وبلاگ شخصی محسن دوباشی

پاتوق نوآوری و پیشرفت ایران

شکار خوب سینمای ایران برای جهانی شدن

گفتمانی را که حضرت امام خمینی(ره) سال ها پیش از انقلاب پایه ریزی کردند و در عرصه سیاست بین المل موفق ظاهر شد،در عرصه فرهنگی دچار افول و کم اهمیتی از سوی مسئولان ذیربط است.حضرت امام خمینی(ره) را می توان اولین مرجعی دانست که صراحتا به ماهیت رژیم صهیونیستی پرداختند. ایشان سال ها قبل از انقلاب و در بحبوحه مبارزات با رژیم پهلوی،خطر رژیم صهیونیستی را نیز گوشزد می کردند. امام در سال 42 در جمع طلبه هایی که برای آموزش به فیضیه آمده بودند، فرمودند:«اسلام در خطر است، اسرائیل دشمن دین است و باید از میان برداشته شود».

هر چند که درآن زمان ساواک در واکنش به این صحبت امام طلاب را جمع می کند و می گوید: هر چه می‌خواهید بگویید جز سه مطلب که اسلام در خطر است،اسرائیل دشمن دین است و بدگویی از شاه؛اما این گفتمان امام در بطن جامعه موج گرفت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی به اوج خود رسید تا جایی که یکی از سران صهیونیسم درباره تهدیدات پیش روی رژیم صهیونیستی گفته بود:تنها چیزی که موجودیت اسرائیل را به خطر می اندازد، شاگردان مدرسه خمینی اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی

وجه اشتراک سریال های تلویزیون با تولیدات هالیوود

این سالها شاهد پخش سریال‌هایی از تلویزیون بودیم که خواسته‌اند در بین موضوعات ماورایی به مقولۀ شیطان و نقش آن در زندگی روزمرۀ مردم بپردازند. فارغ از اینکه آیا پرداختن به چنین موضوعاتی نیاز امروز جامعۀ ما هست یا خیر، نمایش‌هایی که از این مقوله در رسانۀ ملی پخش می‌شود جای حرف و حدیث‌های بسیاری دارد. البته مهم‌ترین دلیل ضعف‌های موجود در این زمینه، ناتوانی انسان در تصور مقولاتی‌ست که نه آنها را دیده و نه اطلاعات دقیقی دربارۀ آنها دارد. این مقولات که در ادبیات دینی از آنها به عنوان "غیب" نام برده می‌شود تنها در کلام خدا و معصومین است که از حجیت تام برخوردار است. برای همین است که قرآن کریم یکی از خصوصیات مومنان را «ایمان به غیب» بر می شمرد. بر این اساس واضح است که جزئیات لازم برای تولید فیلم‌ و سریال‌های این چنینی در منابع مذکور به ندرت یافت می‌شود

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی

سرکار خانم کریستین دیلی خبرنگار آمریکایی روزنامه ی دیلی استار لبنان

"عماریون"- سرکار خانم کریستین دیلی خبرنگار محترم آمریکایی روزنامه ی دیلی استار لبنان پنج شنبه شب(شب روز قدس) با حضور در استودیوی پخش زنده ی سیمای جمهوری اسلامی ایران به مصاحبه با آقای نادر طالبزاده مجری برنامه ی راز پرداخت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی

فصل شیرین کرمانشاه

به نقل از khamenei.ir

آیت‌الله محمد یزدی، رئیس شورای عالی جامعه مدرسین حوزه‌ی علمیه قم از جمله مبارزین انقلابی بود که توسط رژیم پهلوی دستگیر و به کرمانشاه تبعید شد. به مناسبت سفر حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای به استان کرمانشاه، پای صحبت‌های آیت‌الله یزدی نشستیم تا خاطرات ایشان را از کرمانشاه و مردم آن و همچنین سفر رهبر انقلاب به این استان بشنویم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی

آقامجید! شما در ۸ سال جنگ، کی تورنتو را فتح کردید؟!

حسین قدیانی/به نقل از سایت قطعه 26

مثل اینکه امروز سالگرد شهادتت بود، آقامجید پازوکی. ببخشید که یادم رفته بود. صدا و سیما هم یادش رفته بود. سهم تو از رسانه ملی، عین سهم توست از بی بی سی. شاید هم کمتر! گاهی VOA به تو فحش می دهد و گاهی مادر شهیدی که بغل دست اختلاس، اجاره خانه اش عقب افتاده، به جگرگوشه اش می گوید؛ ای بی معرفت!

