری در محتوا، اجتناب از کلی‏گویی، مستندبودن بحث به نظریه‏های علمی و دینی، جلوگیری از حاشیه‏روی افراطی که به انحراف بحث از مسیر اصلی می‏انجامد و موجب خستگی خواننده می‏شود و همچنین پرهیز از خلاصه‏گویی و موجزگویی تفریطی که به ابهام در فهم می‏انجامد، رعایت امانت حقوق مؤلفان، اجتناب از استناددادن به صورت افراطی، توجه‏داشتن به ابعاد مختلف مسئله و امثال اینها.

نتیجه ‏گیری

در این قسمت محقق باید به نتیجه معقول، منطقی و مستدل برسد. نداشتن تعصب و سوگیری غیرمنصفانه در نتیجه‏گیری، ارتباط‏دادن نتایج با مباحث مطرح شده در پیشینه، ارائه راهبردها و پیشنهادهایی برای تحقیقات آینده، مشخص‏کردن نقش نتایج در پیشبرد علوم بنیادی و کاربردی و امثال آن، از جمله مواردی است که محقق باید به آنهاتوجه داشته باشد.

·     ارجاعات

اعتبار یک گزارش پژوهشی علاوه بر صحت و دقت داده‏ها و استدلال حاصل از آنها، به منابع و مراجعی است که از اطلاعات آنها در پژوهش استفاده شده است. ارجاعات از موارد مهم ساختار یک مقاله علمی است، به وسیله آن، چگونگی استفاده از اندیشه‏های دیگران را به خواننده معرفی می‏نماید. در این قسمت به دو بحث مهم ارجاعات اشاره می‏شود که یکی شیوه ارجاع دادن در متن است و دیگری شیوه ذکر منابع در پایان مقاله.

ارجاعات در متن

نخستین چیزی که درباره استناددادن در متن باید مشخص بشود، این است که: چه چیزی باید مستند گردد؟ مک برنی(23) (1990) موارد استنادآوردن را به شرح زیر بیان داشته‏ است:

·         باید اندیشه‏هایی را که به دیگران تعلق دارند، مشخص کرد و با ذکر مأخذ نشان داد که از آنِ چه کسانی می‏باشند (امانت‏داری)؛

·         هر زمان که افکار و اندیشه‏هایی با چهارچوب فکری کسان دیگری همخوانی دارند، موارد را باید با ذکر منبع مشخص کرد؛

·         هر زمان که نظریه، روش یا داده‏ای موردبحث قرار می‏گیرد، منبع آن را باید ذکرکرد تا اگر خواننده خواست اطلاعات بیشتری درباره آن کسب کند، بتواند به آن مراجعه کند؛

·         باید نقل قول‏هایی را که از یک متن به صورت مستقیم و بدون دخل و تصرف، داخل گیومه آورده می‏شود، مستند ساخت. (مک برنی 1990، به نقل از سیف، 1375، ص 39).

بنابراین اطلاعاتی که برای خوانندگان، اطلاعات عمومی به حساب می‏آیند، لازم نیست مستند شوند. نویسنده، تنها در صورتی می‏تواند به آثار خود ارجاع، دهد که این ارجاع برای مطالعه بیشتر باشد و نقل از خود، معنا ندارد. همچنین در استنادکردن، حتی‏الامکان باید به منبع مستقیم یا ترجمه آن استناد کرد. تنها زمانی به منابع دیگران استناد می‏شود که محقق دسترسی مستقیم به اصل اثر را نداشته باشد که در آن صورت باید مشخص کرد که آن مطلب از یک منبع دست دوم گرفته شده است. (سیف، 1375، ص 40).

شیوه ارجاع در متن

هرگاه در متنِ مقاله مطلبی از یک کتاب یا مجله یا.. به صورت مستقیم یا غیر مستقیم، نقل شود، باید پس از بیان مطلب، آن را مستند ساخت. این مستندسازی شیوه‏های مختلفی دارد که در اینجا به بخش‏هایی از آن اشاره می‏شود.

در استناد، نام مؤلف و صاحب اثر، بدون القاب «آقا»، «خانم»، «استاد»، «دکتر»، «پروفسور»،آورده می‏شود، مگر در جایی که لقب جزو نام مشخص شده باشد(24)، مانند خواجه نصیرالدین طوسی. (دهنوی، 1377، ص 89).

یک اثر با یک مؤلف:

پس از آوردن متن، داخل پرانتز: نام مؤلف، تاریخ انتشار، شماره صفحه به ترتیب می‏آید و پس از آن، نقطه آورده می‏شود؛ مانند: (منطقی، 1382، ص 27).

 

یک اثر با بیش از یک مؤلف:

اگر تألیف دارای دو یا سه مؤلف باشد، نام آنها به ترتیب ذکر شده در اثر، به همراه سال انتشار و شماره صفحه می‏آید؛ ولی در آثار با بیش از سه مؤلف، نام اولین مؤلف ذکر می‏شود و به دنبال آن عبارتِ «و همکاران» و سپس سال انتشار و شماره صفحه می‏آید؛ مانند: (سرمد، بازرگان و حجازی، 1379، ص 50) یا (نوربخش و همکاران، 1346، ص 75).

 

آثار با نام سازمان‏ها و نهادها:

در صورتی که آثار به نام شرکت‏ها، انجمن‏ها، مؤسسات، ادارات و مانند اینها انتشار یابند، در استنادکردن، به جای نام مؤلف، نام سازمان می‏آید؛ مانند: (فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی، 1382، ص 34).

 

دو یا چند اثر یک مؤلف:

هرگاه به دو یا چند اثر مهم اشاره شود، همه آنها در داخل پرانتز، و به ترتیب تاریخ نشر پشت سرهم می‏آیند؛ مانند: (والاس، 1980، ص 15؛ 1988، ص 27؛ 1990، ص 5). و اگر چند اثر یک مؤلف در یک سال منتشر شده باشد، آثار مختلف او با حروف الفبا از هم متمایز می‏گردند؛ مانند: (احمدی، 1365الف، ص22؛ 1365ب، ص 16).

زیرنویس (پاورقی) توضیحی

توضیحات اضافی، یا توضیح اصطلاحاتی را که نویسنده برای حفظ انسجام متن نمی‏تواند آن را در متن بیاورد، می‏توان در زیر صفحه با مشخص‏کردن شماره آنها بیان کرد. نکته قابل توجه اینکه، این توضیحات باید حتی‏الامکان خلاصه ذکر شوند و نباید تکرار مطالب متن باشند.

در ترجمه متون توضیحاتی که مؤلف در زیرنویس آورده، باید عینا ترجمه شود و در صورتی که مترجم برای بیان اصطلاح یا تبیین مطلبی توضیحی را ضروری ببیند، می‏تواند آن را در پاورقی ذکرکند و در جلوی آن لفظ «مترجم» را -برای متمایز ساختن آن از توضیحات

معادل‏ها

کلمه‏های بیگانه در داخل متن حتما باید به فارسی نوشته شود و صورت خارجی آنها در پاورقی ذکر گردد و این، منحصر به اصطلاحات تخصصی یا اسامی اشخاص است. چنانچه در موارد خاصی لازم باشد که صورت خارجی آنها در داخل متن بیاید، باید آنها را مقابل صورت فارسی در داخل پرانتز نوشت. (غلامحسین‏زاده، 1372، ص 17).

نکته قابل‏توجه در استناد دادن معادل‏ها این است که اولاً در هر متن یا مقاله یا کتاب، فقط یک بار معادل انگلیسی آنها آورده می‏شود؛ ثانیا معادل‏های بکار گرفته شده باید یکنواخت باشند. و در صورت آوردن معادل‏های دیگر، مثل فرانسه، آلمانی، و... باید، در متن توضیحی درباره آن داده شود. در نوشتن اسامی اشخاص، ابتدا نام بزرگ، سپس حرف اول نام کوچک او با حروف بزرگ نوشته می‏شود مانند C،Jung .

ارجاع در منابع

محقق باید در پایان مقاله فهرستی از منابع و مراجعی که در متن به آنها استناد کرده است، به ترتیب حروف الفبای نام خانوادگی در منابع فارسی (عربی یا انگلیسی در صورت استفاده) بیاورد. مقصود از فهرست منابع، به دست دادنِ صورت دقیق و کامل همه مراجعی است که در متن مقاله به آنها استناد شده‏است. هدف از ارائه این فهرست، نشان دادن میزان تلاش پژوهشگر در بررسی و استفاده از منابع گوناگون، احترام به حقوق سایر نویسندگان و مؤلفان و نیز راحتی دستیابی خواننده به منابع موردنظر است؛ علاوه براینکه تمامی مراجع و مآخذی که در متن به آنها استناد شده، باید در فهرست منابع آورده شود، پس در بخش منابع، فقط منابعی آورده می‏شود که در متن به آنها استناد شده است.

در ذکر هر منبع، حداقل پنج دسته اطلاعات، ضروری به نظر می‏رسند که در همه ارجاعات مشترک‏اند:

1. نام مؤلف یا مؤلفان؛ 2. تاریخ انتشار اثر؛ 3.عنوان اثر؛ 4. نام شهر(ایالت)؛ 5. نام ناشر.

جداسازی این اطلاعات از هم با نقطه (.) و جداسازی اجزای مختلف هر یک از آنها با ویرگول (،) صورت می‏گیرد.

ارجاع کتاب در منابع

·         در ارجاع کتاب با یک مؤلف، اطلاعات ضروری ذکر شده در بالا ذکر می‏شود، در صورتی که اثر تجدیدچاپ شده‏باشد، پس از عنوانِ کتاب، شماره چاپ آن می‏آید.

در ارجاعات انگلیسی در صورتی که چاپ جدید مجددا ویرایش شده‏باشد، علامتِ ای‏دی (ed) با شماره ویرایش(25) آن، داخل پرانتز آورده می‏شود، مانند:

.Wadsworth:CA،Belmont.An introduction to the history of psychology (2nded).(1993) .R .B،Hergenhahn

·         در ارجاع منابع دارای دو مؤلف یا بیشتر، اسامی مؤلفان به ترتیبِ نامِ ذکرشده در کتاب، ذکر می‏شود و بین نام‏خانوادگی و نام آنها ویرگول و بین اسامی مؤلفان نقطه ویرگول (؛) می‏آید؛ مانند:

سرمد،زهره؛ بازرگان،عباس و حجازی، زهره(1379). روش‏های تحقیق در علوم رفتاری (چاپ سوم). تهران: نشر آگاه.

·         در معرفی کتاب‏های ترجمه شده، پس از ذکر نام مؤلف و تاریخ اثر، نام مترجم و تاریخ انتشار ترجمه ذکر می‏شود. در آثاری که تاریخ نشرشان مشخص نیست، داخل پرانتز به جای تاریخ نشر، علامت سؤال (؟) می‏آید؛ مانند:

صدرالدین شیرازی، محمد(1375). شواهد الربوبیه، ترجمه جواد مصلح. چاپ دوم، تهران: انتشارات سروش.

·         در معرفی کتاب‏هایی که با عنوان سازمان‏ها یا نهادها منتشر شده‏اند، به جای نام اشخاص، نام مراکز ذکر می‏شوند: مرکز اسناد و مدارک علمی، وزارت آموزش و پرورش، (1362). واژه‏نامه آموزش و پرورش: فارسی - انگلیسی، انگلیسی - فارسی. تهران. نشر مؤلف.

·         کتاب‏هایی که به جای مؤلف، ویراستاری یا به صورت مجموعه مقالاتی بوده که به وسیله افراد مختلف نوشته شده‏است؛ اما یک یا چند نفر آنها را گردآوری کرده‏اند، بدین صورت می‏آیند:

شفیع‏آبادی، عبداللّه‏ (گردآورنده)، (1374). مجموعه مقالات اولین سمینار راهنمایی و مشاوره. تهران. انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی.

ارجاع مقاله در منابع

برای ارجاع به مقاله‏هایی که در مجله‏های علمی-تخصصی به چاپ می‏رسند، ابتدا نام مؤلف یا مؤلفان، پس از آن، تاریخ انتشار اثر، بعد عنوان مقاله، و به دنبال آن، نام مجله و شماره آن ذکر می‏شود، سپس شماره صفحات آن مقاله در آن مجله با حروف مخفف صص در فارسی و pp در انگلیسی آورده می‏شود.

