وبلاگ شخصی محسن دوباشی

پاتوق نوآوری و پیشرفت ایران

متن کامل گفت‌وگو با وحید جلیلی

متن کامل گفتگوی خواندنی رجانیوز با وحید جلیلی را در ادامه از نظر می‏گذرانید:

بحث اصلی ما این است که- در شرایط فعلی - خطری جامعه را تهدید می‌کند؛ که ما از این خطر به «طلسم[1] یکسان‌پنداری توسعه و الگوی پیشرفت اسلامی» تعبیر می‌کنیم. از آنجا که «نظام‌سازی اسلامی» امر جدیدی در دنیاست، مفاهیمی که از سوی ادبیات انقلاب ذیل نظام‌سازی اسلامی در جامعه مطرح می‌شود، چون مفاهیمی جدید هستند این خطر وجود دارد که مفاهیم قبلی- که در باره نظام‌سازی مدرن است- تغییر شکل ظاهری بدهند و بعد به‌جای مفاهیم اسلامی مطرح شوند. نمونه بارز این موضوع، بحث عدالت است که اگر در اسلامیت آن دقت نشود، ممکن است نتیجه گفتمان عدالت این بشود که عده‌ای بگویند ما اگر بتوانیم ضریب جینی را کاهش بدهیم، عدالت مورد نظر انقلاب محقق شده است؛ یعنی از همان مفاهیمی که در تمدن مدرن مطرح هستند، استفاده کنند و آنها را جایگزین مفاهیم اسلامی کنند. سئوال مشخص ما از شما این است که از فضای انتخابات چگونه استفاده کنیم که دشمنی به نام توسعه را که همه ارزش‌های ما را به نحوی به چالش می‌کشد، به چالش بکشیم؟

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی

امروز می‌گویند صالح مقبول، فردا می‌گویند از ترس افسد به فاسد مقبول رأی بده!!!

امروز می‌گویند صالح مقبول، فردا می‌گویند از ترس افسد به فاسد مقبول رأی بده/

سیستم‌های "لولو‌ محور" عوام‌فریبند!

به نقل از رجا نیوز

گفت ‌و گو با وحید جلیلی خواه ‏نا‏خواه به مصاحبه‏ای چالشی و پر از فراز و نشیب تبدیل شد. جلیلی مهمان چهارمین نشست تبیین نقشه الگوی پیشرفت اسلامی بود؛ نشستی که اگر چه در آن انتخابات محوریت داشت اما بحث بنیادین در ساحت نگاه تمدنی را در پی داشت.

ضدیت توسعه و پیشرفت، محور چالشی بخش نخست گفت ‌و گو با جلیلی بود و مسئله انتخابات، محور بخش دوم گفت‌وگو

 

جلیلی معتقد است که نباید برای تبیین الگوی پیشرفت اسلامی همه مواد غرب و توسعه را نفی کرد و فاسد دانست. او می‏گوید چه غرب و چه روشنفکران داخلی اساساً به مبادی و مبانی خود در عمل پای‌بند نیستند و نگریستن به آنها به منزله یک کل یکپارچه و بی‏نقص در حکم امتیاز دادن به آنهاست. وحید جلیلی معتقد است ادبیات انقلاب در مقابل تجدد و تحجر تعریف می‏شود و این هر دو را باید هم‌زمان با هم برای رسیدن به الگو لحاظ کرد.

جلیلی می‏گوید انتخابات برای ما فقط طریقیت ندارد؛ بلکه موضوعیت هم دارد. او می‏گوید انتخابات یک فرصت است برای رشد و حرکت. او معتقد است نباید بگذاریم برخی برای رسیدن به منافع سیاسی خود حزب‏اللهی‏ها را از نتیجه انتخابات مجلس بترسانند و ناگزیر از پذیرفتن لیست خود کنند. او توضیح می‏دهد که برخی می‏گویند: «با اینکه می‌دانید ما صلاحیت بالایی نداریم و اصلح نیستیم، بیایید به ما رأی بدهید که براندازها رأی نیاورند.» و ادامه می‏دهد: «من می‌گویم تو خودت برانداز هستی. کسی هستی که داری سلسله مراتب نظام جمهوری اسلامی را جوری می‌چینی که اصلح در آن حذف بشود.»

