حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمدمهدی میرباقری شاگرد شهید مطهری و آیت اله بهجت، مسئول دفتر فرهنگستان علوم اسلامی ،مدرس درس خارج حوزه و پژوهشگر منطق ، فلسفه و علوم اسلامی در یادداشتی پیرامون ارتباط جهاد و اقتصاد نوشتاری آوردند که در ادامه می خوانیم.
حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمدمهدی میرباقری شاگرد شهید مطهری و آیت اله بهجت، مسئول دفتر فرهنگستان علوم اسلامی ،مدرس درس خارج حوزه و پژوهشگر منطق ، فلسفه و علوم اسلامی در یادداشتی پیرامون ارتباط جهاد و اقتصاد نوشتاری آوردند که در ادامه می خوانیم.
نکاتی از بایانات حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و مسئولین حوزه نمایندگی ولی فقیه در سپاه،
متن کامل اشعار شاعران در دیدار با رهبر انقلاب
به بهانه دیدار رهبر انقلاب با مسئولین قوه قضائیه
نوشتار زیر، مقالهای است از حجتالاسلام و المسلمین دکتر احمد واعظی، عضو شورای عالی مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت که بررسی «عدالت» در اندیشه آیتالله خامنهای پرداخته است:
گرچه عدالت به عنوان یک مفهوم ارزشی هماره در طول تاریخ مورد توجه مصلحان اجتماعی و متفکران و مردمان محروم و مستضعف بوده است و از منزلت خاصی در نظامهای اخلاقی و اجتماعی برخوردار بوده است، امّا کمتر به عنوان یک موضوع جدّی مورد پژوهشهای عمیق و همهجانبه قرار گرفته است.
تفکّر منظم و سازمانیافته دربارهی عدالت به دو بخش نظری و عملی تقسیم میشود. در بخش نظری که همان نظریهپردازی دربارهی محتوای عدالت اجتماعی است دارای وجوه و ابعاد متعددی است که بحث در مفهوم عدالت و تعاریف و اقسام آن و بحث در تعیین اصول عدالت بخشی از این ابعاد متنوع را تشکیل میدهد.
هیچ کس در داخل قوه قضاییه و در خارج از این قوه و در رسانه ها حق ندارد تا زمانیکه جرمی ثابت نشده آن را رسانه ای کند
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح دیروز در دیدار رئیس و مسئولان عالی قوه قضاییه و جمعی از قضات و کارکنان دستگاه قضایی، صبر همراه با بصیرت در مقابل سختی ها را عامل اصلی پیشرفت حرکت رو به جلوی ملت ایران در 33 سال گذشته ارزیابی کردند و با اشاره به نیاز قوه قضاییه به دو رکن مهم اقتدار و اعتماد عمومی افزودند: هرگونه اقدام و یا القای تشکیک برای زیر سؤال بردن فعالیتها، گزارشها و آمارهای مسئولان عالی سه قوه بویژه قوه قضاییه، اقدامی نادرست، ضداعتماد عمومی و برخلاف مصالح کشور است و همه مسئولان، صاحبان تریبون ها و رسانه ها باید به این موضوع مهم کاملاً توجه کنند.
در این دیدار که در آستانه سالگرد حادثه انفجار تروریستی دفتر حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر سال 1360 و شهادت آیت الله دکتر بهشتی و 72 تن از یاران انقلاب برگزار شد و جمعی از خانواده های شهدای حادثه هفتم تیر نیز حضور داشتند، رهبر انقلاب اسلامی با گرامیداشت یاد و خاطره این شهدا بویژه شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی، خاطرنشان کردند: حادثه هفتم تیر حقیقتاً یک محنت بود اما ملت ایران با صبر و بصیرتی که از طرف امام بزرگوار (ره) تزریق می شد، این محنت را تبدیل به نعمت کرد و موج را به طرف خود دشمن برگرداند.
«آقای مشایی، چند روز قبل از مراسم سالروز ارتحال امام(ره)، بیان داشت که اتفاقی در چهارده و پانزده خرداد روی خواهد داد که دهان منتقدین بسته میشود. منظور وی این بود که در چهارده خرداد شهید میشود و روحش عروج پیدا خواهد کرد و در پانزده خرداد نیز امام زمان(عج) ظهور میکند.»
این قسمتی از سخنان حجتالاسلام ذوالنور، جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه در همایش «بصیرت و جهاد علمی» است که روز چهارشنبه در شهر قم انجام شده بود.