ارجاع پایان‏نامه و رساله در منابع

در ارجاع رساله‏ها و پایان‏نامه‏ها، پس از ذکر عنوان، باید ذکرشود که آن منبع پایان‏نامه کارشناسی ارشد یا رساله دکترا و به صورت چاپ نشده، است؛ سپس باید نام دانشگاهی را که مؤلف در آن فارغ‏التحصیل شده‏است، آورد:

ایزدپناه، عباس (1371). مبانی معرفتی مشّاء و اهل عرفان، پایان‏نامه کارشناسی ارشد، چاپ نشده دانشگاه قم.

ارجاع از یک روزنامه در منابع

در معرفی مقاله‏هایی که در خبرنامه‏ها و روزنامه‏ها به چاپ می‏رسد، یا استنادهایی که از متن سخنرانی اشخاص در یک روزنامه آورده می‏شود، همانند ارجاع مقاله در مجله، تمام اطلاعات ضروری را آورده سپس سال انتشار، روز و ماه، نام روزنامه و شماره صفحه را ذکر می‏کند. مانند:

محقق کجیدی، محمدکاظم (1375، 21مهر)، موانع ساختاری توسعه بخش کشاورزی، روزنامه کیهان، ص6.

ارجاع فرهنگ‏نامه و دائره‏المعارف در منابع

در ارجاع دائره‏المعارف‏ها نام سرپرست آورده شده و سپس بقیه اطلاعات ضروری، همانند کتاب به ترتیب می‏آید؛ مانند:

بجنوردی، سیدکاظم و همکاران (1377)، دائره‏المعارف بزرگ اسلامی (چاپ دوم)، تهران: مرکز دائره‏المعارف بزرگ اسلامی.

ارجاع کنفرانس‏ها، سمینارها و گزارش‏ها

ارائه گزارش از همایش‏ها و سمینارها باید به شکل زیر بیان گردد: (سلطانی، 1363، ص19).

همایش بین‏المللی نقش دین در بهداشت و روان (1380). چکیده مقالات اولین همایش بین المللی نقش دین در بهداشت روان، تهران: دانشگاه علوم پزشکی ایران.

نقل منابع الکترونیکی (اینترنت)

امروزه نقل از منابع اینترنتی یکی از منابع ارجاع است که در ذکر آن، اطلاعات ضروری به ترتیب زیر بیان می‏گردد (ترابیان، 1987، ترجمه قنبری، 1380).

بارلو، جان پی (1996). درخت یوشع می‏لرزد، در مجله CORE (روی خط اینترنت)، ج8، ش 1، (1992)، نقل شده تاریخ 25 مارس 1996، قابل دسترسی در:

Corel.08.g2.:pub/Zines/CORE-Zine File:Ptp.etext.org Directory

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی
۱۰ اصطلاح که یک رهبر باید بداند

۱۰ اصطلاح که یک رهبر باید بداند

حوزه‌ی رهبری مانند سایر حوزه‌ها زبان اختصاصی خودش را دارد. اما فرهنگ لغاتی که رهبرها استفاده می‌کنند، خیلی تخصصی و سخت نیستند؛ زبان رهبری از عبارات، تاکیدات و تکرارهایی ساخته شده که همه آنها را می‌شناسند و به کار می‌برند. هدایت یک تیم و به عبارتی موفقیت ‌یا شکست یک رهبر، در گرو کلماتی است که استفاده و بیان می‌کند. در این مقاله شما را با ۱۰ اصطلاحی که یک رهبر باید بداند، آشنا می‌کنیم.

ما فرهنگ لغاتی برای رهبری تهیه کرده‌ایم تا با استفاده از آن بتوانید کاری کنید که افراد‌تان به قضاوت و توانایی شما برای رهبری اعتماد کنند و به بهترین شکل در فعالیت تیم مشارکت کنند. اگر با زبان مخصوص رهبری حرف بزنیم نه تنها می‌توانیم به دیگران انگیزه دهیم، بلکه برایشان الهام‌بخش نیز خواهیم بود.



۱. پیگیر باش

این روال سازمان‌هاست که کارها معلق می‌مانند و تصمیمات فوری در صف بررسی‌های چندین و چندلایه خاک می‌خورند، کار از حس و حال خود خارج می‌شود و لحظات عمل کردن از دست می‌روند. برای اینکه تیمی‌ قوی داشته باشید باید به افراد‌تان برای عملی کردن کارها اختیار دهید و بگذارید بدانند که می‌توانند پی کارها را بگیرند.

۲. تو چی فکر می‌کنی؟

با درخواست ورودی از جانب تیم‌‌تان می‌توانید از تخصص، تجربیات و دیدگاه‌های همه‌ی آنها بهره‌مند شوید، از جانب دیگر این کار نشان می‌دهد که برای شنیدن و‌ یاد گرفتن آماده و پذیرا هستید. رهبری مترادف با ‌یک بُرد شخصی نیست، بلکه درباره‌ی تلاش در به ثمر رساندن ‌ماموریتی است که نیازمند همکاری تیمی است. از افراد‌تان سوال کنید: «تو چه فکر می‌کنی؟»

۳. بهت اعتماد دارم

وقتی به کسی می‌گویید که به او اعتماد دارید، در حقیقت باور خود را به قدرت قضاوت و توانایی‌های او نشان داده‌اید. اعتماد شما به آنها قدرت می‌بخشد تا شجاعانه کارها را به انجام برسانند. این احساس که اختیارِ کار به شما سپرده شده است، ایجاد قدرت می‌کند. با گفتن «به تو اعتماد دارم» به افراد‌تان می‌گویید: «می‌دانم که می‌توانم روی تو حساب کنم

۴. بگذار امتحانش کنیم

برای ریسک کردن نیاز دارید که به خود‌تان اعتماد کنید؛ گاهی نیاز است این اعتماد را به شخص دیگری هم داشته باشید تا او بتواند ریسک کند. می‌توانید انتظار داشته باشید که افراد منتظر فرا رسیدن فرصت‌های خارق‌العاده بنشینند‌ یا می‌توانید آنها را به جرئت ورزیدن و خلق فرصت تشویق کنید. در این حال افراد‌تان باید بدانند که حتی اگر شکست بخورند از حمایت شما برخوردار خواهند بود.

۵. باز هم بگردید

گاهی پیش از نشان دادن چراغ سبز برای انجام یک کار یا گرفتن یک تصمیم، به اطلاعات بیشتری نیاز دارید. گاهی باید تمام گزینه‌های موجود را پیدا کنید و بسنجید. وقتی به تیم‌‌تان بگویید «جستجو را ادامه دهید»، اهمیت آمادگی کامل و در نظر داشتن همه‌ی امکانات را‌ به آنها یادآوری می‌کنید.

۶. این هم از اطلاعات جریانات اخیر

بهترین رهبران آنهایی هستند که مستقیم و با ملایمت حقایق را با تیم‌شان در میان می‌گذارند. شفافیت مطمئن‌ترین راه برای اعتمادسازی است، چرا که تیم را در جریان امور قرار می‌دهد و شایعات مخرب را از کسب‌وکار بیرون نگه می‌دارد. به آنها بگویید: «درباره‌ی مسائل جاری شرکت سوال کنید و اطلاعات‌تان را به‌روز نگه دارید

۷. از بازخوردتان استقبال می‌کنم

وقتی از تیم‌تان، برای فهمیدنِ روی روال بودن یا نبودنِ امور بازخورد می‌خواهید، به آنها نشان می‌دهید که همه‌ی اعضای تیم، حتی رهبران، برای اینکه در بهترین و هوشمندانه‌ترین حالتِ خود کار کنند نیاز به اطلاعاتی از دنیای بیرون دارند.‌ به آنها بگویید: «یاد‌تان باشد، بازخورد هدیه‌ای است که همیشه می‌توانید به من بدهید

۸. خراب کردم

این دو کلمه به راحتی نشان می‌دهد که می‌توانید بپذیرید مرتکب اشتباه شده‌اید و برای مقابله با عواقب آن، حاضرید مسئولیت را بدون سرزنش دیگران و بهانه‌جویی بپذیرید. وقتی می‌گویید: «خراب کردم.» به الگوی فردی تبدیل می‌شوید که گرچه همه‌ی تلاش خود را برای انجام درست کارها صرف می‌کند، ممکن است گهگاه به این هدف دست پیدا نکند. این درس قدرتمندی برای کارکنان ‌است.

۹. یادمان باشد که

در حالتی که عده‌ای با هم برای رسیدن به هدفی تلاش می‌کنند و بر وظیفه‌شان به دقت تمرکز دارند، ‌یادآوری اینکه برای چه هدف و منظوری اینقدر سخت کار می‌کنند، باعث می‌شود چیزهایی واقعا خارق‌العاده خلق شود. باید هدف مشترک‌تان را به همراه تیم خود دائما مد نظر قرار دهید و به آنها‌ یادآوری کنید که همگی برای انجام چه کاری آنجا جمع شده‌اید و چطور هر‌ یک از آنها تفاوتی را ایجاد می‌کنند که برای‌ رسیدن به آن هدف، معنی‌دار و مهم است.

۱۰. به خاطر قدردان تو هستم

بهترین شیوه‌ی استفاده از زمان و کلام، بیان قدردانی و سپاسگزاری نسبت به افراد تیم‌تان است. بگذارید افراد بدانند تا چه حد قدردان آنها هستید و به چه دلیلی شما را تحت تاثیر قرار داده‌اند. در بیان قدردانی و سپاسگزاری خود مشخص، شخصی و صادقانه عمل کنید. یعنی دقیقا بگویید بابت چه خصوصیتی در فرد و کارش، از او قدردانی می‌کنید و در مورد هر فرد، به صورت فردی این سپاسگزاری را انجام دهید نه اینکه برای مثال دستاورد کل تیم را در یک عبارت کلی یادآور شوید.

به خاطر داشته باشید کلمات شما موقعیت شما را به عنوان‌ یک رهبر می‌سازد‌ یا ویران می‌کند. با کار بر روی این نکات پایه‌ای آغاز کنید و به ارتقاء واژگانی که برای رهبری استفاده می‌کنید ادامه دهید. بدانید که کلمات در خدمت شما هستند تا به موفقیت برسید.

 

برگرفته ازInc

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی
خوراکی های چربی سوز شکم؛ ۲۷ خوردنی‌ خوشمزه و متنوع

خوراکی های چربی سوز شکم؛ ۲۷ خوردنی‌ خوشمزه و متنوع

چربی شکم که در نواحی دور کمر جمع می‌شود، به نگرانی و دغدغه‌ی بسیاری تبدیل شده است. نه تنها چربی شکم جذابیت را از بدن می‌گیرد، بلکه خطر بالا رفتن فشار خون، دیابت و بیماری‌ چربی کبد را افزایش می‌دهد. بسیاری برای سوزاندن چربی‌های شکم به رژیم‌های غذایی چربی‌سوز روی می‌آورند، اما این کار به تنهایی کارامد نیست. بهترین راه چربی سوزی شکم انتخاب هوشمندانه‌ی مواد غذایی و ورزش منظم است. دانستن اینکه در رژیم غذایی چه باید خورد تنها نیمی از راه است، در کنار آن انجام تمرینات ورزشی متناسب با شرایط جسمانی لازم و ضروری است. مصرف برخی مواد غذایی در واقع به کاهش این چربی‌های سمج کمک می‌کنند و به شما ظاهری متناسب می‌بخشند. در این نوشته قصد داریم خوراکی های چربی سوز شکم برای لاغری شکم را معرفی کنیم.


مقاله مرتبط: لاغری بدون ورزش راحت‌تر و موثرتر است؛ بخوانید چرا و چگونه

لبنیات

بر اساس نتایج بسیاری از مطالعات، رابطه‌ی مستقیمی میان مصرف بالای کلسیم و بهبود ترکیب بدن وجود دارد. وقتی میزان کلسیم در بدن شما پایین باشد، بدن هورمون‌هایی ترشح می‌کند که به شما امکان استفاده‌ی بهتر از کلسیم موجود را می‌دهد، اما مشکل اینجاست که بدن به سلول‌های چربی نیز علامت می‌دهد به حالت چربی باقی بمانند. لبنیات از قبیل شیر، پنیر و ماست منبع مناسب کلسیم هستند. کلسیم موجود در لبنیات به شکستن چربی در بدن و حتی جلوگیری از تشکیل آن کمک می‌کند. همیشه به جای لبنیات پرچرب، لبنیات بدون‌ چربی یا کم‌چرب تهیه کنید. اگر روزانه سه وعده لبنیات بخورید و به رژیم غذایی خود پایبند باشید، حتما چربی‌های اضافی را خواهید سوزاند.