او می‏گوید منفعت برخی در لولو ساختن برای موجه کردن برخی مصلحت‏های دروغین است و سیستم‏های لولومحور سیستم‏های عوام‏فریبی هستند. او اسم این سیستم‏ها را سیستم "هلو لولو" می‏گذارد!

وحید جلیلی فارغ التحصیل رشته معارف اسلامی و اقتصاد در مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه امام صادق(ع) است. او در جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی فعال است و در سابقه فعالیت‏های فرهنگی خود سردبیری ماهنامه نیستان، روزنامه ابرار، ماهنامه سوره و نشریه راه را دارد. بخش اجمالی گفت‌وگوی خواندنی رجانیوز با وحید جلیلی در ادامه می‏آید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی

وقتی باربی ام به دست من چادری شد!

وقتی که این خاطره را در سایت من و چادرم ف خاطره ها خوندم، خیلی لذت بردم و بد ندیدم که این مطلب را در اینجا قرار بدم. بخونید و خودتون قضاوت کنید.

فکر کنم الان دیگه همه می دونند "باربی" یکی از سلاح های موثر تهاجم فرهنگی استعمار برای کودکان و حتی بزرگسالانه که خیلی از اهداف خودش رو با این اسلحه پیش می بره که فقط یک نمونه اش الگوسازی در ناخودآگاه ذهن کودکان ماست.

دیروز وقتی خاطره ای رو درین باره می خوندم از تدبیر ساده اما موثر یک مادر خردمند و مومن غرق شعف شدم که چطور یک تهدید به نام باربی رو برای فرزند خودش تبدیل به یک فرصت کردند.

خاطره رو با هم بخونیم:

عروسک باربی رو وقتی کلاس سوم بودم شناختم...

دست و پاش ۹۰درجه کج و راست میشد و انگشتای ظریفی داشت.. 

و این برای من که عاشق چیزهای کوچولو و ظریف (مث خونه کوچیک،ماشین کوچیک) بودم رویا بود...

خونه یکی از دخترهای افه ای فامیل بودیم

که برای آب کردن دل من ، کمد باربی هاشو بهم نشون داد...

 باباش وقتی سفرهای دریایی میرفت یکی از اینا رو براش می آورد... عید اون سال مامانم بعد از اصرار فراوان برام یکی از اونا رو با تمام وسایلش خرید.... اون سال من به تکلیف رسیده بودم و باربی من لباس درست و حسابی نداشت....مامانم قاطیِ بازی کردن من میشد و میگفت آخه اینکه اینطوری نمیتونه بره بیرون...

و براش یه شلوار و چادر نماز و یه چادر مشکی دوخت با مقنعه....

فکر میکنید چی شد؟

زانوهای باربی ام شکست....

چون با من نماز میخوند و من وقت تشهد برای اینکه روی دو زانو بشینه زانوهاشو تا ته خم میکردم...

و طبعا یک باربی آمریکایی عادتی به دو زانو چهار زانو نشستن نداره و اصلا خمی زانوهاش تا این حد طراحی نشده....

من بعد از اون ۵ -۶ تا باربی دیگه خریدم و همشون بعد از دو روز زانو نداشتند...

داشتم فک میکردم چقد تحت تاثیر این عروسک بودم؟

مامانم یه کاری کرد که من فک کنم بازیه

ناخناشو با هم کوتاه کردیم چون میرفت مدرسه

لاکاشو پاک کردیم...

موهاشو بافتیم

مث خودم چادر سرش کردم

و نماز جمعه هم میرفت...

مامانم خیلی ساده نذاشت من مث باربی بشم چون باربی مث من شد...

 

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی

دعوت به همکاری

با مراجعه به سایت http://pelak33.ir/، می توانید مشخصات خود را جهت همکاری با گروه فیلمنامه نویسی مجموعه ی طنز "پلاک 33" به ثبت رسانید. مجموعه ی نامبرده، طنزی 90 قسمتی، با مضمون سیاسی اجتماعی است که به واسطه ی تأیید در سازمان، در آستانه ی تولید قرار دارد.

