شرح واقعه:

کیوسک روزنامه فروشی‌ها، شده بود میدان جنگ! اول هر صبح تیترهایی روی آن دیده می‌شد که برق از سه فاز آدم می‌پراند. اصلاً انگار این "مطبوعات زنجیره ای" در قلب کاخ سفید به چاپ می‌رسیدند.
 
"مطبوعات زنجیره ای" اصطلاحی بود که به برخی از روزنامه‌ها در سال‌های دولت اصلاحات اطلاق می‌شد. این تعبیر از آن زمان باب شد که وزارت مثلاً ارشاد(!) با اتخاذ سیاست آزادی مطلق، به حمایت از روزنامه های مختلف پرداخت. بدین ترتیب، با تعطیلی قانونی روزنامه های هم فکر و هم خط با وزارت ارشاد، در فاصله زمانی کوتاهی، همان کادر با همان سیاست، فقط با تغییر نام روزنامه، مجوز انتشار می‌گرفتند و به نوعی، به قانون دهان‌کجی می‌کردند.

 

حشمت مهاجرانی:

نظریه ی غیرت دینی، ویران کننده ی اندیشه و فرهنگ و تمدن است

 

بیانات رهبری:

امروز مطبوعاتی پیدا می‌شوند که همه همّتشان، تشویش افکار عمومی و ایجاد اختلاف و بدبینی در مردم و خوانندگانشان نسبت نظام است! ده عنوان، پانزده عنوان‌روزنامه، گویا از یک مرکز هدایت می‌شوند؛ با تیترهای شبیه به هم در قضایای مختلف.

قضایای کوچک را بزرگ می‌کنند و تیترهایی می‌زنند که هرکس این تیترها را می‌بیند، خیال می‌کند که همه چیز در کشور از دست رفته است! این‌ها امید را در جوانان می‌میرانند؛ روح اعتماد به مسؤولان را در آحاد مردم کشور تضعیف می‌کنند و نهادهای اصلی کشور را مورد اهانت و توهین قرار می‌دهند!

بیانات در دیدار با جوانان در مصلّای بزرگ تهران 1379/2/1

 

تدبیر رهبری:

از آنجا که دست خاطی و ناظر با هم در یک کاسه بود، ماجرا بیشتر از دردناک بودن، خنده دار شده بود؛ "خودگویی و خود خندی". دیگر صبر هم حدی داشت، آن‌ها هر چه می‌خواستند می‌نوشتند و به هرکه دوست داشتند تهمت و افترا می‌بستند و از همه مهم‌تر دین را به سخره گرفته بودند.

سرانجام حوزه علمیه با تاسی از فرمایشات رهبری، در 14 بهمن 79 از سیاست‌های حاکم بر وزرات ارشاد اعلام برائت نمود و در مسجد اعظم قم خواستار عزل وزیر ارشاد و تغییر سیاست‌های فرهنگی کشور شد. این تحصن که با حمایت مراجع و اساتید حوزه همراه بود، در نهایت پس از سه روز با پیام مقام معظم رهبری و تایید ایشان پایان یافت. سرانجام پس از 40 روز کشمکش‌های بسیار، سید محمد خاتمی، استعفای عطاءالله مهاجرانی را که هشت ماه قبل تسلیمش شده بود پذیرفت و غائله پایان یافت.