ماهی سالمون

خوردن چربی وقتی که به فکر کاهش وزن و سوزاندن چربی هستید شاید کار اشتباهی به نظر برسد، اما دریافت اسیدهای چرب اُمگا۳ از ماهی‌های چربی مثل سالمون می‌تواند یکی از تجویزهای متخصصان تغذیه باشد. مکانیزم اُمگا۳ در بدن دقیقا مشخص نیست، اما این اسید‌های چرب باعث کاهش چربی بدن می‌شوند. تحقیقات نشان داده است، اسیدهای چرب اّمگا۳ باعث گرسنگی کمتر شما می‌شود و تا دو ساعت بعد از خوردن آن احساس سیری خواهید داشت. خوردن حداقل هفته‌ای ۲ بار ماهی سالمون، سایر ماهی‌های چرب و کنسرو ماهی تن را در برنامه‌ی غذایی خود قرار دهید.

شکلات تلخ

شکلات تلخ سرشار از «روی» است که به چربی سوزی شکم کمک می‌کند. «روی» گردش هورمون لپتین را بالا می‌برد که میزان مصرف انرژی، ذخیره‌ی چربی و اشتها را تنظیم می‌کند و همین موضوع باعث سوختن چربی‌های شکم می‌شود. برای خوردن شکلات تلخ، حتما نوعی را انتخاب کنید که مقدار شکر آن بسیاری کم باشد.


مقاله مرتبط: ۱۷ راه لاغری برای کارمندان و افرادی که وقت کافی ندارند

هندوانه

هندوانه یک چربی سوز شکم است. خواص هندوانه بسیار زیاد است و ۹۱ درصد آن را آب تشکیل می‌دهد.  وقتی پیش از شروع وعده‌ی غذا هندوانه بخورید، معده‌ی شما بدون ورود کالری به بدن‌تان پر می‌شود.

به علاوه، هندوانه باعث می‌شود برای مدت زیادی احساس سیری کنید و با جمع شدن آب در بدن مبارزه می‌کند. هندوانه سرشار از ویتامین‌های B1، B6 و C و پتاسیم و منیزیم و یک ماده‌ی غذایی مناسب برای رژیم کم‌کالری و کم‌چربی است. در تحقیقی در دانشگاه کنتاکی مشخص شد نوشیدن دو لیوان آب هندوانه در روز به مدت ۸ هفته وزن را بدون تغییر توده‌ی عضلانی کاهش می‌دهد.

کرفس

کرفس - خوراکی های چربی سوز شکم

برای داشتن شکمی لاغر باید سبزیجاتی مثل کرفس را به رژیم غذایی خود اضافه کنید. کرفس بسیار کم‌کالری و پرفیبر و حاوی کلسیم و ویتامین C است که به کاهش وزن کمک می‌کند. شما می‌توانید برای شست‌وشوی سیستم گوارشی خود، نصف لیوان آب کرفس پیش از ناهار یا شام بخورید. همچنین می‌توانید آن را به سالاد یا سوپ اضافه کنید.

خیار

خیار یک میوه‌ی طراوت‌بخش و کم‌کالری و همچنین یک چربی سوز شکم است. ۱۰۰ گرم خیار حاوی حدودا ۹۶ درصد آب و ۴۵ کالری انرژی است. این میوه همچنین سرشار از مواد معدنی، فیبر خوراکی و ویتامین است. خوردن یک بشقاب سالاد خیار روشی موثر و سالم برای کاهش وزن و دفع سموم آزاد شده از سیستم گوارش است.


مقاله مرتبط: آیا یوگا باعث لاغری می شود

گوجه‌فرنگی

یک گوجه‌فرنگی بزرگ فقط ۳۳ کالری انرژی دارد. گوجه‌فرنگی دارای ترکیب شناخته‌شده‌ی ۹-oxo-ODA است که به کاهش چربی خون کمک و در نتیجه چربی شکم را کنترل می‌کند. این ترکیب همچنین با بیماری‌های مزمن مرتبط با چاقی مبارزه می‌کند.

سیب

سیب دارای فیبر خوراکی، فلاونوئید، فیتواسترول و بتاکاروتن است که باعث ایجاد احساس سیری می‌شود و از پرخوری جلوگیری می‌کند. بر اساس یک تحقیق در برزیل، زنانی که روزانه ۳۳ سیب یا بیشتر می‌خورند کاهش وزن بیشتری نسبت به زنانی دارند که سیب نمی‌خورند.

ترکیبات طبیعی موجود در سیب که به نام پکتین اسید شناخته می‌شوند به کاهش وزن کمک می‌کنند.  میوه‌هایی که سرشار از پکتین هستند معمولا باید بیشتر جویده شوند و وقتی پکتین در معده حل می‌شود، ماده‌ی ژل مانندی می‌سازد که چربی و کلسترول خوراکی را تسخیر می‌کند.

آناناس

این میوه‌ی استوایی حاوی آنزیم بروملین است که خاصیت ضدالتهاب دارد. این آنزیم پروتئین را می‌سوزاند و به چربی سوزی شکم کمک می‌کند. در تحقیقی در دانشگاه مریلند مشخص شد خاصیت آنتی‌باکتریال بروملین با باکتری‌های عامل اسهال مبارزه می‌کند و برای درمان اختلالات روده مفید است. بهبود شرایط معده می‌تواند منجر به نفخ کمتر شکم و داشتن کمری لاغر شود. علاوه بر این، آناناس حاوی ویتامین B6 و C، منیزیم، تیامین، مس و فیبر است که فواید زیادی برای سلامت بدن دارند.

فلفل قرمز

در تحقیقی از ۳۷۴ نفر درباره‌ی مواد غذایی‌ای که بیشتر مصرف می‌کنند سؤال شد. محققان متوجه شدند کسانی که رژیم غذایی آنها بیشتر شامل بتاکاروتن و لیکوپن بود (مواد فیتوشیمیایی که باعث نارنجی شدن  هویج می‌شود و به گوجه‌فرنگی و فلفل‌قرمز رنگ می‌دهد) کمر باریک‌تر و چربی شکم کمتری داشتند. از آنجا که بتاکاروتن و لیکوپن آنتی‌اکسیدان‌های توانمندی هستند، از نظر محققان می‌توانند ترکیبات مضری را که باعث ذخیره‌ی چربی می‌شوند از بدن دفع کنند. از طرف دیگر، فلفل سرشار از ویتامین C است که برای چربی سوزی لازم است.

بلغور جو

بلغور جو - خوراکی های چربی سوز شکم

وعده‌ی غذایی شیرین صبحگاهی، معمولا باعث می‌شود بعد از مدتی کوتاه بدن دچار افت قند خون شود. بلغور جو که حاوی فیبر فراوان است، برای ساعت‌ها در بدن باقی می‌ماند و میل به خوردن برای جبران قند خون و گرسنگی را از بین می‌برد. برای شیرین کردن بلغور به جای شکر از میوه‌های شیرینی مثل انواع توت‌ها استفاده کنید.


مقاله مرتبط: ۱۰ نوع ادویه و داروی گیاهی مناسب برای لاغری

بادام و سایر آجیل‌ها

به خوردن آجیل روی بیاورید. این مواد با پر نگه داشتن شکم باعث کم‌اشتهایی و در نتیجه لاغری می‌شوند. نتایح یک تحقیق در دانشگاه پوردو نشان داده است، افرادی که آجیل می‌خورند نسبت به کسانی که کیک برنج می‌خورند، مدت بیشتری احساس سیری می‌کنند. با خوردن روزانه ۲۴ بادام، بدون جذب حجم زیادی کالری گرسنگی خود را رفع کنید. از آجیل‌های شور دوری کنید، چون سدیم فراوان این آجیل‌ها فشار خون را بالا می‌برد.

پودر پروتئین

پودر پروتئین دارای آمینواسیدهایی است که باعث چربی‌سوزی و عضله‌سازی می‌شود. برای داشتن یک نوشیدنی چربی‌سوز، دو قاشق چای‌خوری پودر پروتئین به اسموتی خود اضافه کنید. بهتر است این اسموتی را با میوه، ماست و شیر کم‌چرب درست کنید، ولی بدانید اضافه کردن پودر پروتئین به شیک‌های شکلاتی آن را به یک غذای سالم تبدیل نمی‌کند.

روغن زیتون

بدن همه‌ی ما به مقداری چربی برای کنترل گرسنگی نیاز دارد. به چربی‌های غیر‌اشباعی مثل روغن کانولا یا روغن زیتون روی بیاورید. آنها به پایین نگه داشتن کلسترول و اشتها کمک می‌کنند. اصلا به طرف روغن سبزیجات هیدروژنه نروید، چرا که این روغن‌ها پر از اسیدهای ترانس ناسالم هستند.

انواع توت‌ها

توت‌ها سرشار از فیبر هستند، تنها یک فنجان تمشک حاوی ۶ گرم فیبر است. در مقابل ژله یک غذای بی‌ارزش محسوب می‌شود و فاقد فیبر و پر از شکر افزوده‌شده است.

تخم‌مرغ

تخم‌مرغ حاوی ویتامین B12 است که بدن برای سوزاندن چربی به آن نیاز دارد. محققان دانشگاه ایالتی لوییزیانا دریافته‌اند افرادی که هر روز در وعده‌ی صبحانه تخم‌مرغ می‌خورند، نسبت به افرادی که شیرینی می‌خورند وزن بیشتری کم می‌کنند. اگر کسترول خون‌تان بالاست برای خوردن تخم‌مرغ با پزشک مشورت کنید.

لوبیا و حبوبات

لوبیا کم‌کالری و منبعی غنی از پروتئین و فیبر است که به کاهش وزن کمک می‌کند. هر هفته یک بار به جای گوشت، لوبیا درست کنید. با این کار، مصرف چربی‌های اشباع را قطع و آن را با فیبر جایگزین خواهید کرد.


مقاله مرتبط: ۱۸ راه علمی برای کاهش اشتها

ماهی و گوشت بدون چربی

بدن هنگام هضم پروتئین، کالری بیشتری نسبت به هنگام هضم کربوهیدرات یا چربی می‌سوزاند. یکی از بهترین گوشت‌های بدون چربی، گوشت بوقلمون است، اما برای حذف بیشتر چربی اشباع، ماهی بهترین گزینه است. ماهی‌های تن و سالمون سرشار از اُمگا۳ هستند که مانع از فرایندهای شیمیایی استرس و در نتیجه چاقی شکم می‌شود.

غلات سبوس‌دار

کربوهیدرات‌های خوب برای بدن مفید هستند. غلات سبوس‌دار بخورید، فیبر موجود در این مواد شما را سیر نگه می‌دارند. فیبر و مواد مغذی برخی از نان‌های گندم از آن جدا می‌شود. حتما اطمینان حاصل کنید نانی می‌خرید که از گندم سبوس‌دار تهیه شده است.

سبزیجات

اگر ویتامین‌ها و مواد معدنی موجود در سبزیجات شما را به خوردن آن مجاب نمی‌کند، قدرت آن در لاغر کردن شکم حتما متقاعدتان می‌کند. سبزیجاتی مثل اسفناج و کلم بروکلی سرشار از فیبر و بسیار کم‌کالری هستند. خوردن سالاد پیش از وعده‌ی غذایی باعث می‌شود کمتر غذا بخورید.

کره‌ی بادام‌زمینی

کره‌ی بادام‌زمینی سرشار از نیاسین است که سیستم هاضمه‌ی بدن را فعال نگه می‌دارد و از نفخ شکم جلوگیری می‌کند. توجه داشته باشید کره‌ی بادام‌زمینی چربی زیادی دارد، پس روزانه بیشتر از دو قاشق غذاخوری ار آن نخورید.

آووکادو

آووکادو - خوراکی های چربی سوز شکم

آووکادو علاوه بر داشتن اسیدهای غیراشباع چندپیوندی، منبع غنی از فیبر (۱۱ تا ۱۷ گرم در هر آووکادو) است که آن را به یک غذای فوق‌العاده برای جلوگیری از گرسنگی و انباشت چربی تبدیل کرده است. روزانه نصف فنجان آووکادو بخورید.

آیس تی

چای، به‌ویژه چای سبز، سرشار از آنتی‌اکسیدان‌هایی است که به متابولیسم بدن شتاب می‌دهند. بر اساس نتایج تحقیقی در سوییس، مشخص شد کسانی که چای می‌نوشند نسبت به دیگران، کالری بیشتری می‌سوزانند. اگر هدف شما از صرف چای، چربی‌سوزی ‌است آیس‌ تی‌ِ آماده نخرید، زیرا طی فرایند تهیه‌ی این نوع از چای‌ها مواد مغذی لاغرکننده‌ی آن از بین می‌رود. به جای آن، یک چای کیسه‌ای را برای ۲ دقیقه در آب گرم بگذارید، سپس ۲ حبه یخ در آن بیندازید و آن را بنوشید.