* با کپی سوالات انتهایی در قسمت نظرات سایت پلاک 33 ، پاسخ خود را جلوی موارد مربوطه بنویسید.

* نام کامل، ایمیل و آدرس سایت یا وبلاگ خود را در بخش مخصوص و فوقانی درج پیام وارد کنید.

* مشخصات شما تنها برای مدیر سایت است و نمایش داده نخواهد شد.

* تا کنون بیش از 100 نفر برای همکاری اعلام آمادگی نموده اند؛ خالی بودن قسمت نظرات به دلیل تعهد بر عدم نمایش مشخصات ثبت نام کنندگان است.

* دومین همایش طنز نویسان ارزشی در راستای جذب نیرو های مستعد و ارائه ی توضیحات پروژه برگزار می شود.

زمان: پنجشنبه، 11 اسفند، ساعت 13:30 الی 16

مکان: خیابان انقلاب (به سمت میدان امام حسین)، تقاطع بهار جنوبی، جنب بانک تجارت، مجتمع فرهنگی اسوه

* جزئیات بیشتر در خصوص کلیه ی مسائل شکلی و ماهوی کار از جمله مباحث مالی، و همچنین پاسخ به پرسش های مطروحه، به صورت حضوری در همایش عمومی بیان خواهد شد.

* برای ثبت نام کنندگان، الزامی به حضور در همایش نیست. این نشست صرفاً به جهت آشنایی بیشتر دوستان از محتوا و روش کار است. بعد از بررسی اطلاعات ثبت نام کنندگان در اردیبهشت 91، از دوستان واجد صلاحیت به طور مجزا دعوت به همکاری خواهد شد.

* شرایط ثبت نام در سایت و حضور در همایش:

1- التزام به احکام اسلام و اعتقاد به مبانی جمهوری اسلامی ایران.

2- داشتن تحصیلات حوزوی یا دانشگاهی (اعم از اشتغال یا فراغت از التحصیل)

3- سابقه ی فعالیت در حداقل یکی از حوزه های طنز (نثر، شعر، کاریکاتور، گرافیک و ...)

4- توان و سابقه ی نویسندگی (اولویت با آشنایان به ضوابط و فنون فیلمنامه نویسی است)

5- اقامت در تهران به دلیل ضرورت حضور مستمر اعضای گروه در دفتر کار (دو روز در هفته)

6- حداقل سن 20 و حداکثر آن 35 سال (فقط متولدین سال های 55 تا 70)

* این همکاری تنها مربوط به فیلمنامه است و به هیچ وجه ارتباطی به حوزه ی بازیگری ندارد.

* در اطلاع رسانی این پروژه به هم قطاران خود نیز اهتمام ورزید.

* مسئول روبط عمومی: ربیعی 09122705398


سال تولد:

شهر محل اقامت:

شماره ی همراه:

شغل:

وضعیت تأهل:

سطح تحصیلات:

رشته ی تحصیلی:

دانشگاه (نام و مکان):

ایام خالی در هفته (به جز جمعه):

آیا در زمینه ی طنز مکتوب، فعالیت خاصی داشته اید؟ (توضیح):

آیا در خصوص فیلم نامه، مطالعه و یا نگارشی داشته اید؟ (توضیح):

آیا تخصص و یا سابقه ی فعالیت فرهنگی، هنری و رسانه ای داشته اید؟ (توضیح):

آیا با سازمان های دولتی یا غیر دولتی همکاری داشته اید؟ (توضیح):

به کدام زبانی ملی و یا محلی "تسلط" دارید؟ (در حد مکالمه و ترجمه):

آشنایی با نرم افزار های کامپیوتر؟ (کم - متوسط - زیاد):

سرعت تایپ فارسی؟ (کند - متوسط - تند):

توضیحات ضروری:


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی

توضیح پروژه پلاک 33

 

 

پلاک 33 مجموعه ی طنز تلویزیونی با مضمون سیاسی-اجتماعی است که از شبکه ی سوم سیما ارائه می‌گردد.