اما به راستی منظور مشایی از این پیش بینی که در 14 خرداد اتفاق مهمی قرار است بیفتد چه بود و در ضمن این رویداد چه ارتباطی با ظهور حضرت صاحب دارد که فردای آن روز طبق وعده مشایی باید ظهور می کرد.
برای درک علل این گفته باید تا حدی از حوادث قبل از ظهور که در روایات آورده شده اطلاع یافت تا آنگاه مغلطه متوهمانه لیدر جریان انحرافی و هدفی که از گفتن این موضوع داشت بیشتر روشن گردد.
نشانههایی که برای ظهور ترسیم شده است
هر چند زمان قطعی ظهور حضرت صاحبالعصر و موعود امم (عج) را به جز خالق هستی کسی نمیداند اما درروایات نشانههایی برای ظهور ترسیم شده که گاها آنها را حتمی و گاهی غیرحتمی مینامند.
خروج یمانی و سفیانی در یک زمان، بانگ آسمانی دقیقا مقارن با شب جمعه شب بیست وسوم ماه رمضان، ماهگرفتگی و قتل نفس زکیه از جمله علائمی است که به عنوان برخی نشانههای قبل از ظهور از آنان یاد میشود.
یکی از نشانههایی که در برخی روایات به آن اشاره شده و در برخی از روایات این اتفاق را از نشانههای حتمی ظهور میشمارند، قتل «نفس زکیه» است. به استناد برخی روایات رسیده از حضرات معصومان (ع) قتل این فرد پنجمین و آخرین نشانه از نشانههای ظهور است.
قتل چهار «نفس زکیه» در تاریخ
نفس زکیه به معنای انسان بیگناه است. در احادیث و روایات از چهار نفر به عنوان نفس زکیه یاد شده است. اولین نفس زکیه در زمان حضرت خضر (ع) بوده است. وی نوجوانی بود در حین بازی با همسالانش که توسط خضر (ع) کشته شد در این موقع موسی (ع) به خضر (ع) گفت: آیا شخص بیگناهی (نفس زکیه) را کشتی که کسی را نکشته بود.... .
نفس زکیه دیگر معاصر امام صادق (ع) بوده است و سومین نفس زکیه در آستانه ظهور درنجف اشرف به شهادت میرسد. امیرالمومنین (ع) در خطبهای که به خطبه المخزون مشهوراست در میان نشانههای ظهور میفرماید: «و کشتن نفس زکیه در پشت کوفه ـ نجف ـ با هفتاد نفر...».
شیخ مفید نیزدر شمارش علائم ظهور مانند این را ذکر میکند. اما دقت داشته باشید که هیچ کدام ازاینها نفس زکیه موعود نیستند.
قتل «نفس زکیهای» که نشانه ظهور است
اما درباره نفس زکیهای که در آستانه ظهور به شهادت میرسد باید گفت آخرین نشانه از نشانههای حتمی در آستانه قیام جهانی حضرت بقیه الله، «قتل نفس زکیه» است که در مسجدالحرام و در میان رکن و مقام و به هنگام قرائت پیام امام به شهادت میرسد.
نفس زکیه معاصر حضرت خضر (ع) حدود 5000 هزارسال پیش از تولد امام عصر کشته شده است.
نفس زکیه معاصر امام صادق (ع) حدود 110 سال قبل از تولد آن بزرگوار کشته شده است و نفس زکیهای که در نجف کشته میشود در آستانه ظهور میباشد.
ولی نفس زکیه موعود دقیقا سه ماه و دو روز بعد از ظهور و 15 روز پیش از قیام یعنی روز 25 ذیحجةالحرام در میان رکن و مقام به شهادت میرسد.
لذا امیرالمومنین(ع) در خطبه المخزون هر دو را در کنار یکدیگر بیان میکند: «از نشانههای ظهور کشته شدن نفس زکیهای است در پشت کوفه با 70 تن و آنکه کشته میشود در میان رکن ومقام».
در خصوص نفس زکیه در احادیث بسیار داریم که از مستندترین آنها این است از قول امام صادق (ع): «قتل جوانی از آل محمد (ص) در میان رکن و مقام که نامش محمد فرزند محمد و لقبش نفس زکیه است».
حضرت مهدی (عج) دقیقا 15 روز بعد از قتل نفس زکیه قیام جهانی خود را آغاز میکنند امام باقر (ع) در این خصوص میفرمایند:«در بین قتل نفس زکیه وقیام قائم(عج) جز15 شب فاصله نیست».