مقاله مرتبط: بهترین خوراکی‌ های چربی سوز

پنیر پارمزان

کم‌کالری و پرکلسیم بودن این پنیر هورمون‌های چربی‌سوز بدن را فعال می‌کند. از آنجا که این پنیر بیش از هر ماده‌ی لبنی دیگری پروتئین دارد، با مصرف آن برای مدت بیشتری احساس سیری خواهید کرد. هر روز ۳۰ میلی‌گرم از این پنیر را به سوپ یا سالاد خود اضافه کنید.

لوبیای سفید

این نوع لوبیاها حاوی فیبر منحصربه‌فردی هستند که در برابر هضم مقاومت می‌کنند. از آنجا که هضم کندتر باعث می‌شود برای فراوری غذا در بدن کالری بیشتری مصرف شود، وزن شما کاهش پیدا خواهد کرد. توصیه می‌شود برای سوزاندن چربی شکم روزانه نصف فنجان لوبیای سفید بخورید.

روغن ماهی

روغن ماهی ساردین و سالمون خواص بسیاری دارد. این ماده‌ی غذاییِ سرشار از اسیدهای چرب اُمگا۳ باید در رژیم غذایی گنجانده شود. اگر نمی‌توانید ماهی بخورید، روغن آن مکمل خوبی است. روغن ماهی به چربی‌سوزی و لاغری شکم کمک می‌کند.

سرکه

بر اساس تحقیقی در ژاپن، افراد چاقی که برای ۸ هفته روزانه یک یا دو قاشق غذاخوری سرکه می‌خورند شاهد کاهش چشمگیر چربی بدن، به خصوص چربی شکم، بوده‌اند. یک نظریه این است که اسِتیک اسید موجود در سرکه پروتئین‌هایی تولید می‌کنند که چربی را می‌سوزانند.

منبع:

http://chetor.com/?p=33334

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی
سیر مطالعاتی موضوعی کتب استاد مطهری

سیر مطالعاتی موضوعی کتب استاد مطهری

● سیر مطالعاتی آثار استاد شهید مطهری

سیر مطالعاتی کتب شهید مطهری به دو روش موضوعی و یا بر اساس ترتیب مطالعه کتاب ها و توسط اساتید مختلف تدوین شده است، در این نوشته سیر موضوعی تدوین شده توسط استاد نیلی پور ارائه شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی
بیست فراز از دغدغه های رهبر فرزانه انقلاب در حوزه کتاب و کتابخوانی

بیست فراز از دغدغه های رهبر فرزانه انقلاب در حوزه کتاب و کتابخوانی

هزاران قصه خواندهام

من در اثر کثرت برخورد با رمانهای گوناگون، میتوانم نظر بدهم، در طول این سالیان سی چهل ساله عمرم که با کتاب قصه سر و کار داشتهام، شاید هزارها قصه از بهترین نویسندگان دنیا خواندهام. ... بهترین قصههایی که مضمونی را... در خودشان میپرورانند، آن قصههایی هستند که... تمام این موارد در آنها وجود دارد و خودش را نشان نمیدهد، چنانچه شما در قصه یک نکته را درشت کردید و مشخص شد که جهتگیری قصه بهسمت آن است، قصه خراب خواهد شد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی
مثل چمران بمیرید!

مثل چمران بمیرید!

ه مناسبت سالروز شهادت سردار پرافتخار اسلام 
مثل چمران بمیرید!
بدیهی است نسبت یک جریان یا گروه به اسطوره‌ای چون چمران، امتیازآور است. یکی از مهم‌ترین شبهاتی که در خصوص این شهید مجاهد عارف مطرح می‌شود، مربوط به ارتباط ایشان با نهضت آزادی و برخی اعضای این گروه است....
الهه خانی؛ شهید چمران به‌عنوان یکی از ذووجوه‌ترین شهدای جنگ تحمیلی، مطرح است. شخصیتی که هم نخبه‌ای علمی، هم سیاستمدار و نماینده‌ی مجلس، هم یک نظامی زبده و کارکشته، عارفی هنرمند و نویسنده‌ای متعهد و خوش‌قلم است. اما به دیدگاه‌های سیاسی شهید چمران در رسانه‌ها کمتر پرداخته شده و همین امر سبب شده است تا هر از چندی برخی با عوام فریبی، به بهانه‌های مختلف دکتر چمران را به خود منسوب کنند.
 
 بدیهی است نسبت یک جریان یا گروه به اسطوره‌ای چون چمران، امتیازآور است. یکی از مهم‌ترین شبهاتی که در خصوص این شهید مجاهد عارف مطرح می‌شود، مربوط به ارتباط ایشان با نهضت آزادی و برخی اعضای این گروه است که ذکر چند نکته در این خصوص لازم است:
 
1. اولین نکته‌ی حائز اهمیت در این خصوص، آن است که نهضت آزادی در دوران طاغوت، به‌رغم همه‌ی نواقصی که داشت، به‌عنوان شاخه‌ی مذهبی جبهه‌ی ملی، بالاخره یکی از گروه‌های ضدرژیم محسوب می‌شد و سران این گروه (صرف نظر از برخی تفکرات غلط‌شان، که آن هم در آن زمان چندان بارز نبود)، کسانی بودند که با جدیت مشغول مبارزه بودند و حتی به حبس‌های طولانی‌مدت محکوم شده بودند. 
 
ضمن آنکه، در دوران فترت گروه‌های سیاسی - اسلامی فعال، در دهه چهل، انجمن‌های اسلامی دانشگاه‌ها در آمریکا و اروپا و نهضت آزادی، دو مرکز اجتماع برخی دانشجویان مخالف شاه با گرایش‌های مذهبی، در خارج از کشور را تشکیل می‌دادند که شهید چمران نیز در میان آن‌ها بود. دانشجویانی با گرایش‌های مذهبی که نسبتی با گروه‌های چپ مارکسیستی و غیرمذهبی نداشتند و در اوج خفقان حکومت شاه، در این برهه به سمت گروه‌های موجود با صبغه‌ی مذهبی نظیر نهضت آزادی گرایش می‌یافتند. چنان‌که شهید چمران در همین دوران دانشجویی، مسئول هماهنگ‌کننده‌ی گروه‌های حامی ملت فلسطین در آمریکا نیز بوده‌اند. بنابراین، ارتباط شهید چمران با نهضت آزادی نیز نه از سر علقه و علاقه‌ها و تعصبات شخصی به اعضای این گروه که ناشی از همگرایی و ائتلاف نیروها در مبارزه با شاه و اقتضائات مبارزه بوده است.
 
2. آشنایی مصطفی با نهضت آزادی، به زمانی پیش از اعلام موجودیت رسمی نهضت و در دهه‌ی سی بر می‌گردد، آن‌گاه که چمران به‌عنوان دانشجویی جوان در سال 1332 به دانشکده‌ی فنی دانشگاه تهران قدم گذاشت. بازرگان در آن سال‌ها در دانشکده‌ی فنی کرسی تدریس داشت و طبیعتاً چمران نیز مدتی در محضر استاد مطالبی پیرامون «ترمودینامیک» آموخت. ضمن آنکه شهید چمران به گفته‌ی خود، از سن پانزده‌سالگی در انجمن اسلامی دانش‌آموزان شرکت داشته و در آنجا با آیت‌الله طالقانی آشنا و یکی از شاگردان پرو پا قرص آیت‌الله طالقانی در درس تفسیر ایشان می‌شود.[1] این سابقه‌ی آشنایی با آیت‌الله طالقانی (یکی از اصلی‌ترین سران نهضت آزادی) یکی از دلایل بسیار مهم و اصلی در اعتماد چمران به نهضت آزادی بوده است.

شهید چمران مدت زیادی در ایران نمی‌ماند و در سال 1337، با دریافت بورس تحصیلی، عازم ادامه‌ی تحصیل در دانشگاه تگزاس و برکلی آمریکا می‌شود و تا پیروزی انقلاب اسلامی در 21 سال بعد به ایران باز نمی‌گردد.
 
در طول عمر کوتاه دولت موقت، به کرّات تفاوت اساسی خط‌مشی این دولت با تفکرات خط امام و اسلام ناب محمدی آشکار شد. استعفای دولت موقت پس از تسخیر لانه‌ی جاسوسی، یکی از این اختلافات است که دکتر چمران خود را در چارچوب حزب محصور نکرد و در مقام وزیر باقی ماند و به فرمان حضرت امام به‌عنوان وزیر دفاع منصوب شد.




 
3. پس از سرکوب قیام ملت در 15 خرداد 42، در میان عده‌ای از مبارزین خارج و داخل کشور این فکر به وجود آمد که رژیم پهلوی اصلاح‌پذیر نبوده و تنها راه برای مقابله مبارزه‌ی مسلحانه است. بدین منظور بود که شهید چمران و بعضی از همفکران وی برای فراگیری فنون جنگ‌های پارتیزانی و آماده‌سازی برای نبرد مسلحانه و رویارویی با رژیم پهلوی به مصر رهسپار شدند و مدت دو سال سخت‌ترین دوره‌های چریکی و جنگ‌های پارتیزانی را مخفیانه فرا گرفتند. اما سران نهضت آزادی نه تنها به براندازی رژیم پهلوی اعتقادی نداشتند، بلکه بعد از 15 خرداد 42 فعالیت سیاسی را رها کردند و به فعالیت‌های فرهنگی و امور خیریه مشغول شدند!
 
در اواخر سال 1349 و آغاز دهه‌ی 50، مصطفی چمران تمام مقامات و افتخارات و فرصت‌های عالی شغلی و زندگی مرفه در آمریکا را رها کرد و بنا به دعوت امام موسی صدر و به منظور ایجاد پایگاه مبارزاتی جدید(گروه امل)، راهی لبنان شد. بیشتر عمر شهید چمران در مناطق شیعه‌نشین جنگ‌زده‌ی لبنان و بحران‌ها و مسائل این کشور، گذشته است. دکتر چمران در لبنان، به کمک امام موسی صدر، «حرکه‌المحرومین» و سپس جناح نظامی آن، سازمان املرا پایه‌گذاری کرد و تا پیروزی انقلاب اسلامی و ماجرای ربوده شدن امام موسی صدر به ایران باز نگشت و قریب به 20 سال از ایران و نهضت آزادی دور شده بود.
 
4. با پیروزی انقلاب اسلامی و بیشتر علنی شدن زاویه‌ای که نهضت آزادی با تفکرات امام داشت، مسیر دکتر چمران نیز به‌تدریج از نهضت آزادی جدا شد. وی به دلیل سابقه‌ی آشنایی‌اش با اعضای نهضت آزادی و قابلیت‌های در خور تحسینی که داشت، در دولت موقت و در جایگاه «معاون نخست‌وزیر در امور انقلاب» جای گرفت و در همان زمان بود که حتی در ملاقات با برژینسکی به همراه مهندس بازرگان و دکتر یزدی حضور داشت. اما در آینده وقایعی رخ داد که مواضع سازش‌کارانه‌ی دولت موقت برای دکتر چمران در عمل آشکار شد، به‌گونه‌ای که از همراهی با آنان پرهیز داشت.
 
5. ارتباط شهید چمران با نهضت آزادی به معنای پیروی بی‌چون و چرای ایشان از سازمان نبوده است؛ به‌گونه‌ای که اختلافات دکتر چمران با نهضت آزادی پس از انقلاب، نشانگر تفاوت فاحش مواضع سیاسی ایشان با خط‌مشی فکری این گروهک است که به چند مورد از این اختلافات اشاره می‌شود: 
 
 
پافشاری ایشان در برخورد قاطع با عوامل ضدانقلاب در کردستان یکی از این موارد اختلاف است. مسئله‌ای که با سیاست دولت موقت همخوانی نداشت. چنان‌که در پی کوتاهی مقامات دولت موقت و طولانی شدن مذاکرات آن‌ها با تجزیه‌طلبان مسلح کرد، مناطق آزادشده‌ی کردستان دوباره جولان‌گاه نیروهای ضدانقلاب شد و پس از فرمان انقلابی امام به عزیمت ارتش برای دفاع از پاوه، ‌ـ‌که به گفته‌ی شهید چمران «فرمان امام، آن‌چنان تحولی به وجود آورده بود، آن‌چنان ایمانی در دل جوانان ما ایجاد کرده بود و آن‌چنان خوف و وحشتی در دل دشمن انداخته بود که دشمن می‌گریخت و دوستان ما به سهولت به سوی آنان حمله می‌کردند»[2]‌  رزمندگان از جان گذشته‌ی انقلاب، به حرکت درآمدند و با تکیه بر همه‌ی تجارب انقلابی، ایمان، فداکاری، شجاعت، قدرت رهبری و برنامه‌ریزی دکتر چمران در عرض دوازده روز همه‌ی شهر‌ها و راه‌ها و مواضع استراتژیک کردستان را به تصرف درآوردند. بدین ترتیب، کردستان از خطر حتمی نجات یافت و مردم مسلمان کُرد با شادی و شعف به استقبال این پیروزی شتافتند.
 