هسته ی داستان 20 عضو یک ساختمان اند که تقریباً تمام اقشار، اصناف، سنین و تفکرات جامعه را پوشش می‌دهد. شخصیت پردازی افراد به گونه ای است که نه تنها دهک‌های اقتصادی، که طبقات و گروه های سیاسی و اجتماعی را نیز در بر دارد. مشاغل شخصیت های داستان، به گونه ای تعریف شده که به سبب آن، امکان ورود به تمام موضوعات و لایه‌های جامعه فراهم است.

روال پخش این مجموعهی 90 قسمتی، پخش هفتگی _و نه روزانه ی_ اپیزود ها است. زیرا از آنجایی که هدف، اِعمال نقش و تأثیرگذاری بر مسائل مختلف و جاری کشور می باشد، لازم است تا بازه‌ ی پخش از 3 ماه به 2 سال _که نتیجه‌ی 90 هفته پخش است_ افزایش یابد تا وقایع بیشتری در دایره‌ ی زمانیِ مورد نظر قرار گیرد.

سرپرست نویسندگان احمد قدیری و تهیه کننده ی مجموعه _در صورت تأیید سازمان_ حبیب الله کاسه ساز است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی

اولین فراخوان وبلاگی من و چادرم

 
خاطرات زیبای خود را از چادر و به خصوص لحظه ی انتخاب آن به عنوان پوشش را بنویسید و در صورت تمایل به ما هم اجازه دهید آن را در این وبلاگ (http://khaterechador.blogfa.com) باز نشر دهیم.
دوستانی که وبلاگ ندارند هم می توانند خاطرات خود را به ایمیل ما ارسال کنند:
 
اطلاع رسانی این طرح در نت و خارج از نت و خصوصا جمع آوری و ارسال خاطرات اطرافیان تون که چادر را انتخاب کرده اند و به آن عشق می ورزند نیز کمک مضاعف شما به این طرح است. ( قابل توجه دلسوزانی که مایلند به این طرح کمک کنند )
اجرکم عندالله
برای دیدن خاطراتی که تا کنون در ارسال شده...به اینجا برین.

http://khaterechador.blogfa.com

توجه کنید...
از دوستای خوب خواهش میکنم..برا سهیم بودن در این کار خیر.. این بلاگ رو لینک کنین(ادرسشو تو بلاگ خودتون قرار بدین.)
لطفا به دیگران اطلاع بدین و شما هم در ثواب بسط خوبی ها شریک شوید
۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی

درکجای دنیا این چنین است؟؟؟

 آقای میرکریمی می‌گفت(نقل به مضمون):


"هر وقت در جریان کار و زندگی زیاد به من فشار [روانی ] وارد می‌آید، در هر مرحله‌ای که باشم، همه چیز را رها می‌کنم و - گاهی از همان سر کار - تلفنی به خانه می‌زنم و یک راست به فرودگاه می‌روم. همان جا بلیطی تهیه می‌کنم و عازم مشهد می‌شوم. آنجا زیارتی[و درد دلی] با امام رضا (ع) می‌کنم و آرام می‌شوم، و برمی‌گردم.

یک بار - در یکی از همین سفرها - توی هواپیما نشسته بودم و در خودم بودم که دیدم در قسمت جلو هواپیما انگار وضعیت متفاوتی است. به این معنی که، کسانی را می‌دیدم که از جاهای مختلف هواپیما، یکی یکی به قسمت جلو می‌رفتند. آنجا کنار یکی از صندلی‌ها می‌نشستند. با شخصی که روی آن صندلی نشسته بود چیزهایی می‌گفتند و می‌شنیدند. بعد، خوشحال و راضی برمی‌گشتند و سر جایشان می‌نشستند.

کنجکاو شدم بدانم قضیه چیست. از یکی از کسانی که از آنجا برمی‌گشت، موضوع را پرسیدم. گفت: کسی که آنجا نشسته، مقام معظم رهبری است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی

فقط با جابجایی پنج کلید واژه

شما هر لعنتی که به ...... بکنید، این قدر جگر دشمنان نمی‌سوزد که بگویید «امام خامنه‌ای».