نفس زکیه بیگناه است دراین مورد حضرت امیر (ع) چنین میفرمایند: «ریختن خون حرام (انسان بیگناه) در روز حرام (ذیحجه)، در شهر حرام (مکه) از تیرهای از قریش به خدایی که دانه را شکافت بعد از آن 15 شب بیشتر حکومت نخواهد داشت».
نفس زکیه به هنگام قرائت پیام حضرت کشته میشود. امام باقر (ع) میفرمایند: «قائم (عج) به یکی از یارانش میفرماید برو به سوی مکه و بگو من فرستاده فلانی هستم. این فرستاده (از زبان قائم ) به شما میگوید: ما اهل بیت (ع) رحمت و معدن رسالت و خلافتیم. ما ذریه پیامبر و از تبار پیامبرانیم، ما مورد ستم واقع شدیم، ما پایمال و منکوب شدیم، از روزی که پیامبر ما رحلت کرده تا حالا حق ما گرفته شده است. ما از شما یاری میطلبیم. ما را یاری کنید.هنگامی که آن جوان این پیام را ابلاغ می کند به سویش هجوم میبرند واو را در میان رکن ومقام سر میبرند.او نفس زکیه است».
مشایی خودش را نفس زکیه روایات می داند (؟!)
بنابر اعلام رسانهها مشایی در یک جمع خصوصی به یاران خود گفته بود که اتفاقاتی در روز ۱۴ خرداد امسال به وقوع خواهد پیوست که ورق را به نفع آنها بر خواهد گرداند. همچنین بر اساس خبر دیگری او به نزدیکان خود توصیه کرده بود که تا یکم ماه رجب (۱۴ خرداد) صبر پیشه سازند چرا که اتفاقات مهمی در راه است.
حال باید ببینیم منظور مشایی از اینکه «رویداد مهمی در 14 خرداد اتفاق خواهد افتاد و ما به قدرت مطلق میرسیم» چه بود و چه ارتباطی بین آن اتفاق با ظهور حضرت در روز بعد از آن که مشایی مدعی است وجود داشت.
اگر سخنان مشایی را با روایاتی که در فوق بدان اشاره شد، تطبیق دهیم منظور وی قتل نفس زکیه در این روز بوده که با قتل وی ظهور حضرت نیز آغاز خواهد شد و البته جناب مشایی خودش را مصداق آن نفس زکیه میداند هر چند در ظاهر اشارهای به این موضوع نداشته است اما محتوای سخنان وی چیزی غیر از این نیست.
برای اثبات این مدعی باید به شواهدی در این راستا استناد جست:
ـ همانگونه که در سایتهای خبری آمده بود برخی از افراد جریان انحرافی در تکاپو بودند تا با دریافت ویزای عربستان روز 14 خرداد خود را به مکه برسانند تا احتمالا خود را در ظهوری که مدعی اش بودند، شریک سازند.
ـ سایت هفت صبح وابسته به اسفندیار رحیم مشایی چند روز قبل از 14 خرداد طی اقدامی عجیب و غیرقابل تحلیل از مومنین و مومنات درخواست کرده بود که برای دفع بلا دست به دعا بردارند.
آنگونه که این سایت مدعی شده بود اخبار ضد و نقیض در مورد بروز تنش و آشوب در روزهای منتهی به 14 خرداد و احتمال بروز اتفاقات ناگوار، مومنین و مومنات را بر آن داشته که شب جمعه 12 خرداد دست به دعا بردارند و برای سلامتی اولیا حق و حفظ آرامش کشور دعا کنند.
همچنین این سایت در اقدامی عجیبتر عنوان کرده بود که روز ۱۶ خرداد انتشار مجدد خود را از سر خواهد گرفت.
آیا می توان باور کرد که مشایی نفس زکیه باشد؟
هر چند این روزها که چند هفتهای از 14 خرداد گذشته و کذب ادعاهای پوچ مشایی و جریان انحرافی برای همگان روشن شد اما آیا میتوان باور کرد که شخصی مانند مشایی همان نفس زکیهای باشد که قرار است در آستانه ظهور به شهادت برسد.
از روایاتی که نمونههایی از آن در فوق اشاره شد میتوان دریافت نفس زکیه همانگونه که از نامش نیز هویداست فردی است «عادل، متقی، مومن، از سلاله پیامبر(ص) و از یاران خاص حضرت صاحب» که قرار است نامه حضرت را در کعبه قرائت کند حال میتوان باور کرد کسی که «مدعی پایان دوران اسلامگرایی است؛ به جای مکتب اسلام مکتب ایران را تبلیغ می کند؛ تجلیل او از کوروش پررنگ تر از تجلیل وی از معصومان است؛ دنبال اباحیگری فرهنگی است؛ از دستاندازی به بیتالمال مسلمین ابایی ندارد و آنها را ملک شخصی خود میداند و ...» همان یار خاص حضرت باشد و موعود امم با چنین شخصی ارتباط داشته باشد.
به استناد روایات هر کسی که برای ظهور زمان تعیین میکند باید وی را تکذیب کرد با این وجود افرادی که مدعی ظهور در 15 خرداد بودند را باید کاذبانی دانست که نقاب دین بر چهره زدند و در ضمن بایستی برخورد قانونی با آنان صورت گیرد که اینگونه با باورهای مردم بازی نکنند.
مرحوم فلسفی یکی از مشهورترین خطیبان انقلابی است که نطق های آتشین، صراحت لهجه و انتقادات او از حکومت، باعث شد از زمان رضاخان همواره مورد توجه و تحت نظر رژیم طاغوت باشد. ایشان ارتباط نزدیکی با آیت الله کاشانی و آیت الله بروجردی داشت. در زمان حکومت ننگین پهلوی دوم ایشان همچنان با منبرهای خود به ادامه مقابله با رژیم پرداخت. این مبارزات تا آنجا ادامه یافت که رژیم از تاریخ 9/11/1350 ایشان را به صورت دائم ممنوع المنبر کرد و این ممنوعیت تا پیروزی انقلاب (یعنی به مدت 7 سال و 13 روز) ادامه داشت.
ایشان در بخشی از خاطرات خود راجع به شهید بهشتی میگوید: «مرحوم بهشتی عنصر لایق و قابلی بود. کتابهایی که از ایشان باقی مانده است ارزش ایشان را نشان می دهد. گاهی در رادیو تفسیر قرآن می گفت. از درس تفسیر او ارزش وی نیز معلوم می شود.
وقایع سیاسی اواخر دورۀ ریاست جمهوری بنی صدر و تقابل او با نیروهای خط امام و حزب جمهوری اسلامی، باعث نزدیکی بیشتر وی به سازمان مجاهدین خلق شد و رفته رفته نفوذ این سازمان در بنی صدر به حد قابل توجهی افزایش یافت، تا جایی که این گروه حفظ بنی صدر در مسند ریاست جمهوری را با سرنوشت خود کاملاً گره خورده می دانستند و پس از عزل وی نیز به حمایت از وی و در صدد ضربه زدن به نیروهای خط امام و حزب جمهوری اسلامی بر آمدند. همزمان با خلع بنی صدر از قدرت، سازمان مجاهدین که به طمع کسب قدرت در جوار بنی صدر به حمایت همه جانبه از او روی آورده بود، با اعلام خاتمۀ فعالیتهای سیاسی ، ورود به فاز نظامی را اعلام نموده، با هدف سرنگونی و با کلیه هواداران خود، حرکت مسلحانۀ خود را در سیام خرداد ماه 1360 آغاز کرد.
نگاهی به برجسته ترین فعالین مدعی اصلاحات و نوع ارتباطشان با دولتها و رسانه های غربی
بررسی موضع و شکل رابطه دولتهای غربی با جریانات اصلاحطلب، گویای آنست که این دولتها همواره دوگونه موضعگیری متفاوت را در قبال جریانات اصلاحی کشور از خود نشان دادهاند. جریاناتی که رویکردی ضدملی را در سرلوحه اقداماتشان قرار دادهاند و همواره مورد حمایت و تایید دولتهایی نظیر انگلیس و آمریکا بودهاند، حال آنکه جریانات اصلاحی که رویکردی ملی را در دستور کارشان داشتهاند و شاه بیت اقدامات خود را کوتاه کردن دست اجنبی از منافع ملت قرار دادهاند، همواره مورد لعن و نفرین دولتهای غربی بودهاند. این شاخص به خوبی روایتکننده جنس جریانات مدعی اصلاحطلبیست. با نگاه به عملکرد برخی از برجستهترین فعالین جریان مدعی اصلاحطلبی در دوران دوم خرداد و نوع رابطه آنها با دولتها و رسانههای غربی، واکاوی جنس این جریان برای جویندگان حقیقت کار دشواری نخواهد بود:
قلم به مزدان خانه به دوش
رشد قارچگونه نشریات در دوران اصلاحات که به مدد سیاستهای دولت خاتمی و حمایتهای مهاجرانی در وزارت ارشاد، روانه دکههای مطبوعاتی میشدند، زمینه را برای فعالیت دو دسته فراهم میکرد، یک عده روزنامهنگار بیتجربه یا کمتجربه که فرصت قلمفرسایی را پیدا کرده بودند و در سر خیالات زیادی داشتند و عدهای هم جوانکهایی خامی که به مدد تریبون فراهم شده، بهدنبال خوشخدمتی به بزرگترانشان بودند تا از این راه، برای خود شهرت و جایگاهی پیدا کنند، در ادامه سرنوشت کوتاه، اما تلخ جمعی کوچک از آنان را با هم خواهیم خواند:
هرچند تماس جامعه ایرانی با جهان مدرن غربی به عصر صفوی بازمیگردد، اما این آغاز جنگهای ایران و روسیه در 1218ه. ق بود که جامعه ایرانی را به طور جدی با جهان مدرن و ویژگیهای ذاتی آن مواجه ساخت. این جنگها در کنار اینکه ضربات سخت و هولناکی بر پیکره جامعه ایرانی وارد کرد، از یکسو باعث حضور دائمی و پایدار استعمارگران در ایران شد و از سوی دیگر زمینه را برای شکلگیری جریانی تازه مهیا کرد. جریان تازه از میان حیرت برخاسته از مواجهه با جهان مدرن و صنعتی غرب شکل گرفت؛ حیرتی که به وضوح در حیرت نامه «میرزا ابوالحسن خان ایلچی» به عنوان یکی از اولین سفرای ایران در جهان غرب قابل مشاهده و در تمنای سرتاپا غربی شدن «میرزا ملکم خان» قابل فهم است. از این زمان بود که در اثر تماسهای بیشتر جامعه ایرانی با جهان غربی، بهتدریج جریان شبهروشنفکری ایرانی شکل گرفت و در طول بیش از دویست سال حیات خود منشأ آثاری چند شد:
1- بعد از جنگ جمل و شکست سخت پیمان شکنان، معاویه که خود در برپایی فتنه جمل نقش برجسته و موثری داشت و اکنون آرزوی پیروزی بر حکومت عدل علی(ع) را بر باد رفته می دید، برای تردیدافکنی در دل مومنان به سرزنش آنان روی آورد. معاویه در شام و عوامل حکومت بنی امیه در جای جای جهان آن روز اسلام، این ساز بد صدا را کوک کرده بودند که اگر طلحه و زبیر، آنگونه که علی(ع) می گوید، از صراط مستقیم اسلام خارج شده بودند و پیکار با آنان ضرورت داشت، چرا پسر ابوطالب(ع) پیش از این، نه فقط آن دو را بیرون از دایره حق نمی دانست، بلکه ایثار و فداکاری آنان در رکاب رسول خدا(ص) را نیز می ستود و به زبان و قلم و قدم از آن دو حمایت می کرد؟! پاسخ این سؤال، روشن بود و کمترین ابهامی نداشت. مادام که طلحه و زبیر در مسیر اسلام گام می زدند و از صراط مستقیم الهی بیرون نرفته بودند، به حکم اسلام و منطق عقل و ایمان، در حلقه یاران به حساب می آمدند و اما، هنگامی که به زیاده خواهی روی آوردند و با تحریک دشمنان پای از صراط مستقیم الهی بیرون کشیده و به مخاصمه با حاکمیت عدل صف آراستند، مقابله با آنان ضرورتی غیرقابل اجتناب بود... «حق» همان بود که از آغاز بود و تغییری نکرده بود. این طلحه و زبیر بودند که تغییر کرده بودند و دیگر طرفدار حق نبودند، بلکه به مقابله با آن نیز آمده بودند. از این روی، مردمان مومن و خداجویی که در رکاب امیر مومنان(ع) به روی پیمان شکنان شمشیر کشیدند و چشم فتنه را بیرون آوردند، نه فقط قابل ملامت نبودند که ژرفای بصیرت آنان در تمیز به موقع سره از ناسره، شایسته بیشترین تقدیر و تقدیس و مثال زدنی نیز بود.
نگاهی از درون به واقعیت های مدیریت فرهنگی کشور
به نقل از مجله راه
متن زیر گفتار یکی از مدیران فرهنگی کشور در نشستی در مشهداست. نام این مدیر فرهنگی به خاطر این که خود علاقهای به انتشار سخنانش نداشت، ذکر نشده است.
اجازه میخواهم از دوستان که ابتدا درمورد ساختار مدیریت فرهنگی کشور به دلیل ورودم به حوزههای مختلف که آشنایی دارم صحبت کنم و برای دوستان توضیح بدهم که چرا انتظارات مقام معظم رهبری در مورد فرهنگ کشور برآورده نمیشود. عمده بحثهایی که در این مورد میشود بحث مدیریت فرهنگی است. اما من ساختار تشکیلاتی و بحث فرهنگ و هنر را عرض میکنم. تا جایی که اطلاع دارم بیش از 24 نهاد فرهنگی در کشور وجود دارد. اما نهادهایی که حوزه فعالیتشان در ارتباط با هنر هست محدودترند. اما 4 نهاد تأثیرگذارتر در این عرصه وجود دارد. که عبارتند از:
1. صدا و سیمای جمهوری اسلامی
2. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
3. سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران
4. سازمان تبلیغات اسلامی که ذیلش مجموعهای است به نام حوزه هنری.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، درباره ارتباط استیضاح علی اکبر صالحی با اقدامات جریان انحرافی، گفت: این مسئله، ظاهرش خیلی پیچیده نیست. صالحی کسی را به عنوان معاون اداری مالی وزارت امور خارجه نصب کرده که در شورای عالی ایرانیان بوده است. افرادی که در نهاد ریاست جمهوری جا خوش کرده اند به یک نوع سکولاریسم منحط مبتلا هستند و از نظر مالی هم هزار و یک حرف و حدیث درباره آنها وجود دارد که قوه قضائیه باید تکلیف آنها را روشن کند و بعضی از انها به صورت صریح متهم هستند. ملک زاده کسی است که اطرافیانش بازداشت شده و خودش هم در شرف بازداشت است. در این موقعیت حساس، وزیر خارجه؛ با این عذر که رئیس جمهور به وی دستور داده است؛ این شخص را به سمت اداری و مالی نصب کرده که به نظر من این انتصاب یک فاجعه سیاسی و اداری است.
وی در ادامه درباره ماجرای انتصاب معاون وزیر گفت: آقای صالحی سه گزینه برای این پست پیشنهاد کرده بود که رئیس جمهور نپذیرفته و گفته که حتما باید این شخص را بگذارید. وزیر حق دارد که معاونش را خود انتخاب کند و البته طبیعی است که وزیر برای انتخاب معاونینش با رئیس جمهور که مقام بالادستیاش است مشورت کند ولی انتخاب و مسئولیت با خودش است و طبق قانون اساسی وزیر هم در قبال رئیس جمهور پاسخگو است و هم در قبال مجلس و از همه مهمتر در قبال خدا پاسخگو است.
وی با اشاره به اینکه بسیاری از دستگاهها سیستم حراست و گزینش دارد و بررسی سوابق فرد یک روال طبیعی است افزود: جوانی که تحصیل کرده و پاک است و خانواده خوبی هم دارد، وقتی می خواهد استخدام بشود، میگردند تا ببینند که این شخص مشکل دارد یا ندارد و بعضی وقتها با تنگ نظری او را حذف میکند. اما در این ماجرا کسی به عنوان معاون وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران معرفی شده که پرونده دارد. البته دادستان تهران به وزیر امور خارجه تماس گرفته است و ما هم این موضوع را در نامه استیضاح نوشته ایم.
در ادامه مجری به طرح موضوع پرداخت و گفت: حتی زمانی که قرار بود کابینه انتخاب شود، حضرتعالی جزء کسانی بودید که معتقد بودید که کسانی که به عنوان وزیر انتخاب می شوند باید ژنرال باشند، نه سرباز؛ سرباز اطاعت می کند، اما ژنرال تصمیم می گیرد، نمی خواهم جسارت کنم و بگویم که کسانی که به عنوان وزیر هستند ژنرال نیستند، اما این فشارهایی که به تعبیر حضرت عالی هست، نشان می دهد که اگر ژنرال هم باشید هیچ قدرت انتخابی ندارید، به هرحال چرا وزیر اینگونه سلب اختیار می شود؟
رئیس مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی در پاسخ به این پرسش گفت: ما درباره مسائل شخصی بحث نمی کنیم، ما از فردی بحث می کنیم که یک امانت بزرگ ملت ایران در دستش سپرده شده و این امانت باید به صورت قانونی و عقلانی و اعتقادی نگهداری کند.
سپس وی ادامه داد: اگر وزیر امورخارجه ژنرال بود، این انتصاب را قبول نمی کرد، چون اوست که باید پاسخگو باشد.
احمد توکلی درباره دلیل اصرار رئیس جمهور گفت: نمی دانم که چرا اقای رئیس جمهور اصرار دارد که افراد مسئله دار را دور خود جمع کند، من یک بار گفتم که اطرافیان اصلی رئیس جمهور یا منحرفند، یا فاسدند، یا هر دو. الان هم محکم می گویم و ایستاده ام و دادگاه هم می روم و همانطور که رفته ام و چند شکایت شده است. پای حرفی که زده ام ایستاده ام و مستند حرف می زنم.
رئیس مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی با اشاره به بروز برخی ناهماهنگی ها از سوی دولت گفت: متاسفانه اقای رئیس جمهور خیلی وقت است که التهاب آفرینی می کند و که این باعث می شود در کف اقتصاد جامعه حوادث دیگری رخ میدهد. الان تکلیف 8 وزارتخانه ما نامعلوم است و طرح هدفمند کردن یارانه ها نیز اگر مراقب نباشیم هزار و یک مشکل ایجاد می کند. از طرفی دیگر بحث اشتغال و بیکاری را داریم که دولت می گوید خیلی موفق بوده در حالیکه تمام اسناد و قواعد علمی این حرف را رد می کند. از طرفی دیگر هم تورم در حال تشدید شدن است. هم به دلیل اینکه هدفمندکردن با وقفه خواهد بود و هم به دلیل تحریمها، ما مشکلات واقعی داریم.
وی درباره نحوه پیگیری این مشکلات گفت: من میگویم که مشکل فعلی ما این است که اقای احمدی نژاد، مرتب مسائل را فرعی و اصلی میکند با تصمیمات عجیب و غریب که ما را ناچار می کند که از کار اصلی دور بشویم برای اینکه وقتی که معاون وزیر خارجه یک آدم مسئله داری می شود که تقریبا سیاستمداری نیست که ایشان را بشناسد و سابقه اش را بداند ولی تبری ایجاد نکند.
احمد توکلی یکی از ابهامات انتصاب ملکزاده را بلاتکلیفی 41 سفارتخانه ایران که سفیر ندارند دانست و گفت: آقای صالحی در کمیسیون گفته است که اگر مطمئن بشوم که جرم های ایشان درست است عزلش می کنم. از کی تا حالا ما باید مطمئن شویم که کسی مجرم است که عزلش کنیم، ما احراز صلاحیت می خواهیم، عرض کردم یک شخص معمولی که بخواهد به عنوان کارمند استخدام شود آن هم کارمند پایین سطوح اداری، 10 جا تحقیق و تفحص می کنیم بعد برای نصب معاون وزیر خارجه، می گوید من باید مطمئن بشوم که شخص مجرم است؟ باید مطمئن بشوید که پاک است؟ ایشان طبق قانون موظف بود که از وزارت اطلاعات استعلام بگیرد.
وی درباره صحبت ها و توجیهات صالحی گفت: در کمیسیون حرفهایی زدند. البته کمیسیون برای این تشکیل نشده بود بلکه برای رسیدگی به سوالات نمایندگان از وی تشکیل شده بود و در حاشیه آن این حرفها رد و بدل شد. به وی گفته شد که شما این امانت را به دست کسی می سپاری که اقل مسئله این است که دادستان تهران که بالاترین مقام قضائی استان تهران است به شما ابلاغ می کند که این فرد در شرف دستگیری است.این در نظام جمهوری اسلامی زشت و قبیح نیست که یک نفر را به زور معاون وزیر امور خارجه کنند و پس فردا دادستانی بیاید این شخص را بگیرد. چه حکمتی در این کار خوابیده است جز لجاجت و مسئله آفرینی برای کشور؟
احمد توکلی در ادامه گفت: آخرین خبری که دارم این است که وزیر اطلاعات شفاهی به اقای صالحی گفته است که نظر من منفی است و به رغم آن، این شخص نصب می شود و برای آن مراسم معارفه برگزار می شود. ما الآن باید چه جوابی به خون شهدا بدهیم و چه جوابی به مردمی بدهیم که به ما اعتماد کردند و کار را به ما سپردند؟ ما اتومبیل را دست مکانیکی که قبولش نداشته باشیم نمی دهیم آن وقت با معاون وزارت خارجه که با معاونت وزارت خانه های دیگر فرق می کند اینکار را می کنیم؟
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی درباره اختلافات میان دولت و مجلس گفت: ظرف 5 الی 6 ماه 18 جلسه مفصل با حضور 2 الی 3 اساتید دانشگاه، آقایان ابوترابی و باهنر و دهقان و بنده از مجلس، خانم بداغی، آقایان میرتاجالدینی، عزیزی و الهام از دولت برگزار شد. در آن جلسات مسائل را بررسی کردیم و نتیجه این شد که گزارش را آیت الله جنتی خدمت رهبری بدهند که تقریبا تمامی موارد حق با مجلس تلقی شد و موضوع بدون آنکه مسئله ای که به تفسیر رئیس جمهور باشد، ختم شد. ولی آقای احمدی نژاد چند ماه بعد آن نامه معروف را به مجلس نوشت و باعث شد که ما مواضعمان را علنی کنیم.
ه گزارش الف، حیدر مصلحی وزیر اطلاعات طی نامه ای اداری و کتبی مخالفت خود را با انتصاب محمدشریف ملک زاده به عنوان معاون وزیر خارجه اعلام کرد.
پیش از این احمد توکلی از اعلام نظر شفاهی وزیر اطلاعات و مخالفت وی با اجرای دستور رئیس جمهور خبر داده بود. پس از اصرار صالحی برای انتصاب ملک زاده به عنوان معاون وزارت خارجه مصلحی ضروری دانست تا موضع خود را کتبا نیز به وزیر خارجه اعلام کند.
گفتنی است صالحی پیشتر گفته بود که باید تخلفات ملک زاده اثبات شود و پس از آن حاضر است وی را برکنار سازد. گرچه وی حاضر نشد نظر دادستان را در همین رابطه بپذیرد. دادستان پیش تر اعلام کرده بود که ملک زاده در آستانه بازداشت است.
با این حال انتظار می رود وزیر خارجه هشدار وزیر اطلاعات را جدی بگیرد و انتقاد دلسوزان دولت و نظام را پذیرفته و معاون خویش را برکنار سازد. در غیراینصورت به نظر می رسد حجت بر نمایندگان مجلس که پیش تر نیز نظر صریح خود را اعلام کرده بودند تمام شود و صالحی در مجلس استیضاح و برکنار شود.
اما فارغ از بحث ملک زاده و وزارت خارجه و مسائلی که این روزها پیش آمده ، نکته ظریفی درباره نامه نگاری وزارت اطلاعات با وزارت خارجه وجود دارد و آن این است که اکنون برای همگان مشخص شده که چرا رهبری انقلاب نگذاشتند که وزارت اطلاعات دستخوش تغییرات خاص شود و با فشارهای برخی دولتمردان ، مصلحی از وزارت اطلاعات برود. چرا که واقعاً اگر چنین اتفاقی افتاده بود و وزارت اطلاعات به عنوان چشم نظام کارآیی خود را از دست داده بود ، معلوم نبود در چنین مکاتباتی چه اتفاقی بیفتد و امثال ملک زاده با یک اشاره از دفتر مشایی تایید صلاحیت لازم را دریافت نمایند .
اکنون اما وزارت اطلاعات به عنوان چشم نظام و بازوی اطلاعاتی نظام و دولت استقلال خود را در ماجرای ملک زاده نشان داد و مشخص شد که حتی اگر فردی با سفارش عالی ترین مقام دولتی به پستی مهم و حساس دست پیدا کند ، وزارت اطلاعات تحت تاثیر فشارهای سیاسی ، تماس های تلفنی و ... قرار نمی گیرد و صراحتاً نظر اطلاعاتی خود را درباره مسائل مربوطه اعلام می کند . این همان مصلحتی است که رهبری نظام به آن توجه داشتند . چرا که اساساً بنا نیست در نظام جمهوری اسلامی ایران وزارت خانه های مهمی چون وزارت اطلاعات عرصه تاخت تاز جریانات سیاسی قرار گیرند و دستگاهی که بناست نظرات تخصصی امنیتی ارائه دهد با یک تلفن از فلان آقا مصالح نظام را فراموش کند و مصالح یک باند سیاسی را در اولویت قرار دهد .