درحالی‌که اعضای نهضت آزادی، پس از انقلاب روزبه‌روز فاصله‌ی خود از مسیر امام (ره) را بیشتر می‌کردند، مواضعی مخالف جریان خط امام اتخاذ و به‌تدریج از همکاری با انقلابیون کناره‌گیری می‌نمودند، شهید چمران هر روز بیشتر از قبل به حضرت امام (ره) نزدیک‌تر می‌شد و اطمینان ایشان را جلب می‌نمود، به نحوی که ایشان در تاریخ 20 اردیبهشت 1359، هنگام تشکیل شورای عالی دفاع، به نمایندگی حضرت امام (ره) در این شورا منصوب شد و پس از فتح پاوه از طرف حضرت امام به وزارت دفاع منصوب گردید. شهید چمران پس از شروع جنگبه اهواز رفت و پس از کسب اجازه از امام خمینی (ره) ستاد جنگ‌های نامنظم را به همراه آیت‌الله خامنه‌ای بنیان‌گذاری کرد.
 
در طول عمر کوتاه دولت موقت، به کرّات تفاوت اساسی خط‌مشی این دولت با تفکرات خط امام و اسلام ناب محمدی آشکار شد. استعفای دولت موقت پس از تسخیر لانه‌ی جاسوسی، یکی از این اختلافات است که دکتر چمران خود را در چارچوب حزب محصور نکرد و در مقام وزیر باقی ماند و به فرمان حضرت امام به‌عنوان وزیر دفاع منصوب شد.
 
مخالفت با دولت موقت در انحلال مجلس خبرگان، دیگر موضع اختلاف شهید چمران با نهضت آزادی بود. طرح انحلال مجلس خبرگان، یکی از مصادیق این تفاوت بود که اعضای نهضت آزادی پس از به تصویب رسیدن اصل ولایت فقیه، به دنبال آن افتادند.در نامه‌ای که بعدها از دفتر کار امیرانتظام، سخن‌گوی دولت و عامل اصلی طراحی این طرح، به‌دست آمد، جزئیات چگونگی طراحی توطئه‌ی انحلال مجلس خبرگان ثبت شده است که مربوط به جلسه‌ای است که امیرانتظام از عده‌ای از سیاسیون درباره‌ی این کار نظرخواهی و طلبِ همراهی نموده است. در بخشی از این نامه اسم دکتر چمران به‌عنوان یکی از افرادی که حاضر به امضای این طرح نشده، آمده است.
 
دل‌باختگی نسبت به حضرت امام (ره) و انقلاب و نه خودمرجع پنداری در مقابل ولی فقیه، دیگر اختلاف بنیادین شهید چمران با نهضت آزادی بوده است. در ذهن و خاطره‌ی بسیاری از اطرافیان شهید چمران، عشق و علاقه‌ی خاص ایشان نسبت به امام خمینی (ره)، مثال‌زدنی است. خانم غاده چمران (همسر دوم شهید چمران) ضمن بیان خاطراتی، تنها دلیل ماندن شهید چمران در ایران را خواست امام از وی و نه مناسبات حزبی و رفاقت‌های سازمانی می‌داند: «یک‌بار مصطفی می‌خواست مرا بفرستد عراق که نامه برای امام خمینی ببرم… وقتی هم که مصطفی به ایران رفت نامه فرستاد که امام از من خواسته بمانم و من هم می‌مانم!»
 
امام (ره) در این سخنرانی به کسانی که ادعای رفاقت دیرینه با دکتر چمران را یدک می‌کشند، توصیه می‌کنند تا چمران را الگوی خویش قرار دهند و مثل او بمیرند: «... چمران با عزت و عظمت و با تعهد به اسلام جان خودش را فدا کرد... ما و شما هم خواهیم رفت. مثل چمران بمیرید
 




تفاوت مشی شهید چمران با نهضت آزادی در کلام حضرت امام (ره) چنان روشن است که ایشان، یک روز پس از شهادت شهید چمران و در همان روزی که بنی‌صدر را عزل کردند (یعنی 1 تیر 1360)، در یک سخنرانی عمومی درباره‌ی درخواست وقیحانه‌ی جبهه‌ی ملی برای تظاهرات علیه قصاص، ضمن محکومیت شدید جبهه‌ی ملی و منافقین، از نهضت آزادی خواستند که دست از مخالفت با نظام بردارد و از آنان اعلام برائت کند.
 
امام (ره) در این سخنرانی به کسانی که ادعای رفاقت دیرینه با دکتر چمران را یدک می‌کشند، توصیه می‌کنند تا چمران را الگوی خویش قرار دهند و مثل او بمیرند: «این آقایانى که باز رابطه‏شان را با اسلام قطع نکرده‏اند [نهضت آزادی]، این‌ها به هوش بیایند و حساب خودشان را از آن‌هایى که قیام به ضد اسلام کردند جدا کنند، در ملأعام و در رادیو و تلویزیون بروند و این گروه‌هایى که چند روز پیش آن‌قدر جنایت کردند محکوم کنند...من نمى‏خواهم که شماها هم‏ به سرنوشت دیگران مبتلا بشوید. من نمى‏خواستم که آن‌ها [منافقین] هم این سرنوشت را داشته باشند... مگر شماها چقدر مى‏خواهید عمر بکنید؟ عبرت بگیرید از این حوادث تاریخ. تاریخ معلم انسان است... شماها چند سال دیگر نیستید در این عالم، چمران هم نیست؛ چمران با عزت و عظمت و با تعهد به اسلام جان خودش را فدا کرد و در این دنیا شرف را بیمه کرد و در آن دنیا هم رحمت خدا را بیمه کرد؛ ما و شما هم خواهیم رفت. مثلچمران بمیرید.»[3]
 
حضرت امام (ره) همچنین در پیامی که به مناسبت شهادت شهید چمران هم صادر فرمودند، تعابیر بسیار بلندی در وصف شهید چمران به‌کار بردند که مقایسه‌ی آن با توصیفات حضرت امام درباره‌ی نهضت آزادی محل تأمل است. امام در این پیام شهید چمران را «سردار پر افتخار اسلام و مجاهد بیدار و متعهد راه تعالى» و «جنگجویى پرهیزکار و معلمى متعهد» خواندند که «شهادت انسان‌ساز» داشته و «سرلوحه‌ی مرام او اسلام عزیز و پیروزى حق بر باطل» بوده است. حضرت امام در این پیام هم به وابسته نبودن او به دسته‌جات سیاسی اشاره نمودند و در تجلیل از خدمات مخلصانه‌ی او فرمودند:
 
«چمران عزیز با عقیده‌ی پاک خالص غیروابسته به دسته‌جات و گروه‌هاى سیاسى و عقیده به هدف بزرگ الهى، جهاد را در راه آن از آغاز زندگى شروع و با آن ختم کرد... او با سرافرازى زیست و با سرافرازى شهید شد و به حق رسید. هنر آن است که بى‏هیاهوهاى سیاسى و خودنمایی‌هاى شیطانى براى خدا به جهاد برخیزد و خود را فداى هدف کند نه هوى‏ و این هنر مردان خداست. او در پیشگاه خداى بزرگ با آبرو رفت. روانش شاد و یادش بخیر.»[4]
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1]مصاحبه با روزنامه‌ی اطلاعات، 27 مرداد 1358.
[2]http://www.hawzah.net/fa/magazine/magart/4892/5407/50394
[3]صحیفه‌ی امام خمینی، جلد چهاردهم، ص 491.
[4]همان، ص 478 و 479.
 گروه تاریخ برهان
*الهه خانی؛ محقق و پژوهشگر/ انتهای متن/
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی
آیا نسل سومی‌ها با انقلاب بیگانه‌اند؟

آیا نسل سومی‌ها با انقلاب بیگانه‌اند؟

آیا نسل سومی‌ها با انقلاب بیگانه‌اند؟
علی‌رغم تهاجم فکری و فرهنگی غرب و نیز ظهور و استحاله‌ی تجدیدنظرطلبان و برخلاف آمال و آرزوهای دشمن و نیز برخی پیش‌بینی‌ها، نسل سوم انقلاب اسلامی، نسلی وفادار به آرمان‌ها و بلکه پیش‌رونده‌تر و پیش‌برنده‌تر از نسل گذشته است.
محمدجواد اخوان؛ یکی از نکاتی که در فهم عمیق و تحلیل صحیح از انقلاب اسلامی، حائز اهمیت است، میزان همراهی نسل‌های متمادی با اصول، اهداف و آرمان‌های آن است. انقلابی که نه اهداف معطوف به زمان و مکان خاص، که داعیه‌ای فرازمانی و فراجغرافیایی داشت. در این مقاله تلاش داریم با مروری گذرا بر تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی و نیز بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی، موضوع نسبت میان نسل‌های آتی انقلاب اسلامی با آرمان‌های آن را بررسی نماییم.
 
در تحلیل نسبت نسل‌ها با پیشرفت انقلاب اسلامی معمولاً به سه نسل اشاره می‌گردد. نسل اول، نسلی که نهضت را آغاز کرد، فراگیر کرد و آن را به پیروزی رساند. نسل دوم، نسلی که نقشی اساسی در حفظ و تثبیت انقلاب اسلامی ایفا کرد و نسل سومی که اکنون میراث‌دار این انقلاب ریشه‌دار، اما پویاست.
 
در تبیین نقش‌آفرینی هریک از نسل‌ها، باید به این نکته اشاره کرد که پیروزی انقلاب اسلامی، بستر شکل‌گیری و در حقیقت «رسالت نسل اول» بود. نسل دوم در بستر «دفاع مقدس» سر برآورد، بالنده شد و اعجاب جهانیان را معطوف به خود کرد و نسل سوم، نسلی است که تربیت‌یافته‌ی دوره‌ی انقلاب اسلامی است. نسلی که میراث‌دار «اعتمادبه‌نفسی» است که از مبارزه با استبداد ستم‌شاهی متکی به ابرقدرت‌ها و سپس به خاک مالیدن بینی سلطه‌گران در دهه‌ی اول انقلاب اسلامی، رهین ملت ایران شده است.
 
در دهه‌ی دوم انقلاب اسلامی، بسیاری از عنودان و برخی از بی‌خبران، گمان می‌کردند نسلی که در حال رشد و پرورش است، نسبتی با شعارها و آرمان‌های انقلاب اسلامی ندارد و این‌چنین بود که یکی از مدعیان اصلاح‌طلبی با وقاحت تمام، از سپرده شدن امام خمینی (ره) به موزه‌ی تاریخ سخن می‌گفت. جدای از این‌ها، نگرانی جدی نیز در دلسوزان انقلاب اسلامی وجود داشت که با وقوع پدیده‌ی «انقطاع نسل‌ها»، مفاهیم و ارزش‌های والای انقلاب، به نسلی که وقوع آن را مشاهده نکرده و پس از آن رشد یافته، منتقل نگردد.
 
در دوره‌ی دوم خرداد، به‌گونه‌ای تلاش می‌شد تا نسل جوان و نوجوان با آرمان‌های امام (ره) و انقلاب، بیگانه جلوه داده شود که حتی سخنرانان موجه نیز در پیش‌درآمد سخنان خود، اگر به حقانیت «جامعه‌ی مدنی»(!) شهادت نمی‌دادند، متهم به ضدیت با مردم و ارتجاعی بودن می‌شدند. گویا شعارهای ترجمه‌شده از نظریات متفکران لیبرال غربی، از اندیشه و مکتب امام، برای آنانی که بر سفره‌ی امام و انقلاب نشسته بودند، جذاب‌تر بود.
 