غربی‌ها با سه کلید واژه‌ی آزادی، دموکراسی و حقوق بشر افکار عمومی را اداره می‌کردند. شرقی‌ها با دو کلیدواژه‌ی مبارزه‌ی پرولتاریا با امپریالیسم و برابری.


امام پنج کلیدواژه‌ی قرآنی را در مقابل آن پنج کلید واژه قرار دادند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی

آقا! خواهش می‌کنم دستور بدهید که دیگر روضه حضرت قاسم نخوانند!

در یکی از روزهای سال 1362، زمانی آیت الله خامنه ای، رییس جمهور وقت، برای شرکت در مراسمی از ساختمان ریاست جمهوری، واقع در خیابان پاستور خارج می شد، در مسیر حرکتش تا خودرو، متوجه سر و صدایی شد که از همان نزدیکی شنیده می شد.

به گزارش مشرق، صدا از طرف محافظ ها بود که چند تای شان دور کسی حلقه زده بودند و چیز هایی می گفتند. صدای جیغ مانندی هم دائم فریاد می زد: «آقای رییس جمهور! آقای خامنه ای! من باید شما را ببینم». رییس جمهور از پاسداری که نزدیکش بود پرسید: «چی شده ؟ کیه این بنده خدا؟» پاسدار گفت: «نمی دانم حاج آقا! موندم چطور تا این جا تونسته بیاد جلو.ٰ» پاسدار که ظاهرا مسئول تیم محافظان بود، وقتی دید رییس جمهور خودش به سمت سر و صدا به راه افتاد، سریع جلوی ایشان رفت و گفت: «حاج آقا شما وایسید، من می رم ببینم چه خبره» بعد هم با اشاره به دو همراهش، آن ها را نزدیک رییس جمهور مستقر کرد و خودش رفت طرف شلوغی. کمتر از یک دقیقه طول کشید تا برگشت و گفت: «حاج آقا ! یه بچه اس. می گه از اردبیل کوبیده اومده این جا و با شما کار واجب داره. بچه ها می گن با عز و التماس خودشو رسونده تا این جا. گفته فقط می خوام قیافه آقای خامنه ای رو ببینم، حالا می گه می خوام باهاش حرف هم بزنم».
 رییس جمهور گفت: «بذار بیاد حرفش رو بزنه. وقت هست».

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی

اگر اشاره کنی کائنات می لرزد

همین که دست قلم در دوات می لرزد
 
به یاد مهر تو چشم فرات می لرزد
 
نهفته راز «اذا زلزلت» به چشمانت
 
اگر اشاره کنی کائنات می لرزد
 
«هزار نکتهء باریک تر ز مو اینجاست»
 
بدون عشق تو بی شک صراط می لرزد
 
مگر که خار به چشمان خضر خود دیدی
 
که در نگاه تو آب حیات می لرزد
 
تو را به کوثرو تطهیرو نور گریه مکن
 
که آیه آیه تن محکمات می لرزد
 
کنون نهاده علی سر،به روی شانهء در
 
و روی گونهء او خاطرات می لرزد
 
 
 
غزل تمام نشد،چند کوچه بالاتر
 
میان مشک سواری فرات می لرزد
 
سپس سوار می افتد ،تو می رسی از راه
 
که روضه خوان شوی اما صدات می لرزد
 
□□□
 
وعصر جمعه کنار ضریح روی لبم

به جای شعر دعای سمات می لرزد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی

چه کنم دخترم حجاب را رعایت کند؟

مادر از حجاب برتر (چادر) و پدر از ادب لازم (در ارتباط با جنس مخالف) برخوردارند. اما دختر نوجوان خانواده، از حجاب مطلوب برخوردار نیست. چرا؟

فراموش نکنیم که بهترین و مؤثرترین روش تربیتی روش تربیتی الگویی است. به عبارت دیگر فرزندان ما نه از طریق شنیدن، که از طریق دیدن آموزش می بینند و تربیت می شوند. برخی از کارشناسان و روانشناسان علوم تربیتی معتقدند 75 درصد یادگیری های فرزندان از راه چشم و 25 درصد از طریق حواس دیگر صورت می گیرد. بنابراین والدینی که خود در گفتار و رفتار به ارزش ها و معیارهای دینی و اخلاقی پایبند می باشند، فرزندان تربیت شده و دینی خواهند داشت.