آقامجید! من از روی عکست فهمیدم در چهارراه ولیعصر که این روزها شاید همین امروز، سالگرد شهادتت است. دلم گرفته. گاهی شهرداری، آرم شهرداری را بزرگ تر از عکس شهدا کار می کند. اینجا یکی هست به نام اسفندیار که به قول رئیس جمهور ۲۰ سال است که نماز شبش ترک نشده. عده ای حتی آن زمان هم که خامنه ای، «این عمار» می گوید، نماز می خوانند. احمدی نژاد خیال می کند که سفرهای استانی، جمهوری اسلامی را به پیروزی رساند. راستی آقامجید! این هفته دادگاه حاج منصور است. بنده خدا در دادگاه، باید «روضه باز» بخواند!

آقامجید! می خواهم درددل کنم با تو، اما یادم رفته چه سالی از سال های بعد از جنگ به شهادت رسیدی. حوصله جست و جو لای مجلات جنگ را هم ندارم. گور بابای گوگل. اصلا چه فرقی می کند چه سالی و دقیقا کجا به شهادت رسیدی. مهم این است که نیستی. پیش از ما بهتران لابد خبری از اختلاس نیست. راستی! تو هم گمانم تابعیتت دوگانه بود! بچه های وزارت نفهمیدند که ملیت تو مال کربلا بود. تو در رفتی بهشت، و عده ای فرار کردند تورنتو. اختلاس هم الان دیگر اسمش اختلاس نیست؛ هفته اول اختلاس بود، هفته دوم شد تخلف مالی، هفته سوم شد ناهنجاری اقتصادی، هفته چهارم شد سوء استفاده، هفته بعد هم که صفرها از جلوی پول ملی سفر کنند، ملت یک چیزی هم بدهکار می شود به دولت! بخند به ریش ما! حق داری مرد! فدای اون خنده های قشنگت! فدای آخرین نگاهت…

آقامجید! در ۷ + ۸ یا ۸ + ۹ یا چی + چی، اصلا دعوایی نیست و همه با هم در کسب قدرت، وحدت دارند و به جز شهدا، همه چهره های شاخص اصولگرا حتی جاسبی، در این همایش های سیاسی نماینده دارند. اصول گرا اما تو بودی، که شهادت بعد از جنگ، از اصولت بود. من به جای صندوق، می خواهم رایم را در تابوت تو بیاندازم و به شهدا رای بدهم. روزگاری بود که بزرگان، ملت را جذب می کردند، اما حالا حسن آقا پله می خوره باید فلانی رفسنجانی را نگه دارد و مکانیک سر کوچه، بهمانی نژاد را! نمی دانم؛ زمانه عوض شده، یا ما آدم ها عوضی شده ایم!

آقامجید! اگر به ریش ما بخندی، حق داری. تو در تفحص، پیکر شهدا را کشف می کردی و نسبت می دادی به محمودوند، به شاهدی، به آن شهید تفحص که اسمش یادم نیست، اما اینجا کاشفین اختلاس دارند به سر و کله هم می زنند. در فکه، تمام دوستان تو در تفحص، پشت یک وانت جا می شدند، اما اینجا هفلشت نفر، نمی گنجند در تمام مساحت ایران!!

آقامجید! پایداری در جبهه شما بود. ایستادگی هم. اصول گرایی هم. آهان! اسم آن شهید تفحص که یادم رفت، شهید علیرضا شهبازی بود. شاید هم نبود. شاید من دارم اشتباه می کنم. چند سال بعد همین موقع، من فکر می کنم که سید شهیدان اهل قلم، شهید حاج محمد احمد خرازی، سردار خیبر بود! و دوکوهه نام پادگانی است در جنوب، شاید هم بغل اردوگاه میرزا کوچک خان صحرایی!! مطبوعات و صدا و سیما و همه و همه به فکر جذب رای قشر خاکستری اند. کسی به فکر جذب خون شما نیست. من خوب می دانم که هنرپیشه زن معروف، به چه غذایی علاقه دارد، و در جریان وحدت گروه های اصول گرا هستم، اما نمی دانم که سنگر تو در فکه، سقفش آب می داد. دیر بجنبم، لیبرال بار می آورد مرا، نهادهای فرهنگی.