بازتاب این دغدغه را می‌توان در بیانات امام خامنه‌ای مشاهده نمود: «کسانی این‌طور وانمود می‌کنند نسلی که روی کار می‌آید (که اصطلاحاً به آن نسل سوم انقلاب می‌گویند) پشت‌کرده به انقلاب و روی‌گردان از ارزش‌های دینی است یا اگر هم نیست، به‌طور اجتناب‌ناپذیری این‌گونه خواهد شد!
 
 بنده صد درصد حرف آن‌ها را رد می‌کنم. نه اینکه من عوامل فسادبرانگیز فرهنگی را نمی‌بینم یا نمی‌شناسم یا از آن‌ها خبر ندارم، نخیر، بنده از ماهواره و اینترنت و رمان‌ها و فیلم‌ها و آهنگ‌ها و حرف‌های فاسد کاملاً خبر دارم و آن‌ها را دست‌کم نمی‌گیرم. من عمرم را در میان جوانان گذرانده‌ام. از دورانی که خودم جوان بودم با جوانان دانشگاهی که خارج از محیط ما بودند، ارتباط برقرار کردم تا امروز هم ارتباط من با جوانان قطع نشده است. بنابراین می‌دانم حال‌وهوای جوانی چیست و امروز در فضای جوانی ما چه می‌گذرد، اما معتقدم نسل کنونی امروز این‌قدر هم آسیب‌پذیر و شکننده نیست. این را بد فهمیده‌اند.
 
 این نسل در محیطی بار آمده که از محیط سی سال و سی‌وپنج سال قبل به‌مراتب پاکیزه‌تر و بهتر است. کسانی که در این محیط متولد شده‌اند، به برکت هدایت دینی، توانستند آن کار عظیم را انجام دهند و آن ایمان‌های پولادین و استوار را عرضه کنند. من معتقدم که این نسل نسبت به آن نسل، در محیط بهتری پرورش‌یافته و آمادگی‌ها و آگاهی‌های به‌مراتب بهتر و بالاتری دارد. بنده وقتی حدود بیست سالم بود، هرگز آگاهی‌هایی که امروز شما جوان بیست‌ساله دارید، نداشتم. امروز جوان ایرانی، آگاه و بامعرفت و بصیر و سیاسی و اهل تحلیل است و از همه بالاتر، باایمان است.» (12 اردیبهشت 1380)
 
از سویی فضای آرمان‌زدایانه‌ی دوره‌ی تکنوکراسی لیبرال و نیز بعدها تجدیدنظرطلبی سکولار، به‌گونه‌ای بر محیط جامعه سنگینی می‌کرد و از سوی دیگر، تهاجم نرم متکی به فناوری مدرن، به‌گونه‌ای کشور را از لحاظ سیاسی و فرهنگی دستخوش آماج خود کرده بود که برخی از خودی‌ها نیز حتی به انفعال کشیده شده بودند.
 
در آن سال‌ها، به‌گونه‌ای تلاش می‌شد تا نسل جوان و نوجوان با آرمان‌های امام (ره) و انقلاب بیگانه جلوه داده شود که حتی سخنرانان موجه نیز در پیش‌درآمد سخنان خود، اگر به حقانیت «جامعه‌ی مدنی»(!) شهادت نمی‌دادند، متهم به ضدیت با مردم و ارتجاعی بودن می‌شدند. گویا شعارهای ترجمه‌شده از نظریات متفکران لیبرال غربی، از اندیشه و مکتب امام، برای آنانی که بر سفره‌ی امام و انقلاب نشسته بودند، جذاب‌تر بود.
 
نظریه‌پردازان غرب‌زده تلاش وافری جهت تطبیق انقلاب اسلامی با نظریه‌های موجود انقلابات و گسست نسل‌ها داشته‌اند تا چنین وانمود شود که گذر زمان و فروکش کردن هیجانات اولیه‌ی انقلاب، همانند بسیاری دیگر از جنبش‌ها، نسلی را پدید می‌آورد که گزاره‌های آرمانی نسل پیشین خود را برنمی‌تابد و آن را رد می‌کند.
 
رهبر معظم انقلاب اسلامی در پاسخ به این شبهه، در همان زمان می‌فرمایند: «یکی از حرف‌هایی که امروز محور جنگ روانی دشمن است (که لازم است آن را بگویم)، این است که می‌گویند نسل سوم انقلاب از ایده‌های انقلاب جدا شده است! بعد به دنبالش یک فلسفه هم می‌گذارند (مثل همه‌ی فلسفه‌های قلابی و دروغین و جعلی که فقط برای توجیه یک حرف دروغ و غلط درست می‌کنند) تا کسی جرئت نکند بگوید این حرف غلط است. می‌گویند این حرف متکی به یک فلسفه است! آن فلسفه چیست؟ آن فلسفه این است که همواره در همه‌ی انقلاب‌ها، نسل سوم از آن انقلاب رو برگردانده‌اند! حرف دروغ، حرف غلط، حرف چرند! کدام انقلاب‌ها را می‌گویید؟» (9 اسفند 1379)
 
معظم‌له سپس به بررسی این ادعا در مورد انقلاب فرانسه پرداخته‌اند: «در سال 1789، در فرانسه انقلاب شده، اما نه نسل سوم، نه نسل دوم، بلکه همان نسل اول از انقلاب برگشتند! بعد از چهار پنج سال، یک حرکت علیه انقلابیونِ اول به وجود آوردند و سه چهار سال قدرت را قبضه کردند. باز بعد از چهار پنج سال علیه آن‌ها فعالیت شد. به سال 1802 که رسید، چنان ماهیت این انقلاب دگرگون شده بود که کسی مثل ناپلئون توانست بیاید و تاج پادشاهی را روی سرش بگذارد! یعنی کشوری که علیه سلطنت مبارزه کرده بود و لویی شانزدهم را زیر گیوتین گذاشته بود، بعد از ده دوازده سال، وضعش به‌گونه‌ای شد که ناپلئون بناپارت آمد و تاج شاهی را بر سرش گذاشت و خودش را امپراتور نامید و سال‌ها هم در آن کشور حکومت کرد.
 
 بعد هم تا نزدیک به هشتاد نود سال رژیم‌های سلطنتی (البته سلطنت‌های گوناگون و سلسله‌های مختلف) در فرانسه پابرجا بود که دائماً در حال جنگ و ابتذال و فساد بودند! آن انقلاب به نسل سوم که هیچ، به نسل دوم هم نرسید، چون پایه‌های انقلاب، پایه‌های سستی بود. امروز بعد از گذشت دو قرن، بعضی کسان در جمهوری اسلامی خجالت نمی‌کشند، می‌آیند ایده‌هایی که در زمان خودش یک انقلاب را نتوانسته بود به سامان برساند، با تیتر درشت به انقلابیون ایران تقدیم می‌کنند؛ انقلابیونی که توانسته‌اند عظیم‌ترین انقلاب را با پایه‌های مستحکم به وجود آورند و سال‌های متمادی، آن‌ را در مقابل توفان‌ها حفظ کنند.»
 
مثال دیگری که ایشان مدنظر قرار می‌دهند، انقلاب روسیه است: «انقلاب اکتبر شوروی هم به نسل سوم نرسید. هنوز شش هفت سال از پیروزی انقلاب نگذشته بود که استالینیسم بر سرِ کار آمد. استالینی بر سرِ کار آمد که امروز در دنیا هرکس را بخواهند به گردن‌کلفتی و زورگویی و ظلم و بی‌ملاحظگی و دوری از انسانیت متهم کنند، به استالین تشبیه می‌کنند! درست هم هست. استالین واقعاً مظهر این صفات بد بود. حکومت به‌اصطلاح کارگری، که برای طبقات ضعیف تشکیل ‌شده بود، به حکومت استبدادِ مطلق فردی تبدیل شد! استالین حتی به حزب کمونیست هم که در نظام شوروی همه‌کاره بود، اجازه نمی‌داد که در زمینه‌هایی تصمیم‌گیری کند. با آن وضعیت خشن و عظیم، استالین یک حکومت مطلقه‌ی سی‌وچندساله را ادامه داد، هیچ‌کس هم جرئت نداشت اعتراض کند. شاید شما ماجرای آن تبعیدهای عجیب را شنیده باشید.
 
اولین کتابی که بعد از فروپاشی حکومت شوروی در تشریح اوضاع اختناق‌آمیز دوران اتحاد جماهیر شوروی منتشر شد، یک رمان است دو جلدش به فارسی ترجمه شده که من آن را خوانده‌ام، بسیار هم قشنگ نوشته و اوضاع آن زمان را تشریح کرده است. این تازه مربوط به اوضاع بعد از استالین است که وضعیت کاملاً فرق کرد، اما روش آن استبداد باقی ماند. بنابراین مسئله‌ی نسل دوم و سوم و این حرف‌ها نبود. همان اوایل کار، همه‌چیز از دست رفته بود.» (9 اسفند 1379)
 
معظم‌له همچنین در ادامه، در ابطال این ادعا تأکید می‌کنند: «این کدام فلسفه است، با کدام انقلاب تطبیق شده و در کجا تجربه‌ شده که نسل‌های سوم انقلاب، از انقلاب برمی‌گردند؟ نخیر، این بسته به این است که ایده‌ی آن انقلاب چه باشد. اگر ایده‌های یک انقلاب بتواند نسل دوم و سوم و دهم را به‌خاطر اصالت و صحت خود قانع کند، آن انقلاب عمر ابدی خواهد داشت. ایده‌های انقلاب اسلامی، ایده‌هایی هستند که عمر ابد دارند. عدالت‌خواهی هیچ‌وقت کهنه نمی‌شود، آزادی‌خواهی و استقلال‌خواهی هیچ‌وقت کهنه نمی‌شود، مبارزه با دخالت بیگانگان هیچ‌وقت کهنه نمی‌شود.
 
 این‌ها ایده‌هایی است که همیشه برای نسل‌ها جاذبه دارد. تئوریسین‌هایشان نشستند بافتند، ساده‌لوحان هم در اینجا باور کردند، گفتند نسل سوم انقلاب ایده‌ها را پس می‌زند و چون جاذبه‌ی انقلاب کم می‌شود، ما می‌توانیم برویم انقلاب را از دست انقلابیون خارج کنیم و به‌ دست خودمان بگیریم! خودمان، یعنی چه کسانی؟ یعنی کسانی که قبل از انقلاب، سال‌ها بر این کشور مسلط بودند! من می‌گویم این فکر، بسیار ساده‌لوحانه و ابلهانه است. مطمئن باشند همان شور و هیجان و ایمان و عواطفی که در نسل جوانِ آن روز وجود داشت و توانست آن کار را بکند، در این نسل جوان هم موجود است. بدانند هر سنگی به سمت انقلاب پرتاب کنند، کمانه می‌کند و به سر و روی خودشان برمی‌گردد. انقلاب کهنه نمی‌شود و آتش انقلاب آن‌گاه که با انبار پنبه‌ی پوسیده آن‌ها درگیر شود، باز هم تازه خواهد بود و خواهد سوزاند.» (9 اسفند 1379)
 
هرچند تهاجم فکری و فرهنگی غرب و نیز ظهور و استحاله‌ی تجدیدنظرطلبان سبب شد شاهد ریزش‌هایی در صف انقلاب باشیم، اما برخلاف آمال و آرزوهای دشمن و نیز برخی پیش‌بینی‌ها، نسل سوم انقلاب اسلامی، نسلی وفادار به آرمان‌ها و بلکه پیش‌رونده‌تر و پیش‌برنده‌تر از نسل گذشته است. این ادعا نه گزافه و مجامله و نه به این سبب است که نگارنده خود را جزئی از همین نسل می‌داند، بلکه به دلایلی منطقی، مستدل و مستند است که در ادامه، بالاجمال بدان‌ها اشاره خواهد شد.
 
1.      برخلاف دهه‌ی اول انقلاب که غلبه‌ی احساسات موجب می‌شد برخی احتمالاً با عمقِ کمِ معرفتی با شعارهای انقلاب همراه شوند، اکنون دیگر از آن هیجانات اولیه خبری نیست و آرمان‌گرایی نسل سوم کاملاً عقلانی و مبتنی بر منطق است. طبعاً این آرمان‌خواهی‌ به‌مراتب راقی‌تر از دوره‌ی پیشین است.
 
2.      نسل سوم از چالش‌های تکنوکراسی، تجدیدنظرطلبی و فتنه‌ی 88 عبور کرده و همچنان بر سر آرمان‌های خود ایستاده و طبعاً معرفت انقلابی آن بسیار مستحکم‌تر است.
 