برای رسیدن به موقعیت و موفقیت مذکور، یعنی پرورش فرزندانی دینی و به ویژه نهادینه ساختن مسأله مهم حجاب در بین دختران توجه و تأکید به نکات ذیل ضروری است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی

جوانی زیبا با رنگ پریده

در تلاشهای مادی و معنوی، بارها با این سؤالها مواجه می شویم که اگر به دنبال علوم حقیقی باشیم، راهش چیست؟ وقتی دل ما گرد و غبار زیادی گرفته، با چه چیزهایی این غبارها می رود؟ هنگامی که وسوسه های شیطان ما را رها نمی کند، به چه پناه ببریم؟

 

عالم ربانی، مرحوم «آیت الله حق شناس» در مباحث ارزشمند اخلاقی خود، با استفاده از روایات معصومین علیهم السلام، «قرآن» را کلیدی برای بسیاری از این پرسشها می داند.

 

خانه تکانی دل، با قرآن

 

عالم ربانی، مرحوم «آیت الله حق شناس» می فرماید:

«بعضی‌ها چون نمی‌توانند متهجد باشند و بیداری بکشند، می‌فرماید ما از راه قرائت قرآن آنها را به سعادت آینده‌شان متوجه می‌کنیم...

اگر در کنار علم، اخلاق نباشد، همین وضعیتی می‌شود که امروز مشاهده می‌کنید. علم هست؛ ولی اخلاق نیست... اما اینها که علم نیستند، علم حقیقی آن چیزی است که غایت خلقت بشر است.

 

علم به اینکه دل‌های شما بواسطه‌ی صحبت‌های متفرقه و غیر مرضی پروردگار در حجاب می‌رود، گرد و غبار می‌گیرد، چرک می‌شود، پرده می‌گیرد. و العیاذ بالله  بخاطر برخوردهای نامشروع، این عوارض پیدا می‌شود. آن‌وقت، علاج همه‌ی اینها قرائت قرآن است، قرائت قرآن با تفکر.» (1)

 

و می فرماید:

«خدا شاهد است که اگر درست قدم بردارید، همه‌ی آن علم‌هایی که انتظارش را می‌کشید به شما خواهند داد. نترس، باباجان!» (2)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی

برای گلشیفته های سینمای ایران

نامه ی "چارلی چاپلین" برای دخترش "ژرالدین"

دخترم ژرالدین، از تو دورم، ولی یک لحظه تصویر تو از دیدگانم دور نمی شود. تو کجایی؟ در پاریس، روی صحنه تئاتر پرشکوه شانزه لیزه؟ این را میدانم و چنان است که گویی در این سکوت شبانگاهی، آهنگ قدمهایت را میشنوم. شنیده ام نقش تو در این نمایش پرشکوه، نقش آن دختر زیبای حاکمی است که اسیر خان تاتار شده است.
ژرالدین، در نقش ستاره باش و بدرخش، اما اگر فریاد تحسین آمیز تماشاگران و عطر مستی آور گلهایی که برایت فرستاده اند به تو فرصت هوشیاری داد بنشین و نامه ام را بخوان. من پدر تو هستم. امروز نوبت توست که صدای کف زدن های تماشاگران گاهی تو را به آسمانها ببرد.