آقامجید! اگر سال بعد، همین موقع اسمت را فراموش کردم، تقصیر اراده های انقلاب اسلامی نیست، نقصیر اداره های جمهوری اسلامی است. راستی! خوب شد آن مین تو را کشت، و الا این زمین تو را دق می داد… در آن صورت، حتی شهید هم حسابت نمی کردند.

آقامجید! دیر رفتی، اما خوب رفتی…

راستی! بزرگترین بانک جهان اسلام، خانه رئیسش در ینگه دنیاست!! شما در ۸ سال جنگ، کی تورنتو را فتح کردید؟!

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی

فعالیت انتخاباتی و آقای هاشمی

حسین قدیانی/به نقل از سایت قطعه 26

روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام، اطلاعیه ای داده و بر اساس آن، ضمن خواباندن یک مشت محکم بر دهان یاوه گویان، هر گونه فعالیت انتخاباتی آقای هاشمی رفسنجانی را تکذیب کرده. لابد خودتان می دانید دیگر! الان مهم ترین دغدغه مردم ما همین بود که مرتفع شد شکر خدا. تا پیش از این، مردم ۲ دسته بودند؛ عده ای که معتقد بودند فعالیت های اخیر آقای هاشمی انتخاباتی است، و عده ای که معتقد بودند کلا همه فعالیت های آقای هاشمی انتخاباتی است و رنگ و بوی سیاسی دارد. اشاره دسته دوم به کتب متعدد خاطرات آقای هاشمی است که از هر ۱۰ خط، دست کم ۸ خطش انتخاباتی است و به هر حال ناظر بر یک انتخابات حتما هست. به گونه ای که آقای هاشمی معمولا خواب دیدن های سابقه دارشان هم، رنگ و بوی انتخاباتی دارد و ایشان بر خلاف همه اهالی این کره خاکی، الکی، و همین طور باری به هر جهت، خواب نمی بینند و حتی برای خوابی هم که قرار است ببینند، برنامه دارند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی

خاطره ویژه از شهید محمد بروجردی

رمانده سپاه منطقه ۸ و جانشین قرار گاه حمزه بود. نشد یکبار در «قرارگاه حمزه»، او را پشت میزش ببینم. اگر هم کاری با او داشتم یا می آمد بیرون از اتاق و به کارم رسیدگی می کرد یا اگر هم داخل اتاقش می رفتیم، از پشت میز کارش بلند می شد و می آمد این طرف میز و خیلی راحت کنارم می نشست و صحبت می کردیم. مدیریت شهید محمد بروجردی

تعجب کرده بودم که این چه جور مدیری است که هیچ وقت پشت میزش نیست. با خودم گفتم که حتماً با من اینطوره. خلاصه احترام ما را نگه می دارد. چند وقتی به کارهایش دقت کردم تا جواب سوالم را پیدا کنم و بفهمم که فقط با من چنین کاری می کند یا با بقیه مراجعین هم این طوریست. متوجه شدم آقای بروجردی با همه همین شکلی تا می کند، یعنی اصلاً پشت میز به کارهایشان رسیدگی نمی کند.

بالاخره یک روز دلم را زدم به دریا و با خجالت پرسیدم: حاج آقا! چرا شما با ارباب رجوع پشت میزت برخورد نمی کنی؟ با خنده گفت: «برادرمن! میز ریاست یک حال و هوای خاصی دارد که آدم را می گیرد. پشت آن میز من فرمانده و رئیسم و مخاطبم، ارباب رجوع است. من می آیم این طرف و کنار مردم می نشینم تا توی آن حال و هوای خاص با آنها برخورد نکنم. این طرف میز من برادر مردم هستم و مثل یک برادر به مشکلاتشان رسیدگی می کنم.»

چیزی نداشتم که بگویم. فقط سرم را انداختم پایین.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی

خاطره ویژه از شهید محمد بروجردی

فرمانده سپاه منطقه ۸ و جانشین قرار گاه حمزه بود. نشد یکبار در «قرارگاه حمزه»، او را پشت میزش ببینم. اگر هم کاری با او داشتم یا می آمد بیرون از اتاق و به کارم رسیدگی می کرد یا اگر هم داخل اتاقش می رفتیم، از پشت میز کارش بلند می شد و می آمد این طرف میز و خیلی راحت کنارم می نشست و صحبت می کردیم. مدیریت شهید محمد بروجردی

تعجب کرده بودم که این چه جور مدیری است که هیچ وقت پشت میزش نیست. با خودم گفتم که حتماً با من اینطوره. خلاصه احترام ما را نگه می دارد. چند وقتی به کارهایش دقت کردم تا جواب سوالم را پیدا کنم و بفهمم که فقط با من چنین کاری می کند یا با بقیه مراجعین هم این طوریست. متوجه شدم آقای بروجردی با همه همین شکلی تا می کند، یعنی اصلاً پشت میز به کارهایشان رسیدگی نمی کند.

بالاخره یک روز دلم را زدم به دریا و با خجالت پرسیدم: حاج آقا! چرا شما با ارباب رجوع پشت میزت برخورد نمی کنی؟ با خنده گفت: «برادرمن! میز ریاست یک حال و هوای خاصی دارد که آدم را می گیرد. پشت آن میز من فرمانده و رئیسم و مخاطبم، ارباب رجوع است. من می آیم این طرف و کنار مردم می نشینم تا توی آن حال و هوای خاص با آنها برخورد نکنم. این طرف میز من برادر مردم هستم و مثل یک برادر به مشکلاتشان رسیدگی می کنم.»

چیزی نداشتم که بگویم. فقط سرم را انداختم پایین.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی

خلف وعده و تبعات آن

پادشاهی در یک شب سرد زمستان از قصر خارج شد. هنگام بازگشت سرباز پیری را دید که با لباسی اندک در سرما نگهبانی می داد.

از او پرسید : آیا سردت نیست؟ نگهبان پیر گفت : چرا ای پادشاه اما لباس گرم ندارم و مجبورم تحمل کنم. پادشاه گفت : من الان داخل قصر می روم و می گویم یکی از لباس های گرم مرا برایت بیاورند. نگهبان ذوق زده شد و از پادشاه تشکر کرد.

اما پادشاه به محض ورود به داخل قصروعده اش را فراموش کرد.

صبح روز بعد جسد سرمازده پیرمرد را در حوالی قصر پیدا کردند، در حالی که درکنارش با خطی ناخوانا نوشته بود :ای پادشاه من هر شب با همین لباس کم سرما را تحمل می کنم اما وعده لباس گرم تومرا از پای درآورد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی

خود ارزیابی

سر کوچکی وارد مغازه ای شد، جعبه نوشابه را به سمت تلفن هل داد. بر روی جعبه رفت تا دستش به دکمه های تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شماره. مغازه دار متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش می داد.

پسرک پرسید: «خانم، می توانم خواهش کنم کوتاه کردن چمن های حیاط خانه تان را به من بسپارید؟»
زن پاسخ داد: «کسی هست که این کار را برایم انجام می دهد.»
پسرک گفت: «خانم، من این کار را با نصف قیمتی که او می دهد انجام خواهم داد.»
زن در جوابش گفت که از کار این فرد کاملا راضی است.
پسرک بیشتر اصرار کرد و پیشنهاد داد: «خانم، من پیاده رو و جدول جلوی خانه را هم برایتان جارو می کنم. در این صورت شما در یکشنبه زیباترین چمن را در کل شهر خواهید داشت.» مجددا زن پاسخش منفی بود.

پسرک در حالی که لبخندی بر لب داشت، گوشی را گذاشت. مغازه دار که به صحبت های او گوش داده بود به سمتش رفت و گفت: «پسر…، از رفتارت خوشم آمد؛ به خاطر اینکه روحیه خاص و خوبی داری دوست دارم کاری به تو بدهم.»

پسر جوان جواب داد:

«نه ممنون، من فقط داشتم عملکردم را می سنجیدم. من همان کسی هستم که برای این خانم کار می کند.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی

حکایت عتیقه فروش و …

عتیقه‌فروشی در روستایی به منزل رعیتی ساده وارد شد. دید کاسه‌ای نفیس و قدیمی دارد که در گوشه‌ای افتاده و گربه در آن آب می‌خورد. دید اگر قیمت کاسه را بپرسد رعیت ملتفت مطلب می‌شود و قیمت گرانی بر آن می‌نهد. لذا گفت: عموجان چه گربه قشنگی داری آیا حاضری آن را به من بفروشی؟ رعیت گفت: چند می‌خری؟ گفت: یک درهم. رعیت گربه را گرفت و به دست عتیقه‌فروش داد و گفت: خیرش را ببینی. عتیقه‌فروش پیش از خروج از خانه با خونسردی گفت: عموجان این گربه ممکن است در راه تشنه‌اش شود بهتر است کاسه آب را هم به من بفروشی. رعیت گفت: قربان من به این وسیله تا به حال پنج گربه فروخته‌ام. کاسه فروشی نیست.

 

هرگز فکر نکنید، همیشه بیش از دیگران می دانید

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی

نگرش به زندگی

زن و مرد جوانی به محله جدیدی اسبا‌ب‌کشی کردند. روز بعد ضمن صرف صبحانه، زن متوجه شد که همسایه‌اش درحال آویزان کردن رخت‌های شسته است وگفت:«لباسها چندان تمیز نیست. انگار نمیداند چطور لباس بشوید. احتمالآباید پودر لباس‌شویی بهتری بخرد.» همسرش نگاهی کرد اما چیزی نگفت. هر بار که زن همسایه لباس‌های شسته‌اش را برای خشک شدن آویزان می‌کرد زن جوان همان حرف را تکرار می‌کرد تا اینکه حدود یک ماه بعد، روزی از دیدن لباس‌های تمیز روی بند رخت تعجب کرد و به همسرش گفت: «یاد گرفته چطور لباس بشوید. مانده‌ام که چه کسی درست لباس شستن را یادش داده!
مرد پاسخ داد: «من امروز صبح زود بیدار شدم و پنجره‌هایمان را تمیز کردم!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی

باری‌دیگر عزل وزیرکشور در آستانه انتخابات

به نقل از شفاف نیوز:

ماجرای عزل وزیران در دولت نهم و به دنبال آن دولت دهم، داستان تازه‌ای نیست و از حاشیه‌های قدیمی دولت محسوب می‌شود هر چند که با هر عزل حرف و حدیث‌های بسیاری دامن دولت را می‌گیرد، خصوصا که برای دومین بار است که رئیس جمهور وزیر کشور خود را در آستانه یک انتخابات عزل می کند؛ اما به نظر می‌رسد این انتقادات و حرف و حدیث‌ها برای دولتمردان از درجه اهمیت برخوردار نیست.در 4 سال دولت نهم 12 وزیر کابینه تغییر کرد که رکورد قابل توجهی برای دولت محسوب می شود.

لیست تغییرات هیات وزیران در دولت نهم به شرح ذیل است:

وزیر رفاه: پرویز کاظمی ---> عبد الرضا مصری

وزیر تعاون : ناظمی اردکانی --> محمد عباسی

وزیر صنایع : علیرضا طهماسبی --> علی اکبر محرابیان

وزیر نفت : کاظم وزیری هامانه --> غلامحسین نوذری

وزیر آموزش و پرورش : محمود فرشیدی --> علی احمدی

وزیر راه : محمد رحمتی --> حمید بهبهانی

وزیر دادگستری : مرحوم جمال کریمی‌‌راد (فوت) --> غلامحسین الهام

وزیر اقتصاد : داوود دانش‌جعفری --> شمس‌الدین حسینی

وزیر کشور: مصطفی پورمحمدی --> علی کردان

وزیر کشور : علی کردان --> صادق محصولی

وزارت اطلاعات : غلامحسین محسنی‌اژه‌ای --> علوی (سرپرست)

وزارت فرهنگ و ارشاد : محمدحسین صفارهرندی --> محمدعلی خواجه پیری (سرپرست)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی

ازدواج‌های سیاسی و یا چگونگی ازدواج سیاسیون

 این مطلب به نقل از سایت افکار نو میباشد

در میان همه انواع ازدواج از فامیلی، گروهی و قبیله‌ای گرفته تا انواع سنتی و مدرن آن، شاید بتوان از ازدواج سیاسیون یا ازدواج‌های سیاسی به شکلی متفاوت یاد کرد.


در این بین، عقد و ازدواج آقازاده‌ها یا فرزندان شخصیت‌ها و مقامات کشور، از اهمیت و جذابیت بیشتری برخوردار است. درکشورهای جهان، مسئولان کشور در تیررس توجه بیشتر افکار عمومی هستند، به گونه‌ای که مردم ازدواج، تولد و روابط عادی، غیرمتعارف و عجیب و غریب سیاسیون و وابستگان آنان را به دقت دنبال می‌کنند.

ازدواج‌های سیاسیون، مسأله شگفتی نیست، اما در هر نظام سیاسی، بسته به تسلط افکار محافظه‌کار یا میانه‌رو، این مسأله از ابعاد گوناگونی برخوردار است. تأثیر پارادایم چیره هر نظام سیاسی در آشکار یا پنهان کردن ازدواج یا روابط زناشویی سیاسیون یا اطرافیانشان، تا بدانجاست که تا به امروز، کمتر اطلاعات موثقی درباره کیفیت و نحوه ازدواج این افراد منتشر شده است.

معمولا سیستم‌های فکری سیاسی وابسته به جریان‌های محافظه‌کاری، کمتر حاضرند اطلاعات شخصی از زندگی زناشویی خود و فرزندانشان را در معرض کنکاش افکار عمومی قرار دهند، چرا که بر این باورند این مسائل امور شخصی افراد تلقی شده و تفحص درباره آنها درست نیست

اما از دیگر سو، در برخی نظام‌ها، سیاسیون با مطرح کردن زندگی شخصی خود و رنگ و لعاب دادن به برخی زوایای روابطشان، تلاش می‌کنند در میان افکار عمومی، از مقبولیت و اعتبار نسبی برخوردار شوند. مثلا در یکی از رقابت‌های انتخاباتی در غرب، یکی از کاندیداها، خود را این گونه به حضار معرفی کرد: من در نهایت فلاکت بزرگ شدم و در اوج نداری ازدواج کردم، اما همسر خود را دوست دارم و به زندگی خود افتخار می‌کنم.

در سیستم‌های غربی سیاسیون از عنصر خانواده و علاقه به همسر به عنوان یکی از فاکتورهای مورد توجه افکار عمومی بهره‌برداری‌های سیاسی خاصی می‌کنند.

در آمریکا بنا به روایت محققان سیاسی، ازدواج‌های سیاسی در میان طبقه حاکم کمتر دیده شده است، اما با این حال، تعلقات حزبی به هریک از دو حزب جمهوریخواه و دمکرات به برخی ازدواج‌های حزبی منجر شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی

سیل بند ، ترک خورده بود !

1- پیش از این -نزدیک به 11 سال قبل- از قول مرحوم حجت الاسلام والمسلمین دوانی که تاریخ نگار برجسته ای بود به ماجرای عبرت انگیزی اشاره کرده بودیم که امروز هم وصف الحال و درس آموز است. ایشان نقل می کردند که در یکی از سال های چند دهه قبل در شهر مقدس کاظمین سیل ویرانگری آمده و خسارت های مالی و جانی فراوانی به بار آورده بود. مردم داغدیده و مصیبت کشیده در مجلسی با حضور جمعی از عالمان دینی گرد آمده و روحانیون و مراجع حاضر در مجلس ضمن دعوت آنان به صبر و بردباری، درباره چگونگی ترمیم آسیب ها و جبران خسارت ها به بحث و چاره جویی مشغول بودند. در این میان یکی از آقایان روحانی با تأسف اظهار داشت که بعید نیست این سیل بنیان کن، نتیجه گناهان ما باشد و مرحوم سیدهبت الله شهرستانی که از مراجع صاحب نام و برجسته آن روزگار بود و در مجلس حضور داشت در پاسخ می گوید؛ مردم نماز می خوانند، روزه می گیرند و سایر عبادات و تکالیف خود را نیز انجام می دهند، بنابراین باید دید که کدام گناه باعث این فاجعه شده است؟ و بعد از اندکی تأمل می گوید؛ گناه ما این است که طی چند سال گذشته، بارها به چشم خویش دیده بودیم که «سد سیل برگردان» ترک برداشته و باید می دانستیم که سد آسیب دیده، تاب و توان ایستادگی در برابر سیل را ندارد ولی به این نکته توجه نکردیم و برای ترمیم سد دست به کار نشدیم تا آن که امروز به این فاجعه گرفتار شدیم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد محسن دوباشی