 
3.      ثالثاً انقلاب در تداوم عمر خویش، در طی سی‌وشش سال گذشته، متکامل شده و با موضوعات و مسائل جدیدی مواجه شده است که نسل سوم با آن‌ها بیشتر آشنا شده است.
 
علاوه بر این‌ها، شاخصه‌های عمومی پیشرفت که در حوزه‌ی تولید دانش، اقتدار نظامی و علمی و نیز جبهه‌ی فرهنگی انقلاب به‌ دست ‌آمده، عمدتاً متکی به قشر جوان و نسل سوم انقلاب اسلامی بوده است که این‌ها همه مؤید ادعای پیش‌گفته است.
 
هرچند تهاجم فکری و فرهنگی غرب و نیز ظهور و استحاله‌ی تجدیدنظرطلبان سبب شد شاهد ریزش‌هایی در صف انقلاب باشیم، اما برخلاف آمال و آرزوهای دشمن و نیز برخی پیش‌بینی‌ها، نسل سوم انقلاب اسلامی، نسلی وفادار به آرمان‌ها و بلکه پیش‌رونده‌تر و پیش‌برنده‌تر از نسل گذشته است.
 




این مقاله را با بیانی از رهبر معظم انقلاب به پایان می‌بریم که در تبیین نقش نسل‌های متمادی در تکامل انقلاب اسلامی می‌فرمایند: «تحولات بزرگی در جامعه رخ می‌دهد که نمونه‌ی بارزش انقلاب‌های سیاسی و اجتماعی است. این تحول را کی به وجود می‌آورد؟ یک نسلی به وجود می‌آورد که البته معلول شرایطی است که برای آن نسل پیش‌ آمده، اما برای نسل قبل و نسل‌های قبل پیش نیامده بود؛ مثل انقلاب اسلامی. یکی از دو حال پیش خواهد آمد: یا این است که وقتی این تحول به‌وسیله‌ی این نسل به وجود آمد، نسل‌های بعدی این را پی می‌گیرند، دنبال می‌کنند، تکمیل می‌کنند، ادامه می‌دهند. در این صورت، این‌ یک جریان ماندگاری خواهد شد:
 
 و امّا ما ینفع النّاس فیمکث فی الأرض خواهد شد؛ یعنی جایگزین می‌شود، مستقر می‌شود. یا این است که نه، نسل‌های بعد تحت تأثیر عوامل گوناگون، کار را دنبال نمی‌کنند، دچار رکود می‌شوند، دچار انحراف می‌شوند، دچار زاویه می‌شوند. در این صورت، آن تحول فوایدش را برای مردم از دست می‌دهد و خسارت‌هایی که بالأخره در یک تحول پیش می‌آید، برای مردم می‌ماند و جبران هم نمی‌شود. کلیِ مسئله این است. خب، این تا حالا تحقق پیدا کرده. از حالا به بعد چی؟ از حالا به بعد، تکلیف نسل جوان کنونی و عمدتاً دانشجویی، همین است که این خط را در همان جهت‌گیری، به‌سوی تکاملِ بیشتر ادامه بدهد و پیش ببرد. این مشخص می‌کند که در محیط دانشجویی تکلیف ما چیست. کار مال شماست.
 
 این نسلی که ماها در آن حضور داشتیم و فعال بودیم و نیروی جوانی داشتیم و جوانی‌مان را مصرف کردیم، رو به اضمحلال است، مثل همه‌ی چیزهای عالم، رو به فنا و زوال است. نسلی که امروز این حقیقت را تحویل می‌گیرد، شما هستید؛ جوان‌های امروز، دانشجوهای امروز هستند. در آینده، مسئولیت‌های کشور با شماست. طراحان کشور، تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان، شماها خواهید بود. می‌توانید همین راه را ادامه بدهید، آن را به تکامل برسانید، از ظرفیت‌های استفاده‌نشده استفاده کنید، خلأها را پر کنید. می‌توانید هم این کار را نکنید. نسل جوانِ امروز می‌تواند تصمیم بگیرد بر بی‌عملی. البته چنین تصمیمی نخواهد گرفت، من شک ندارم.
 
 نسل جوان به‌خاطر ریشه‌ی دینی این حرکت و پایه‌ی مستحکم اعتقادی این حرکت، این راه را ادامه خواهد داد. برای اولین‌بار در تاریخ انقلاب‌های گوناگون در دنیا، انقلابی به ‌وجود آمده است و خودش را به دنیا عرضه خواهد کرد و حرف اول و اصول و ارزش‌های اولیه‌ی خودش را با همه‌ی وجود، بدون انقطاع استمرار بخشیده و ان‌شاءالله آن را به هدف‌های نهایی خودش می‌رساند.» (19 مرداد 1390)
 
 

*

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی
سینمای دفاع مقدس یا سینمای ضدجنگ؟!

سینمای دفاع مقدس یا سینمای ضدجنگ؟!

«برهان» درگفت‌وگو با «محمد‌تقی فهیم» بررسی کرد؛ 
سینمای دفاع مقدس یا سینمای ضدجنگ؟!
اگر سینما متأثر از اندیشه‌های دینی باشد، حتماً می‌باید علیه امپریالیسم و در خدمت تبیین و تعریف دفاع مقدس باشد. این در حالی است که جریان شبه‌روشن‌فکری ایران بی‌توجه به این فرآیند، سعی می‌کند با چشم بستن بر این واقعیت‌ و با الهام‌گرفتن از جریان ضدجنگ، دفاع مقدس را در کنار جنگ‌های دیگر در جهان تعریف کند...
8 سال دوران جنگ تحمیلی اگرچه خاطرات تلخ بسیاری برای مردم بجا گذاشت اما با رشادت و دلیری رزمندگان اسلام به نقطه‌ی عطفی در تاریخ جمهوری اسلامی بدل گشت.در این بین و پس از گذشت 3 دهه به تصویر کشیدن صحنه‌هایی که با غرور ملی همراهند از وظایف خطیر سینماگران امروز است، اما متأسفانه آنچه در این بین به آن بی‌توجهی شده است بیان ارزش‌های والای جبهه و جنگ و نگاه صرف به صحنه‌های جنگی و اکشن است. در این ارتباط با «محمد‌تقی فهیم»، منتقد سینما به گفت‌و‌گو نشسته‌ایم.
 
وضعیت کلی سینمای ایران در ژانر دفاع مقدس را در 3 دهه‌ی گذشته چطور می‌بینید؟
 
در شرایط فعلی با سینمایی روبه‌رو هستیم که در زوایای مختلف نتوانسته است در حد انتظار در خدمت ارزش‌ها، پیام‌ها و هویت ایرانی و به ویژه دوران پس از انقلاب اسلامی باشد تا با استفاده از این رهگذر هم در داخل موفق باشد و مخاطبان انبوهی را به خود جذب کند و هم به دلیل جاذبه‌های هویت ایرانی‌ـ‌اسلامی در عرصه‌ی جهانی خودنمایی کند. این ناکامی‌ها دلایل متعددی دارد؛ نخست اینکه سینمای ما وامدار 2 نوع از سینما یا 2 گرایش غالب سینمایی است:
 
اول ساختارهای فیلم فارسی بازمانده از رژیم گذشته و مهم‌تر از آن قضیه‌ای که سینمای غالب جهان را شکل می‌دهد و آن سینمای هالیوود است. به هر حال این وامداری، بدهکاری و گرته‌برداری از این نوع ساختار سینمایی ردپایی در سینمای جنگ نیز بر جا گذاشته است؛ یعنی فیلم‌هایی که با موضوع و محتوای جنگی تولید شده و می‌شوند نیز گرفتار ساختارهای ذکرشده هستند.
 
البته در دوره‌ای سینمای جنگ در واقع به عنوان متولی پروپاگاندای جنگ یا تبلیغ جنگ به منظور تهییج مردم و پر کردن جبهه‌ها، کارایی ویژه‌ی خود را داشت و چون آن سینما نیاز به قهرمان‌‌پروری داشت، تا حدودی ساختارهای فیلم فارسی یا سینمای هالیوود می‌توانست توجیه‌پذیر باشد، اما پس از جنگ انتظار می‌رفت ما با یک سینمای باهویت و اصیل و به تمام معنا دفاع مقدسی روبه‌رو شویم.
 
البته از حق نگذریم بعضاً آثار خوب و ماندگاری در این زمینه تولید شده است، اما بحث ما وجه غالب سینماست؛ یعنی انتظار می‌رفت فیلم‌های دفاع مقدس در حد اعلا بتوانند پاسخ‌گوی خواست، نیاز و دغدغه‌های خانواده‌ی جبهه و جنگ باشند و به نوعی آن چیزی را که از جبهه‌ها مانده است برای نسل‌های بعد در قالب تصویر ترسیم، تبیین و ماندگار کنند. بنابراین سینمای ضد‌جنگ هم تأثیرپذیر از جو کل سینمای داخل و خارج از مرزهای ایران به ویژه آمریکا بوده است.
 
در دنیا، سینمای ضدجنگ طبعاً معنای روشن و واضحی دارد و مورد حمایت همه‌ی وجدان‌های بیدار است؛ یعنی کسی نمی‌تواند از جنگ دفاع کند یا موافق جنگ باشد. در این خصوص می‌توان به فیلم‌هایی اشاره کرد که در مورد جنگ آمریکا با ویتنام، جنگ‌های جهانی اول و دوم و رویدادهای جنگی و جنبش‌های آزادی‌بخش ساخته شده‌اند. برای مثال، در هالیوود فیلم‌سازانی علیه گرایش‌های جنگ‌‌طلبانه‌ی حکومت‌های مختلف به خصوص آمریکا فیلم‌هایی ساخته‌اند و آثار آن‌ها از سویی مورد توجه روشن‌فکران و از سویی دیگر مورد توجه مردم صلح‌طلب دنیا قرار گرفته است. در این زمینه می‌توان از فیلم‌هایی نام برد که درباره‌ی عراق با پس‌‌زمینه‌های ضدجنگ ساخته شده‌اند، مثل فیلم «دره‌ی الی»، «جعبه‌ی درد»‌ و...
 
اگرچه این فیلم‌ها در راستای اهداف آمریکا قرار دارند، ولی به هر حال گرایش‌های ضدجنگ در آن‌ها مشهود است. سینمای ضدجنگ در جهان بر پایه‌ی وجدان صلح‌خواهی معنا پیدا می‌کند، اما در کشور ما بحث از دفاع مقدس است. در واقع به ما حمله و تجاوز شده است و ما از یک موضع دفاعی صحبت می‌کنیم. در واقع جنگ برای ما به معنای بیرون راندن نیروی متخاصم و مهاجم است و در این راه نیز شهید داده‌ایم. تمام این مواردی که در مواجهه با دفاع مقدس ذکر شد باید در فیلم‌های داخلی با این موضوع لحاظ شود، ولی ما بعضاً می‌بینیم که فیلم‌سازان ما دچار اشتباه تاریخی بزرگی می‌شوند و فیلم‌هایی که در ایران بعد از دفاع مقدس ساخته می‌شود متأثر از هالیوودی است و هیچ یک از معیارهای دفاع مقدس در آن به چشم نمی‌خورد.
 
سینمای ضدجنگ در جهان بر پایه‌ی وجدان صلح‌خواهی معنا پیدا می‌کند، اما در کشور ما بحث از دفاع مقدس است. در واقع جنگ برای ما به معنای بیرون راندن نیروی متخاصم و مهاجم است و در این راه نیز شهید داده‌ایم.
 
با این تفاسیر، به نظر جناب‌عالی سینمای مطلوب دفاع مقدس که هم اندیشه‌ی رئوف اسلام و هم شجاعت‌های رزمندگان در 8 سال دفاع مقدس را بازتاب دهد چگونه باید باشد. به عبارت دیگر، آیا سینمای ضدجنگی که در بستر سینمای ایران رشد می‌کند مطلوب و نتیجه‌ی سیر طبیعی اندیشه‌ی انقلاب است؟
 
در حال حاضر ما به دنبال این هستیم که پس از 8 سال دفاع مقدس و آمار بالای شهدا و جانبازان و خسارت‌ها و آسیب‌های بزرگی که متوجه ملت ما شده است سینمایی حاصل شود که بتواند وضعیت را به خوبی بازتاب دهد و از حق ملت ایران دفاع کند. این سینمای مورد انتظار طبعاً نمی‌تواند سینمای ضدجنگ باشد. به واقع اگر این سینما اصیل و متأثر از اندیشه‌های دینی، ارزشی و گرایش‌های صلح‌طلبانه‌ی مردم ایران باشد، حتماً می‌باید علیه امپریالیسم و استکبار جهانی و در خدمت تبیین، تفسیر و تعریف دفاع مقدس باشد.
 