به آسمانها برو ولی گاهی هم به روی زمین بیا و زندگی مردم را تماشا کن؛ زندگی آنان که با شکم گرسنه در حالی که پاهایشان از بینوایی می لرزد و هنرنمایی می کنند. من خود یکی از ایشان بوده ام. ژرالدین دخترم، تو مرا درست نمی شناسی در آن شب های بس دور با تو قصه ها بسیار گفتم اما غصه های خود را هرگز نگفتم آن هم داستانی شنیدنی است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی

جای لبم به پنجره فولاد مانده است


بالی که بود، سوخت به شرط کمال خویش / من مانده‌ام کنون و دو عالم وبال خویش
مال و منال من همه این ناله من است / آری گدا خوش است به مال و منال خویش
از خون خود، حنا به کف پا گذاشتم / چون من مباد خون کسی پایمال خویش
سوغات چون نداشتم بخرم باز ریختم / از خرده‌های دل به دل دستمال خویش
امشب فقیه مستم و گر تو نمی‌کُشی / خود خون خویش می‌کنم امشب حلال خویش
در من هدر نمی‌رود این شعله‌های تو / من دهر را بسوزم از این اشتعال خویش
درباره‌ی کریم، گدا حرف می‌زند / از من بپرس حُسن لب و خط و خال خویش
جای لبم به پنجره فولاد مانده است / امضای بوسه است به طرز وصال خویش
نقاره‌ها به بی‌کسی‌ام جار می‌زنند / بیچاره دل که گم شده در قیل و قال خویش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی

دزدی و تحریف توسط سایت الف متعلق به احمد توکلی!

 

جوابیه دکتر کوچک زاده به نامه منتشر شده جمعی از دانشجویان امام صادق به طور کامل در ادامه آورده شده است که لازم به ذکر است این نامه را بنده ننوشته و دانشجوی دانشگاه امام صادق نیز نبوده و نیستم.

لینک مطلب در وبلاگ دکتر کوچک زاده

وبلاگ نسل جوان طی یادداشتی با عنوان "درد دل جمعی از دانشجویان با علامه مصباح" مطلبی را به قلم صاحب وبلاگ "محمد محسن دوباشی " در تاریخ  ۱۳٩٠/۱٠/٢٩ منتشر نموده است که گرچه عنوان درد دل جمعی از دانشجویان را بر خود دارد و در ذیل آن نیز "جمعی از دانشجویان دانشگاه امام صادق(ع) به چشم می خورد ولی در ابتدای نوشته صریحا درج شده "نویسنده: محمد محسن دوباشی - ۱۳٩٠/۱٠/٢٩ " . این نوشته با دستکاری و تحت عنوان : " درددلی با استاد مصباح یزدی درباره گروه پایداری" و توسط سایت الف متعلق به احمد توکلی به "جمعی از دانشجویان دانشگاه های تهران" نسبت داده شده و بدون اشاره به منشا و منبع آن در تاریخ  شنبه ۱ بهمن ۱۳۹۰ ساعت ۰۷:۴۶ باز نشر گردیده است.

برای روشن تر شدن ابعاد شخصیتی گردانندگان سایت الف به تغییرات داده شده در آن نسبت به متن اصلی اشاره می شود.

همانظور که ملاحظه می شود اصل این مطلب به قلم یک دانشجو به نام محمد محسن دوباشی است که دانشجوی دانشگاه امام صادق است و گرچه در عنوان آن به جمعی از دانشجویان و در خاتمه به جمعی از دانشجویان امام صادق نسبت داده شده اما صراحتا نیز در ابتدای مطلب نام نویسنده محمد حسن دوباشی ذکر گردیده  و البته می توان پذیرفت که یک دانشجو با رایزنی با جمعی از دوستانش به نوشتن و انتشار این مطلب اقدام نموده باشد. اما این مطلب با دستکاری در تیتر و حذف عبارت "جمعی از دانشجویان" و افزودن عبارت "درباره گروه پایداری" به آن توسط سایت الف باز نشر شده و به " جمعی از دانشجویان دانشگاه امام صادق، تهران، شریف، علامه، و امیرکبیر" نسبت داده شده است!!. انشاالله آقای توکلی که خود را خیلی پای بند شرع و دین می نمایانند رضایت نویسنده اصلی مطلب در این اقدام را کسب نموده اند! نویسنده اصلی بالای مطلب خود این جمله را نوشته

" درددل جمعی از دانشجویان دانشگاه امام صادق با پدر و استاد بزرگوار حضرت استاد علامه آیت الله مصباح یزدی دام عزه"

و سایت الف بطور کامل آنرا حذف نموده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی