فضای مجازی؛ مجاز یا واقعیت

نویسنده: محمد محسن دوباشی

با ظهور و گسترش صنعت ارتباطات و در امتداد آن اینترنت به‌عنوان شبکه ارتباطی و اطلاعاتی جهانی، فضای جدیدی، با عناوینی همچون «فضای دوم» و «فضای مجازی» در عرصه زندگی به وجود آمد و به بخش تفکیک‌ناپذیری از زندگی انسان‌ها تبدیل‌شده و با سرعت شتابان، تمامی شئون و عرصه‌های زیست بشر را تحت تأثیر قرار داد، به نحوی که به‌تدریج و بیش‌ازپیش الزامات، قواعد هنجارها، الگوهای کنشگری، تعامل و ارتباطات نمادین، نهادها، اجتماعات، ارزش‌ها و ضد ارزش‌ها را با یک تغییر محسوس مواجه کرد.

شاید بتوان مفهوم و برداشت از فضای مجازی را نخستین عاملی نامید که زمینه ساز پیامدهای فرهنگی و اجتماعی بسیاری است و آن تعریف «فضای مجازی» است؛ زمانی صحبت از مجاز می شود که در مقابل آن واقعیتی وجود داشته باشد. وقتی ما پذیرفتیم که این فضای جدید، فضای مجازی است، آنگاه توجه ما به بسیاری از اتفاقات در این عرصه نیز مجازی خواهد بود و رنگ و بویی از حقیقت و واقعیت نخواهد داشت. این خلاء مجاز و واقعیت در سالهای متمادی باعث بی توجهی به این عرصه حقیقی زندگی حیات بشری در کشور ما شده است. به تعبیر دقیق و ظریف آیت الله جوادی آملی «فضای مجازی حقیقتاً مجازی نیست! جایی که اندیشه مبادله می‌شود و می‌تواند تاثیر بپذیرد و اثر بگذارد فضای حقیقت است بنابراین ما با فضای حقیقی رو به رو هستیم.»

شاید توجه به این نکته جالب باشد که نگاهی به خلق این واژه داشته باشیم؛ نوربرت وینر، بنیانگذار علم سایبرنتیک در کتاب سایبرنتیک و جامعه می گوید که سایبرنتیک از واژه یونانی کوبرنتس (KUBERNETS) به معنای سکاندار که منشا آن واژه انگلیسی گاورنر  (GOVERNER)است، اقتباس شده است. وی معتقد است که پیش از آن نیز این واژه در سده ۱۹ توسط آمپر در اشاره به مفهومی که در علوم سیاسی، مورد استفاده قرار گرفته است. در تعریف سایبرنتیک، وینر ارتباط گیری و کنترل را به طور توامان دخیل دانسته چرا که معتقد است زمانیکه فرد با شخص دیگری در حال برقراری ارتباط است و پیامی را برای او می فرستد و طرف مقابل پیام وابسته ای را به فرد باز می گرداند که حاوی اطلاعاتی است که در آغاز در دسترس او بوده، این فرآیند ملزم میزان خاص از کنترل طرفین بر ارتباط و آگاهی از پیام است.

واژه سایبراسپیس (Cyberspace) یا فضای مجازی اولین بار در سال 1984 در رمان علمی- تخیلی ویلیام گیبسون(William Gibson) با نام نیوورومنسر(Neuromancer) طرح شد. این اصطلاح برای توصیف فضای خیالی به کار برده ‌شد، جایی که در آن واژه‌ها، روابط، داده‌ها، ثروت و قدرت از طریق ارتباطات و به‌واسطه کامپیوتر و خارج از واقعیت و حقیقت زندگی انسان ها پدیدار می‌شدند. فضای مجازی برای گیبسون در حقیقت فضایی تخیلی است که از اتصال رایانه هایی پدید آمده است که تمامی انسان ها، ماشین ها و منابع اطلاعاتی در جهان را به هم متصل کرده اند.

دقت نظر به ریشه های استفاده شده آنقدر پر معنا است که جایی برای تحلیل باقی نمی گذارد؛ وقتی ریشه یک کلمه در یک تفکر، سکانداری است و در یک فکر مجازی، باید در کنترل سکان این فضای به ظاهر مجازی با مشکل مواجه بود و موضوع قابل تاملی است که در جای خود بحث دقیقتری را طلب می کند اما به‌زعم نویسنده یکی از پیامدهای فرهنگی اجتماعی، در واقعیت فضای جدید زندگی، مجاز گرفتن فعالیت ها در این عرصه است فلذا در بررسی های میدانی دیده میشود که انسان های در ظاهر پایبند به ارزش ها، در این فضای به ظاهر مجازی رفتارهایی را از خود بروز می دهند که آن را جدی نمی دانند و در یک مطالعه میدانی در خصوص اینستاگرام، این موضوع خود را به شدت بروز می دهد. آنجا که دیدن عکس ها و تصاویر مختلف و خارج از شئون ارزش گذاری دینی، عرفی و انسانی به راحتی اتفاق می افتد و استدلال مخاطبان در وهله اول برگرفته از ماهیت سرگرمی این فضا است و یک رفتار ضد ارزشی در فضای مجازی، آرام آرام رنگ حقیقت می گیرد.

آنجا این موضوع جالب تر میشود که در برخورد با مفهومی با عنوان «جامعه مجازی» نیز تعریف به شدت حقیقی است اما واژه به هیچ عنوان آن مفهوم را منتقل نمی کند. تا به حال به عبارت جامعه مجازی توجه کرده اید؟ تعریف آن را ویلبر کاملا حقیقی بیان می کند و می گوید جامعه مجازی، مجموعه‌ای از افراد است که خود را شهروند جایی می‌پندارند که تحت نام فضای سایبر یا نت (شبکه) است. از دید هاوراد راینگولد جامعه مجازی وقتی در درون شبکه ظاهر می‌شود که تعداد کافی از مردم با احساسات بشری بحث‌هایی عمومی را به‌قدری ادامه دهند تا شبکه‌هایی از روابط شخصی در فضای سایبر شکل بگیرد.

در خصوص این مفهوم و معنای این واژه، در میان اندیشمندان اختلاف بسیار است. عده ای فضای مجازی را فضایی روانی- خیالی می دانند که در آن افکار، مجذوب توهمی رویاگونه می‌شود؛ در تعریفی دیگر این فضا، دنیایی مفهومی از تعاملات شبکه شده بین افراد همراه با تعامل‌ است و در یک نگاه دیگر حالتی از اندیشه است که توسط افراد در ارتباط و به‌وسیله بازنمایی‌های دیجیتال زبان و تجربه حسی، به اشتراک گذاشته می‌شود. افرادی که به دلیل وجود زمان و مکان، از یکدیگر جدایند ولی به‌وسیله شبکه‌هایی از ابزار فیزیکی دسترسی، به یکدیگر متصل‌اند.[1] در واقع فضای مجازی در معنا به مجموعه‌هایی از ارتباطات درونی انسان‌ها از طریق کامپیوتر و مسائل مخابراتی بدون در نظر گرفتن جغرافیای فیزیکی گفته می‌شود[2].

برای اینکه موضوع مجاز و واقعیت و نقش آن در ایجاد آسیب های اجتماعی مشخص شود در این مجال به حیطه های ذهنی، احساسی و رفتاری کاربران جهت تاثیرگذاری بر آنها اشاره می گردد.

روح انسان  به عنوان بُعد ماندگار وی، برای رشد و تعالی نیازمند نیروها و قوایی است که او را در مسیر الهی یاری می کند. به طور قطع آنچه موجب سعادت یا شقاوت انسان می گردد به تربیت و تغذیه روح انسان بستگی دارد جایی که نقطه هدف و محل تاثیر گذاری اساسی در کمال انسان است. نیروها و قوه های که خدای متعال برای رسیدن به کمال مطلوب در وجود انسان به ودیعه نهاده و به دو دسته کلی تقسیم می شوند:

یا این نیروها به درک مسائل پیرامونی و تجزیه و تحلیل اطلاعات بپردازند که از آن قوای مدرکه یاد می‌شود و یا مانند نیروی محرکه انسان برای انجام عمل یا دست کشیدن از آن می باشند که از ان به قوای محرکه تعبیر می شود. همانطور که در علوم تربیتی کنش ها، برگرفته از بینش ها و نگرش هاست در واقع این قوای مدرکه هستند که بینش و نگرش انسان را جهت می‌دهند. وظیفه اصلی قوای مدرکه، دریافت، تجزیه و تحلیل اطلاعات و در مرحله آخر صدور آن به عنوان تصمیم و زمینه سازی برای تبدیل آن به رفتار است. در واقع، اینکه چه اطلاعاتی به انسان برسد و آن را چگونه تجزیه و تحلیل کنند، زمینه بسیار مهمی برای رفتار سازی انسان است؛  زیرا برآیند قوای مدرکه نهایتا منجر به تحریک قوای محرکه جهت تعیین کنش های انسانی می شود.

 اگر مبنای تجزیه و تحلیل اطلاعات غلط باشد انسان از انسانیت خود دورمی گردد و در صورتی که مبنای ورود و تجزیه و تحلیل اطلاعات و پردازش آن صحیح باشد،  انسان به سوی سعادت راه می یابد؛ بنابراین روند ورود اطلاعات و پردازش آن در انسان بسیار ضروری است که از بررسی آن منافذ و روش های نفوذ و تاثیرگذاری بر انسان به دست می آید.

قوای مدرکه به دو گروه تقسیم می شوند که عبارت است از قوای مدرکه ظاهری  و قوای باطنی. قوای مدرکه ظاهری متشکل از حواس پنجگانه انسان است و وظیفه ورود اطلاعات را بر عهده دارد و  مهمترین قوای مدرکه باطنی، حس مشترک و قوای خیال، متصرفه، واهمه، حافظه و عاقله می باشند که به طور کلی وظیفه این قوا، دریافت، تشخیص، تجزیه و تحلیل اطلاعات وارد شده توسط ورودی های اطلاعاتی و در نهایت، تصمیم سازی و صدور فرمان است. هر چه که موجب اختلال در فرایند یاد شده گردد قطعاً در مرحله صدور فرمان ایجاد اختلال و انحراف می کند. بنابراین فهم فرآیند تصمیم سازی در انسان، می‌تواند در اتخاذ روش های نفوذ و تاثیرگذاری موثر باشد. در واقع محصولات موجود در فضای سایبر به صورت کاملا مدیریت شده در اختیار کاربران قرار می گیرد تا در محاسبات قوای مدرکه انسان را دچار خطا و اشتباه کند.

برای توضیح بیشتر باید کمی در قوای باطنی  دقت کرد. قوای ادارک باطنی عبارتند از حس مشترک، وهم، خیال، حافظه، متخیله و عاقله. بیان کلی در تقسیم بندی قوای ادراک باطنی بدین قرار است که این قوا یا مدرک اند یا معین بر ادراک. قوای مدرک، یا  مدرک صورت هستند یا مدرک معانی. مدرک معانی نیز یا معانی جزیی را درک می کنند یا معانی کلی را. قوای معین بر ادراک یا حافظ اند یا متصرف. قوای حافظ نیز یا حافظ صورت اند یا حافظ معانی. حکما قوه مدرک صور را «حس مشترک»، قوه مدرک معانی جزیی را «وهم» و «متوهمه»، قوه مدرک معانی کلی را عقل، قوه حافظ صور را «خیال» یا «مصوره»، قوه حافظ معانی را «حافظه و ذاکره» و قوه متصرفه را «متخیله و متفکره» می نامند. با این توضیح که اگر قوه وهم، قوه متصرفه را به کار گیرد «متخیله» و اگر قوه عقل آن را به کار گیرد «متفکره» می گویند.[3]

در توضیح باید گفت که قوای خیال، مخزن ذخیره سازی اطلاعات ورودی است و در واقع  تمام اطلاعاتی که توسط حواس پنجگانه دریافت می شود، صورت های آن در این قوه ذخیره می‌شود به گونه ای که با قطع ارتباط با بیرون موارد ضبط شده توسط قوای دیگر قابل بازیابی است. مثلا هم اکنون بدون اینکه والدین خود را ببینیم میتوانیم  تصویرآنها  را در ذهن خود تصور کنیم. این تصاویر ذخیره شده در قوه خیال،  توسط قوه عاقله و قوه وهمیه مورد استفاده قرار میگیرند.  این دو نیز برای دسترسی به اطلاعات  نیازمند ابزاری هستند که این ابزار قوه متصرفه نام دارد که این قوه تنها ابزار دسترسی به اطلاعات ذخیره شده است. اگر این دسترسی به اطلاعات توسط قوه واهمه انجام بگیرد، آن را متخیله می‌گویند و اگر توسط قوه عاقله صورت گیرد آن را متفکره گویند.

نقش قوای ادارک باطنی در کاهش آسیب های اجتماعی در فضای سایبر

برای توضیح باید عرض کرد که قوه متخیله و واهمه دو قله مهم و تاثیرگذار در تعیین سعادت و شقاوت انسان هستند. تمام اطلاعاتی که پیرامون انسان توسط حواس پنجگانه به ذهن منتقل میشود، در قوه خیال ثبت می گردد چنانچه این اطلاعات غلط، نامناسب، ناقص و جهت دار باشند قوه خیال به انبار اطلاعات دور از حقیقت الهی و نیازمند های واقعی حیات بشری تبدیل می گردد. اگر حواس انسان به عنوان ابزار ورودی اطلاعات،  در خدمت نفس باشند قوه خیال را به محل ذخیره  اطلاعات نامناسب تبدیل می کنند. این چنین ذهنی است که به بهترین جولانگاه شیطان تبدیل می شود و با وسوسه های دائمی تخیلات انسان را در اختیار خود میگیرد. چرا که این قوه، به صورت ذاتی به نفسانیات گرایش دارد و علاقه مند است آنچه را که به آن میل دارند توسط اعضا و جوارح به دست آورد و خود را سیراب کند. به همین جهت شریعت اسلام در کنترل حواس  تأکید فراوانی دارد امام خمینی در چهل حدیث خود می فرماید:«  این ممالک سبعه( گوش چشم زبان شکم فرج دست و پا)  در تحت تصرف وهم هستند؛ زیرا وهم،  سلطان قوای ظاهری و باطنی نفس است پس اگر وهم بر آنها حکومت کند، این قوا جنود شیطان میشوند و لشگر رحمان و جنود عقل شکست خورده و مملکت خاص شیطان می گردد.[4]»

با این اوصاف سیر تدریجی حاکم بر قوه واهمه در  فضای سایبر را میتوان اینگونه توضیح داد شیطان در ابتدا با مبادی ورودی اطلاعات نامناسب ترین اطلاعات را  به بخش تجزیه و تحلیل وارد می سازد  سپس با القائات سوء خود قوه واهمه و متخیله را به کار می اندازد؛ این مبداء شر شیطان، تخیلات بی موردی را به ذهن انسان می اندازد که منجر بروز آسیب های فردی و اجتماعی می گردد. این تخیلات یا منجر به عمل نمی شود و خیال محض است؛ در این صورت تخیلات بی مورد فقط محل آرزوها و آمال دروغین و اندیشه های فاسد می شود و یا منجر به عمل می گردد و انسان را به گناه وا می دارد.

اگر این روند به صورت دائمی درآید، این فضای به ظاهر مجازی با ایجاد تصاویر در ذهن انسان،  فضای مجازی را مقدمه ای برای بروز فعالیت‌های حقیقی قرار می دهد و دقت کلام آیت الله جوادی آملی که در بالا ذکر شد اینجا نمایان می شود که جاییکه اندیشه مبادله می‌شود و می‌تواند تاثیر بپذیرد و اثر بگذارد فضای حقیقت است و ما با پیامدهای به ظاهر ساده و سرگرم کننده در فضای سایبر در میدان حقیقت مواجه هستیم و دقت به این موضوع ما را بر آن می‌دارد که به فضای مجازی با نگاه واقع بینانه نگاه کنیم و اگر این اتفاق حاصل نشود عقل اجتماعی تحت سیطره وهم در می آید و جامعه به جای خدا پرستی به نفس پرستی و شیطان پرستی رو خواهد آورد.

دلیل عمده تسخیر انسان ها توسط حاکمان رسانه‌ها،  حاکم شدن قوه وهم و خیال در انسان و منزوی بودن عقل است. این مهم باید روشن شود تا انسان در طول حیات مادی خویش اجازه ندهد که مراتب عالی وجودش به میدان شهوت و غضب و وارد شود بلکه اعمال او از مبدأ خیر نشات  بگیرد نه از شر.

سید شهیدان اهل قلم در این زمینه می گوید: «اهل سلطه برای تسخیر دیگران از طریق ضعف‌ها و نقص‌ها و نیازهای آنان وارد عمل میشوند. خرگوش را با هویج میفریبند، موش را با پنیر، و کبوتر را با دانه. فیالمثل، دیدن فیلم‌های «بروس لی»، «جیمز باند» و یا «رمبو» میتواند مخاطب مستعد را از طریق پاسخ‌های مناسبی که به نیازهای کاذب قوه غضبیه‌اش میدهد، از خود بیگانه کند، به تسخیر کامل بکشاند و استعدادهای بالقوه‌ی شیطانیاش را در این جهان به فعلیت برساند. تماشاگری این چنین، رفته رفته در توهمی که از وجود بروس لی یا رمبو به او ارائه شده است استحاله مییابد. تکرار و استمرار به تثبیت خصائل و ملکاتی میانجامد که از این طریق یافته است و بیش از پیش امکان بازگشت به اصل فطری خویش را از دست میدهد و کارش به جنون میکشد، جنونی بسیار عمیق‌تر و ریشه‌دارتر از آن جنون اصطلاحی که ناشی از عوارض روحی و عصبی است.

در فیلم‌های ترسناک، تسخیر روانی تماشاگر از طریق قوه‌ی واهمه‌ی او انجام میگیرد. تماشاگر با آنکه ‌«میداند» آنچه در پیش چشم دارد دروغی بیش نیست، اما با این همه، از فریبکاری قوه‌ی وهم و تخیل خویش نمیتواند بگریزد. نظیر انسانی تنها که میخواهد شب را در کنار مرده‌ای به صبح برساند: با آنکه میداند از مرده هیچ فعلی صادر نمیشود، میترسد و اگر نتواند وجودش را تحت سیطره‌ی عقل بکشاند و خود را با استدلال‌ها و براهین عقلی قانع سازد، چه بسا که در اوج توهم، کارش به جنون منجر شود. با این همه، جای این سوال وجود دارد که چرا تماشاگر با وجود ترسی که بر جانش مستولی میشود سینما را ترک نمیگوید.[5]»

 

[1]  هویت اجتماعی و فضای سایبرنتیک، بهزاد دوران، ص 37 - 38

[2]  آداب فضای مجازی، جمال خانی جزنی، ص 16

[3]  شبکه عنکوبتی، محمد کهوند، ص 145

[4]  چهل حدیث، امام خمینی(ره)، ص 6

[5]  آیینه جادو، سید مرتضی آوینی، ص 23 - 24