این در حالی است که جریان شبه‌روشن‌فکری سینمای ایران بی‌توجه به این فرآیند، سعی می‌کند با چشم بستن بر این واقعیت‌ها و با الهام گرفتن از جریان ضدجنگ سینمای جهان، دفاع مقدس را در کنار جنگ‌های دیگر در جهان تعریف کند و برای خود وجهه‌ی اپوزیسیون و به اصطلاح مردمی کسب کند، در صورتی که این اتفاق هم نیفتاد و فیلم‌های ضدجنگی که در ایران تولید شدند نه تنها از سوی مردم کشور ما مورد اقبال قرار نگرفتند، بلکه عموماً با بی‌مخاطبی روبه‌رو شدند. برعکس، فیلم‌هایی که با ساختارهای ضعیف اما در چارچوب دفاع مقدس بودند و به قهرمانی‌های مردم ایران پاسخ می‌دادند، با اقبال عمومی مواجه شدند.
 
به هر ترتیب، چرایی سینمای ضدجنگ ایران و چگونه پدید آمدن آن به جریان ضدجنگ جهانی تعلق خاطر دارد. با وجود اینکه سینمای دفاع مقدس پس از انقلاب اسلامی متولد شده است و با به تصویر کشیدن تمام گرایش‌های ملت ایران با تنوع‌های مختلف قومیتی، جغرافیایی، فکری و سلیقه‌ای به نوعی اصیل‌ترین ژانر سینمایی کشور محسوب می‌شود، اما همواره از همان 2 عنصری که در کلیت سینمای ایران وجود دارد رنج می‌برد.
 
جریان ضدجنگ در سینمای ایران در دوره‌ای فعال‌تر شد و به ویژه در دوران اصلاحات به نوعی قد علم کرد و با اوج و فرودهایی همراه شد. متأسفانه با مدیریت ضعیف سینمایی در دوران پس از جنگ و فقدان یک خط‌کشی درست بین سینمای ضدجنگ و سینمای اصیلی که مورد انتظار بود، سینمای دفاع مقدس به جای بالندگی، رشد و گسترش، روز‌به‌روز به لحاظ کیفی و کمی دچار افت شده است‌.
 
این سینما حتی در دوره‌ای در صحنه‌ی تولید با شکست مواجه شد و آمار تولیدش تقریباً به صفر رسید یا به یکی دو فیلم در سال قناعت شد، چون در این دوره مدیریت سینما توانایی تشخیص، تفکیک و ایجاد تمایز بین این خطوط را نداشت و از آن مهم‌تر دغدغه‌ای نسبت به دفاع مقدس حس نمی‌‌کرد و دوره‌ی 8 سال دفاع مقدس را با رویدادهای جنگی دیگر نقاط جهان مقایسه می‌نمود.
 
بنابراین مدیریت سینما و تبعاً جریان فیلم‌سازی به عنوان 2 لبه‌ی یک تیغ کارکرد مشابهی پیدا می‌کنند تا سینمای دفاع مقدس از نفس بیفتد و ما فاقد یک جریان مداوم و مستمر تولید باشیم. در حالی که این سینما از هر منظر که به آن نگاه کنیم قدرت و پتانسیل عرض اندام را دارد؛ هم به لحاظ پاسخ دادن به ذائقه‌ها، سلیقه‌ها و ایجاد تفریح و سرگرمی و هم از جنبه‌های ارزشی و انتقال پیام و محتوای فرهنگی این قدرت در سینمای دفاع مقدس وجود دارد و می‌تواند به عنوان یک سینمای دائمی و مستمر مورد توجه قرار بگیرد و حتی به نظر می‌آید که اگر از موضعی کارشناسی به این ژانر نگاه شود و مورد اهتمام قرار بگیرد، حتی سالن‌های سینما را گرم کند و این سینمای ورشکسته را از بحران کم‌مخاطبی نجات دهد.
 
جریان ضدجنگ در سینمای ایران در دوره‌ای فعال‌تر شد و به ویژه در دوران اصلاحات به نوعی قد علم کرد و با اوج و فرودهایی همراه شد. متأسفانه با مدیریت ضعیف سینمایی در دوران پس از جنگ و فقدان یک خط‌کشی درست بین سینمای ضدجنگ و سینمای اصیلی که مورد انتظار بود، سینمای دفاع مقدس به جای بالندگی، رشد و گسترش، روز‌به‌روز به لحاظ کیفی و کمی دچار افت شده است‌.
 
در سینمای ایران متأسفانه ارتباط درستی بین ادبیات کلاسیک و فیلم‌نامه‌نویسی وجود ندارد و سینمای دفاع مقدس هم به هر حال از این قاعده تبعیت می‌کند. این سؤال به وجود می‌آید که آیا ادبیات دفاع مقدس به قدرتی نرسیده است که پشتوانه‌ی خوبی برای سینما و نمایش‌نامه‌نویسی باشد یا اینکه فیلم‌نامه‌نویسی ما در این عرصه دچار همان بیماری سینمایی ژانرهای دیگر است؟
 
اساساً سینمای قدرتمند در دنیا از یک پشتیبانی ادبی قوی برخوردار است؛ یعنی همیشه کشورهایی که دارای تاریخ ادبیات غنی و آثار ارزشمند در ژانرهای مختلف هستند، از سینمای قدرتمندی نیز برخوردارند. برای نمونه، سینمای پلیسی غرب قوی است و این موضوع از آثار ارزشمند تولیدشده در این ژانر ادبی نشئت می‌گیرد. همچنین آمریکا، انگلیس یا سایر کشورها در بخش رمان‌نویسی و به طور کلی ادبیات مکتوب، تاریخ پرباری دارند و از همین حیث، سینمای پربارتری در این عرصه‌ها در غرب پدید آمده است.
 
برای مثال، سینمای پلیسی‌ـ‌جاسوسی در واقع به دلیل جنبه‌های سرگرم‌کننده‌اش در آمریکا بسیار مورد اهتمام نویسندگان قرار گرفته است و بنابراین با تولید یا نگارش و در واقع عرضه‌ی این آثار، بعدها در سینما نیز فیلم‌های پلیسی باارزشی تولید شده است. اساساً پشتوانه‌ی یک سینمای موفق همیشه فاکتورهایی است که سینما از آن اقتباس شده باشد. در سینمای ایران، در بخش ادبیات جنگ و دفاع مقدس کمیت خوبی داریم و به نسبت سایر ژانرها، در بخش ادبیات، رمان‌نویسی، قصه، خاطره و مکتوبات دفاع مقدس موفق‌تر عمل کرده‌ایم و می‌توان گفت ادبیات دفاع مقدس بسیار موفق‌تر از سینمای این عرصه بوده است.
 
برای مثال، در حال حاضر ما قصه‌ها و خاطره‌های زیبایی در بخش ادبیات دفاع مقدس داریم که به راحتی می‌توان در عرصه‌ی سینما از آن‌ها بهره جست مانند کتاب «دا» که تازگی به فکر تولید اثری سینمایی با مضمون این کتاب افتاده‌ایم یا کتاب «نورالدین پسر ایران» و... اما متأسفانه فیلم‌سازان ما به دنبال دست‌مایه‌های سهل‌الوصول‌ هستند و به جای اینکه در بین رمان‌ها و نوشته‌های بازمانده درباره‌ی جنگ سوژه‌ی مورد نظر خود را بیابند، به دنبال سوژه‌ی فیلم‌های خارجی می‌روند.
 
به طور کلی بنده فکر می‌کنم در بخش رمان و ادبیات دفاع مقدس توفیقات بیشتری داشته‌ایم و از بخش سینمایی با موجودیت و ظرفیت فعلی ‌ـ‌اگرچه جای کار بیشتری دارد‌ـ‌ جلوتر هستیم. اگر بخواهیم مقایسه‌ای انجام بدهیم، به این نتیجه می‌رسیم که در بخش ادبیات دفاع مقدس زحمت بیشتری کشیده شده و تبعاً آثار بهتری نیز تولید شده است. منتها متأسفانه سینما از همین موجودیت فعلی در بخش ادبیات هم محروم است و هیچ اهتمامی برای تبدیل این آثار خوب به فیلم‌نامه وجود نداشته است.
 
قاعدتاً این موضوع به ضعف مدیرانی برمی‌گردد که با علم به مشکلات سینما در بخش فیلم‌نامه، از تدوین برنامه‌ای در جهت بهره‌گیری از منابع موجود غافل‌اند. برای مثال، سال‌ها پیش در خوزستان آقای حبیب احمدزاده داستان کوتاهی به نام «دریا قلی» نوشت و بعد از چند سال خود ایشان مستندی در این‌ باره با نام «بهترین مجسمه‌ی دنیا» ساخت و چند سال بعد فیلم بلندی با نام «شب واقعه» ساخته شد. ما سوژه‌هایی از این دست بسیار داریم که مهجور مانده‌اند و کسی سراغشان نمی‌رود. پرداختن به این موضوعات نیازمند همکاری و تعاون بین مدیران و فیلم‌سازان است و دغدغه‌ی جدی طرفین راجع به دفاع مقدس لازمه‌ی این کار است.
 
برای مثال، کتاب «دا» داستانی کاملاً ضدجنگ دارد و سراسر داستان در نکوهش جنگ است، ولی هیچ وقت دفاع را زیر سؤال نمی‌برد. در واقع داستان ضدجنگی است که به تقدیس دفاع می‌انجامد. به نظر شما، آیا چنین ضدیتی با جنگ که برخاسته از خود دفاع مقدس است می‌تواند در سینما هم بروز پیدا کند؟
 
مسلماً کسی از جنگ استقبال نمی‌کند و همه‌ی ما مخالف جنگیم. بنابراین فیلمی می‌تواند واقع‌گرا باشد و مورد توجه مردم قرار بگیرد که واقعیت‌های تلخ جنگ را هم بگوید. کتاب «دا» پر از درد، آلام، آسیب و خسران است، اما در مجموع برآیند این کتاب به شما حس سلحشوری، مقاومت، وطن‌پرستی و اسلام‌خواهی در عصر جدید را منتقل می‌کند. این مطالب به این معنا نیست که نباید فیلم ضدجنگ بسازیم، بلکه باید نوشته‌های و فیلم‌هایمان ضدجنگ و به نفع صلح باشد.
 
با این زوایه‌ی نگاهی که شما به موضوع دارید ضدجنگ همان دفاع مقدس و ایستادن در مقابل جنگ خواهد بود. درست است؟
 
بله، دقیقاً همین طور است. هم‌اکنون آثار ضدجنگی که بعضاً مدافع این بحث هستند سعی می‌کنند تا این جنگ را به دیگر جنگ‌های دنیا تعمیم بدهند و دفاع مقدس را با جنگ‌های دیگر نقاط دنیا مشابه‌سازی کنند و بگویند همه‌ی این‌ها یکی است. برای مثال، یک سرباز عراقی خوب را در مقابل یک سرباز ایرانی خوب می‌گذارند و از هر 2 دلجویی می‌کنند و بعد جنگ را محکوم می‌کنند، بدون اینکه موضع بگیرند که تفاوت سرباز ما با سرباز عراقی در این بوده که او با قصد تصاحب و تجاوز وارد جنگ شده، ولی سرباز ما با قصد دفاع در این موقعیت قرار گرفته است.
 
در واقع سینما باید ضمن تقبیح جنگ متجاوزانه و ذکر بلایا و مصیبت‌های جنگ و دعوت جهانیان به صلح، به بحث دفاع مقدس از سرزمین، دین و آیین بپردازد. همواره در طول تاریخ از مللی که به آن‌ها تجاوز شده است تحت عنوان قهرمان یاد می‌شود، اما از متجاوزین تحت عنوان کسانی که با اهداف شومی دست به جنگ و پیکار می‌زنند نام می‌برند. بنابراین تفاوت جنگ با دفاع در همین است؛ دفاع شریف و قابل تأیید است و مورد حمایت تمامی روشن‌فکران و غالب مردم جامعه است و به همین دلیل خانواده‌ها فرزندان خود را راهی جبهه‌ها می‌کنند تا از وطنشان دفاع کنند. ما باید به این تفاوت در تبیین و ترسیم تصاویر از جنگ قائل باشیم. این خلط مبحث است و همان اتفاق بدی که در سینمای ایران به وقوع پیوسته است.
 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی